جلسه 987           11/07/1403

 

تبریک عرض می‌کنیم خدمت همه مومنان و همه آزادی خواهان و همه مظلومان و همه شهدا. ان شاء الله خدای سبحان خودش برکتش را بیش از گذشته بر همه ما نازل بفرماید. ما را مشمول عفو و رحمتش قرار بدهد.

این سوره شریفه حتما جا دارد اینجا:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ﴿1﴾

تفأل به خیر است که شهادت ایشان با نگاهی که ما داریم آغاز نصر الله است. اذا جاء نصر الله، لفظا و معنی، وجودا و حقیقتا. این فتحی باشد. الفتح خیلی عظیم است. ما فتح مبین داریم، فتح قریب داریم، اما الفتح، شمول دارد. تفأل به خیر است. تقارن بین نصر الله و الفتح.

وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجاً ﴿2﴾

مردم فوج فوج داخل می‌شوند. این داخل شدن فوج فوج یک مظهرش سرور مومنان است که مرتبه ایمان بعد از ایمان است که مردم با این ایمانشان قوی تر می‌شود. به خدا امیدشان بیشتر می‌شود، این هم یدخلون فی دین الله است. یدخلون فی دین الله فقط از کفر به اسلام نیست که آن هم هست. حتما مظلومان خوشحال می‌شوند چه مومن باشند و چه نباشند.علاوه بر این خوشحالی مومنان که ایمان بعد ایمان است، سرور بعد از ایمان است این هم شامل می‌شود. تک تک هم نه، جوری می‌شود کأن گروه گروه دسته دسته قوم قوم کشور به کشور همه خوشحال بشوند.

الحمدلله رب العالمین ما مظهری از این را دیدیم. مظهری از آن مظاهری است که خدا هی مصداق بعد مصداق ایجاد می‌کند. فقط به این مصداق تمام نمی‌شود.

می‌فرماید اگر خدا نعمتی می‌دهد، در مقابل هر نعمتی تکلیفی هم هست. همانطور که نسبت به مریم سلام الله علیها وقتی فرمود

يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿42﴾

سه مقام به حضرت مریم دادند. اصطفاء اول اصطفاء عند الله است. اصطفاء دوم بر زنان دیگر است. یک مقام فردی است و یک مقام نسبی مرتبط با دیگران است. به دنبالش سه تکلیف بیان می‌فرماید:

يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿43﴾

در مقابل آن مقامات نفسی، عبادات ویژه نفسی داشته باش. در مقابل اصطفاء نسبی که بر دیگران است، تو عبادت نسبی داشته باش. عبادتت در بین دیگران باشد، و ارکعی مع الراکعین.

 

اینجا هم با توجه به اینکه می‌فرماید فوج فوج مردم با این فتح داخل می‌شوند. قطعا یک نظام اجتماعی در کار است و لذا اگر می‌فرماید

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً ﴿3﴾

این تسبیح تسبیح عمومی است که همراه با دیگران است. منتها از نفسی آغاز می‌شود، فسبح بحمد ربک، که وجود مبارک پیغمبر اکرم وجود کل است. وقتی او تسبیح می‌کند، به تبع وجود او همه مومنان و همه هستی تسبیح می‌کنند. لذا اگر به ما خطاب می‌کند که ما مخاطبش بشویم، این تسبیح جمعی است که باید با دیگران این تسبیح را داشته باشیم. آن حمدی که با تسبیح همراه است. حمد با تسبیح را الان فرصت توضیحش نیست.

و استغفره انه کان توابا. استغفار فقط این نیست که انسان گناهی کرده باشد بخواهد توبه بکند. هر کوتاهی در نظام فردی یا اجتماعی، استغفار و جبران می‌طلبد که خدا جبران کننده است. انه کان توابا. با این نگاه برگردیم اگر بخواهیم این نعمت تثبیت بشود و بماند و افزوده بشود و رشد و نمو پیدا بکند، وظیفه ما این است که هم حال عبودیت جمعی را تقویت بکنم، و هم اینکه برگردیم هر کوتاهی داشتیم چه شخصی و چه اجتماعی، به خصوص اجتماعی را جبران بکنیم. باور بکنیم که اگر این جبران نشود، ثبات قدم ایجاد نخواهد شد. و ثبات قدم ایجاد نشود نعمت باقی نخواهد ماند. سُر می‌خورد و برمی‌گردد. این بحث زیبایی دارد که بالاستکانة تثبت النعمة. با استکانت نعمت ثبات و بقاء پیدا می‌کند. اما اگر انسان عادی بود برایش و فقط خوشی او را فرا گرفت، دنبال تکلیفی که باید کنار خوشی ایجاد بکند نبود، آن موقع زائل می‌شود.

اگر می‌خواهیم ثبات پیدا بکند، دنبال این باشیم که یک تضرع های جمعی و استغفارات جمعی داشته باشیم. استغفارات جمعی جبران های جمعی است. رسیدگی به دیگران در این ایام بیشتر باشد. رعایت کلاممان بیشتر باشد. حواسمان باشد قدر این نعمت را بدانیم. دوباره و سه باره و چند باره وقتی یک نعمتی ایجاد می‌شود، این را مصادره نکنیم به این و آن، بدگویی از این و آن، این تبریک به حزب خودش بگوید، او … نه. بگذاریم این روح جمعی که خدا ایجاد کرده است اختلال درش ایجاد نشود. حفظش بکنیم. یکی از جبران ها تحقق آن وحدت اجتماعی است که خدا ایجاد کرده است. ما بلد نیستیم. خدا دائما دارد با نقشه هایش، گاهی با شهادت اولیائش این وحدت را به ما می‌دهد، باز خرابش می‌کنیم، گاهی با یک پیروزی این را به ما می‌دهد، ما خرابش می‌کنیم. هر کسی کوتاهی بکند بداند خون ها برگردنش است. آن خون ها مقدمه شده است تا این وحدت و پیروزی ایجاد بشود. مهم نیست مومن باشد یا منافق یا …. . شیطان می‌گوید سه راه از هشت راه غیبت را مخصوص مومنان قرار داده است. روایت از امام صادق علیه السلام است. از باب دلسوزی. گاهی می‌گوید فلانی دیدی چقدر حیف شد. بعد غیبتش را می‌کند. دلش سوخته است، بعد غیبت می‌کند. در تحقق و شکست وحدت هم همینطوری است. به اسم وحدت، شکست وحدت را محقق می‌کند.

ان شاء الله خدای سبحان ما را بیشتر از گذشته مشمول رحمتش قرار بدهد.

ان شاء الله این نعمت برای ما و همه مومنان بماند و پایدار باشد و قدردان این نعمت باشیم.

#راه_تثبیت_نعمت

#استغفار_جمعی

#بالاستکانة_تثبت_النعمة

 

در محضر آیه اول سوره نساء بودیم:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴿1﴾

پدر و مادر را بیان می‌کند، بث منهما رجالا کثیرا و نساءا، فرزندان را هم بیان می‌کند. اساس شکل گیری خانواده و اجتماع را بر اساس اینکه فرزندان پدر و مادر واحد هستیم بیان می‌کند. اینجا تصریح است. نه اینکه صرفا پدر و مادر داریم. پدر و مادر واحد داریم. آن هم با این نگاه که در دنبال آیه می‌فرماید و اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام، ارحام را عطف کرده است به تقوایی که برای خدا لازم است. ارحام هم همان تقوا درشان لازم است. تقوا تکرار نشده است. نشان می‌دهد رعایت تقوای الهی که در آیه قبل به عنوان خالقیت و ربوبیت این را مطرح کرد، در رعایت پدر و مادر یک حق ویژه و یک تشابه ویژه دارد.

روایات مختلفی را محضرش بودیم.

 

8- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَدْعُو لِوَالِدَيَ‏ إِذَا كَانَا لَا يَعْرِفَانِ الْحَقَّ قَالَ ادْعُ لَهُمَا وَ تَصَدَّقْ عَنْهُمَا وَ إِنْ كَانَا حَيَّيْنِ لَا يَعْرِفَانِ الْحَقَّ فَدَارِهِمَا

با مدارا زندگی کن. حق نداری به صرف اینکه حق را نمی‌شناسند، نظام ایمانی را ندارند. ممکن است مسلمان یا اهل کتاب باشند، اما اهل ایمان نیستند. فدارهما. ملاک این نیست که دین تو را قبول داشته باشند. پدر و مادر حق ویژه ای دارند که حتی اگر لایعرفان الحق، دارهما صدق می‌کند.

فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِي بِالرَّحْمَةِ لَا بِالْعُقُوقِ.

خدا من را به رحمت بعث کرده است نه به عاق و جدا شدن. خیلی زیباست.

آنجا که می‌فرماید دعا کن، صدقه هم بده، شمول دارد. چه پدر و مادر زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند. دعا بکن، صدقه هم بده. اما فدارهما اختصاص به حیات دارد. مدارا کردن با آن ها در جایی است که این ها زنده باشند. اگر دومی اختصاص دارد، اولی اختصاص پیدا نمی‌کند.

#حق_والدین_غیر_مومن

 

9- الكافي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَبَرُّ قَالَ أُمَّكَ

اگر قرار بر برّ است، بیشترین بر به مادر باشد.

قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ أُمَّكَ

باز هم مادر

قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ أُمَّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ أَبَاكَ‏.

سه بار مادر را فرموده است. با اینکه در نظام ظاهری ولایتی که برای پدر هست اشد است. اما حق رحم که در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام بود، در مورد مادر 7-8 خط بود اما در مورد پدر 2-3 خط بود. رابطه ای که مادر دارد با تو ویژه است. لذا مادر مظهر رحمت و عطوفت است و از این طرف هم رحمت و برّ اصل و اساسش به مادر برمی‌گردد، بعد از او به پدر برمی‌گردد. نیاز عالم وجود هم در ابراز محبت و عطوفت به مادر اشد است نسبت به پدر. این ها خیلی زیباست.

اگر کسی در همین نسبت که فرمودند ا لک والدان، آیا پدر و مادر داری؟ فرمود نه. آیا ولد داری؟ گفت دارم. به ولدت نیکی کن، همین نسبت را می‌شود بگوییم؟ شاید بشود بگوییم اگر کسی مادر نداشت و ولد داشت، بین اولادش اگر ولد دختر بود، شاید او اولی باشد به برّ. همچنان که نسبت به مادر گفت خاله. نه اینکه به پسر محبت نکند. اگر می‌خواهد جبران آن را داشته باشد، توجه ویژه به حدی که حسادت و حساسیت ایجاد نکند، این هم ممکن است یک ویژگی در جبران داشته باشد اگر مادر از دنیا رفته است.

از این روایت بعضی خواسته اند استفاده بکنند اینکه سه چهارم بر را برای مادر قرار داد و یک چهارم را برای پدر، بعضی خواسته اند بگویند بعضی از احکام ارث از این نشات گرفته است.

معلوم می‌شود اطاعت یک چیز است، برّ یک چیز است. اطاعت در دایره پدر خودش را نشان می‌دهد. برّ در دایره مادر.

#اولویت_نیکی_به_مادر

 

13- كا، الكافي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ ابْنِ عَمِيرَةَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَبِي قَدْ كَبِرَ جِدّاً وَ ضَعُفَ فَنَحْنُ نَحْمِلُهُ إِذَا أَرَادَ الْحَاجَةَ فَقَالَ إِنِ‏ اسْتَطَعْتَ‏ أَنْ‏ تَلِيَ‏ ذَلِكَ مِنْهُ فَافْعَلْ وَ لَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ لَكَ غَداً.

یک وقت کسی پرستار می‌گیرد، حضرت می‌فرمایند اگر می‌توانی خودت انجام بده. حتی لقمه بگیر بده دستش. این برای تو سپر و حافظی از آتش است.

#نیکی_به_پدر_سپر_آتش

 

15- كا، الكافي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً

اجازه نداده اند تعدی بشود. بین موارد سنخیت هم هست. دوستان تامل بفرمایند.

أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ

اگر فاجری امانت داد به شما، نگو فاجر است، من برنمی‌گردانم.

وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ

بر و نیکی با فجور قطع نمی‌شود. نمی‌شود بگویی این ها فاجرند، پس من عذر دارم.

وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ‏.

در روایت داشتیم که جایی که تو را می‌زنند حق نداری اف بگویی. جایی که احترام می‌کنند که هنری نیست. عاقل این کار را نمی‌کند. و لا تقل لهما اف جایی است که با تو بد برخورد می‌کنند و تو را اذیت می‌کنند. آنجا حق نداری اف بگویی.

این ها نشان دهنده یک حقی است، چه در امانت داری، چه در وفای به عهد، چه بر به والدین. امانت داری انسان را نزدیک می‌کند به امانت داری که

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ﴿72﴾

انسان دارد خودش را آماده می‌کند در قهر و آشتی خدا. خدا که قهر و آشتی ندارد. این اقتضای وجودش قهر و آشتی باشد. اینجا دارد یاد می‌گیرد. خدا که نعوذ بالله فجور ندارد. اما ما ممکن است احساس بکنیم که خدا به ما شر رسانده است. اینجا تمرین بکنی با پدر و مادرت، آنجا می‌توانی. اگر یک سختی رسید، نگو خدایا من چرا؟

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ

این سیئه اقتضاء من بوده. خیرک الینا نازل و شرنا الیک صاعد. بعضی می‌گویند خدا به من بد کرد. خدا با من خوب تا نکرد. اگر کسی آنجا تمرین کرد، اینجا آماده می‌شود. لذا ادای امانت، وفای به عهد و همچنین پدر و مادر انسان را آماده می‌کنند.

و من اوفی بعهده من الله. کی از خدا به عهدش وفادار تر است؟

جای تفصیل دارد.

#نقش_نیکی_به_پدر_و_مادر_فاجر_در_سلوک

 

21- كا، الكافي عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ لَيَكُونُ بَارّاً بِوَالِدَيْهِ فِي حَيَاتِهِمَا ثُمَّ يَمُوتَانِ فَلَا يَقْضِي عَنْهُمَا دَيْنَهُمَا

وقتی از دنیا رفتند بدهی های این ها را ادا نکرد. چه عبادی و چه مالی.

برای کوتاهی هایشان طلب مغفرت نکرد. معلوم می‌شود دعای برای پدر و مادر لازم است.

بعضی می‌گویند چه ربطی دارد، او رفته، من، چه ربطی دارد؟ کسی که در یاد کسی هست، نشان می‌دهد که اثر وجودی او در این هست که یاد می‌کند. اگر یاد منقطع بشود، اثر وجودی قطع شده است. بقاء فقط به بقاء بدن نیست. بقاء به آثار وجودی هم هست. از جمله آثار وجودی اش یادش است در دیگران. یک خیری رسانده است، سر سفره می‌نشینند، یادش می‌کنند، یا در قضیه ای یادش می‌کنند. این اثر وجودی اش است که ادامه دارد. اگر انسان یاد بکند، آثار وجودی او را توسعه داده است. او را بزرگ کرده است. عمل او محسوب می‌شود. این ها نظام الهی است. نظام روح در دایره زمان و مکان نیست. لذا منتظرند. کسی که از خانه اش راه می‌افتد برای زیارت قبور، آن کسی که در قبر است، از آنجایی که این از آنجا راه می‌افتد برای زیارت او، این می‌فهمد. قدم به قدم این برای او بشارت است که دارد می‌آید سر خاک او. یعنی وجودش ادامه دارد. بقای رابطه ارتباطات را اتصالی می‌کند. انسان چه آثاری باقی بگذارد که بعد از او یادش بکنند به هر بهانه ای. این هم خودش یک جهت تربیتی است.

#توضیح_رسیدن_خیرات_به_اموات

فَيَكْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَاقّاً

در دنیا بارّ بود، اما چون حیات روحی او باقی است، اگر تو در ادامه رعایت نکردی، عاق محسوب می‌شوی. هرچند در حیات بارّ بودی. انسان فقط در تاریخ تولد و وفاتش انسان نیست. انسان انسان است و باقی است. اینجا یک نقطه ای بود که کِشتی انجام داد، دانه ای کاشت. اما رشد و نموش بقا و ادامه دارد. حتی دارد که گاهی اثر وجودی یک پدر و مادر هفتاد نسل بعد باقی است. با اینکه پدر و مادر از دنیا رفته اند.

همان مثالی که در آیه هست که وقتی خضر علیه السلام اقامه جدار کرد و موسی علیه السلام اعتراض کرد، دارد که برای دو یتیم بود. در روایت دارد که این پدر هفتاد نسل فاصله داشت. اما اثر وجودی اش باقی بود و خدا این را حفظ کرده است.

در پاسخ: اگر مومنی برای مومن دیگر استغفار بکند اثر دارد. اگر گفتید اللهم اغفر للمومنین و المومنات برای همه از اول تا آخر، اثرش را قرار می‌دهد. حدش نزدی. دعای خاص هم بکنید. دعای عام هم داشته باشید. و لمن دخل بیتی مومنا و للمومنین. دعای نوح علیه السلام است. بیتش هم بیت النبوة است که الی یوم القیامة ادامه دارد. نوح دعا کرده است آن وقت. نحوه دعا کردن را هم یاد می‌دهند.

این فقط دعا کردن نیست. ایجاد اتصال است. افق و دید انسان را بزرگ می‌کند و خودش را با همه مرتبط می‌بیند. ثمره وجود سابقین و اثرگذار برای لاحقین می‌بیند. وقتی کسی می‌بیند یک دعایش می‌تواند اینقدر اثر بگذارد، اتصال و ارتباط و محبت ایجاد می‌شود. من با این ها مرتبط هستم. احساس رحم می‌کند با این ها.

#اتصال_با_مومنین_با_دعا

در پاسخ: در روایت دارد که گاهی فرد 40 نسل فاصله داشته است، اما شاکی می‌شود که حق من را رعایت نکرد. انسان باید دعا بکند که هر کسی دخیل بوده در وجود من، همه آباء من را بیامرز. نگاهتان هم فقط پدر و مادر بی واسطه نباشد. همانطور که در آن روایت فرمود آن دو یتیم با 70 نسل به آن أب صالح می‌رسیدند. دعا که می‌کنیم، بگوییم اللهم اغفر لوالدیّ و لوالدی والدیّ. همه پدران و مادران پدر و مادر من را بیامرز.

اگر ما باور کردیم که زنده هستند، حیات دارند، چون توفی شدند، رفت و آمد هم دارند، دستشان تا حدودی باز است، اثرش این است که من خودم را آماده می‌کنم که از منافع آن ها هم بهره مند بشوم. سوء استفاده هم می‌شود کرد. نگاه تاجرانه هم آدم داشته باشد، این نگاه تاجرانه هم مؤید است. من وقتی آن ها را دعا کردم اثرش این است که راه را باز می‌کنم تا بهره مند بشوم. من خلف می‌شوم نسبت به سلف. منطقع و عاق نیستم. عاق یعنی قطع رابطه. اینکه انسان این رابطه را ببیند و دعا کند، ایجاد رابطه است. رابطه را تحکیم کردن و آمادگی برای بهره مندی است.

وَ إِنَّهُ لَيَكُونُ عَاقّاً لَهُمَا فِي حَيَاتِهِمَا غَيْرَ بَارٍّ بِهِمَا فَإِذَا مَاتَا قَضَى دَيْنَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا فَيَكْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّاً.

#حق_والدین_بعد_از_وفات

 

22- كا، الكافي عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حَدِيدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَدْنَى الْعُقُوقِ أُفٍّ وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَيْئاً أَهْوَنَ مِنْهُ لَنَهَى عَنْهُ‏.

یعنی هیچ نوع برخوردی که زننده باشد نباید باشد. رو ترش کردید بدتر است.

لذا حضرت می‌فرمایند اف کمترین مرتبه بوده است.

#لاتقل_لهما_اف

 

23- كا، الكافي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ كُنْ بَارّاً وَ اقْتَصِرْ عَلَى الْجَنَّةِ وَ إِنْ كُنْتَ عَاقّاً فَظّاً فَاقْتَصِرْ عَلَى النَّارِ.

این هم خیلی کلید و کد است. تو نسبت به پدر و مادرت بارّ باش، البته روایت ذکر پدر و مادر نکرده است. ولی از باب اولویت در مورد پدر و مادر جاری است. و اقتصر یعنی حتما رسیدی به جنت. یعنی راهی است که قطعی است. برو برگرد ندارد.

و ان کنت عاقا فظا فاقتصر علی النار، یقین کن که هیچ خیر دیگری نمی‌تواند برسد. راه بسته می‌شود.

#ولایت_بین_مومنین

#قطع_رابطه_با_مومنین

24- كا، الكافي عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عُبَيْسِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ صَالِحٍ الْحَذَّاءِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كُشِفَ غِطَاءٌ مِنْ أَغْطِيَةِ الْجَنَّةِ

هنوز وارد جنت نشدند

فَوَجَدَ رِيحَهَا مَنْ كَانَتْ لَهُ رُوحٌ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ

ریح جنت که یک حال گشایش و امید است که ایجاد می‌شود، از فاصله پانصد ساله، می‌بوید و این برایش آرامش بخش است.

إِلَّا صِنْفاً وَاحِداً قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ الْعَاقُّ لِوَالِدَيْهِ.

این مشامش باز نمی‌شود. پرده از وجود او بالا نمی‌رود. لذا اگر اینجا نمی‌یابد، به سمتش هم حرکت نمی‌کند. چون او که بو می‌کشد به سمت آن بوی خوش می‌رود و حرکت می‌کند.

-الا حقیقی است؟ یعنی کافر هم احساس می‌کند؟

بله. محکم می‌گوییم بله. حتی کافر در این مرتبه اگر بار به والدین باشد، آن بو را می‌یابد. چون اثر این بر این است. یک اثر تکوینی و وجودی دارد. ممکن است بعدا محرومیت داشته باشد. اما در این مرتبه بو را می‌یابد.

#عاق_والدین

 

26- كا، الكافي عَنِ الْعِدَّةِ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ مِهْرَانَ عَنِ ابْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً

نظر دشمنی و کینه بکند با اینکه پدر و مادرش به او ظلم کرده اند، از او نماز قبول نمی‌شود.

نظام تکوین را دارد بیان می‌کند.

اگر کسی توانست دنده اش را اینجا پهن بکند، فکر نکند که این مثل روابط دیگر است. نه. این دارد روابط ربوبی را آماده می‌کند. اگر بعدا صدمه ای دیدی، رویت را از خدا برنمی‌گردانی. بلکه خودت را تخطئه می‌کنی که من چه کردم که اینطور شدم. نه اینکه خدا چرا این کار را با من کرد.

این تمرین سخت است. اما دارد یک امر عظیمی را آماده می‌کند.

نسبت وقتی ایجاد شد، حکمت ها آشکارتر می‌شود.

 

این روایات ذیل آیه هر کدام بابی را دارند باز می‌کنند. ان شاء الله در سبک زندگی مان اثر گذار باشند.

#نقش_نیکی_به_پدر_و_مادر_فاجر_در_سلوک

 

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 987” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید