جلسه 986      09/07/1403

 

خدمت شما تسلیم می‌گوییم. ان شاء الله خدای سبحان این خون طاهر و نفس زکیه را که حقیقتا نفس زکیه ای بود و از سلاله پیغمبر اکرم، ان شاء الله اثر این نفس زکیه را نزیک شدن ظهور و پررنگ شدن حقیقت ایمان در دل ها و  جوشش حال جهاد و شهادت در جان ها، اتحاد نفوس مومنین در اقصی نقاط جهان و الی ما شاء الله برکاتی که ما نمی‌دانیم و خدای سبحان بر این خون مترتب می‌کند، ان شاء الله قرار بدهد و ما را لایق قرار بدهد که حامل برای این خون باشیم و خونخواهی این خون به عهده ما باشد. چون خوانخواه بودن خودش یک لیاقتی می‌خواهد. چنانچه خدای سبحان خودش خونخواه خون ها می‌شود، حتما اگر کسی بخواهد خون خواه خونی باشد که به دنبال آن ثار و خون باشد، لیاقتی می‌خواهد. ان شاء الله خدا ما را لایق خونخوانی این خون ها قرار بدهد. به طوری که به ما خطاب بشود که شما خونخواهی کردید. این لیاقت داده شد. این خونخواهی کردن خودش یک کمالی است برای ما، چون این ها گره خوردند به خدا و خون خدا شدند. اگر ما امام حسین علیه السلام را ثار الله می‌دانیم، به مقداری که مومنین به خدا گره می‌خورند، خونشان خون خدا می‌شود و خونخواهی شان. لذا ثار الله هستند. ان شاء الله ما هم لیاقت پیدا بکنیم در این مسیر حرکت بکنیم و بتوانیم وظیفه مان را ادا بکنیم و شیطان ما را باز ندارد از اینکه نسبت به این کوتاهی کرده باشیم.

 

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴿1﴾

در محضر آیه اول سوره نساء هستیم.

خدای سبحان حق ربوبیت و خالقیت دارد. به همین نسبت خلق انسان از نفس واحده و زوج او که پدر و مادر واحدی برای بشریت می‌شوند در طریق خالقیت و ربوبیت انسان قرار می‌گیرند، منتها به نحو معدیت و وساطت، و به همین نسبت حقوق بار می‌شود. به دنبالش می‌فرماید همان تقوایی که باید در رابطه با خدا رعایت کرد، در رابطه با ارحام باید رعایت شود که این گره زدن ها با هم به عنوان تعارف نبود. بیان تکوینی بود که تشریع با آن موافق است. تکوین را دارد بیان می‌کند و حکم تشریع را بر آن تکوین بار می‌کند. این ها را به عنوان حقایق وجودیه بگیریم. بر این اساس روایاتی را در محضرشان بودیم که روایات متعددی را خواندیم، ان شاء الله سعی می‌کنیم امروز روایات بیشتری را بخوانیم، کمتر به توضیح بپردازیم. خود روایات گویایی دارند. ان شاء الله از گویایی خود روایات استفاده می‌کنیم و بیشتر روایت بخوانیم.

19 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ‏ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: لَا تَقْطَعْ أَوِدَّاءَ أَبِيكَ‏ فَيُطْفَى نُورُكَ.

اگر با دوستان پدرت قطع رابطه بکنی، نورت خاموش می‌شود. نه فقط پدر را، بلکه دوستان پدر را. این خیلی شدت است که انسان نسبت به دوستان پدرش هم وصول باشد و اهل صله باشد که آن ها را هم حفظ بکند. در این مسئله روایات دیگری هم هست.

#حق_پدر

#حق_دوستان_پدر

در روایت دیگری می‌فرماید که

الْأَخُ‏ الْكَبِيرُ بِمَنْزِلَةِ الْأَب‏

این هم یک عنوان است. یک بابی را باز می‌کند که برادر بزرگتر بمنزلة الاب. یعنی کار پدر ازش می‌آید، و لذا احترام و ادب نسبت به او خودش یک بابی از مسئله است. گفتیم داریم هرم رابطه ها را می‌چینیم. در این روایات و آیه هرم ارتباطات را دارد برای انسان تعیین می‌کند. با این نگاه هر کدام از این ها یک جایگاه پیدا می‌کنند در این هرم که برادر بزرگتر به منزله اب است. یعنی اگر یک موقع کسی کوتاهی در مورد پدرش کرد ولی برادر بزرگش الان بود، اگر پدرش نیست، اگر بتواند به برادر بزرگترش مهربانی کند و رعایت داشته باشد، ممکن است به نحوی جبران بشود. چنانچه آن روایت شریف فرمود اگر مادر نیست خاله. اگر پدر نبود جای دیگری فرمود ولد، فرزند. این روایات نزدیک بودن ها را دارد می‌رساند.

در پاسخ: این ها به منزله بودن را دارند بیان می‌کنند. مثل همان نمی‌شود. برادر بزرگتر این اثر را در خانه دارد که می‌تواند الگوی تربیتی باشد برای فرزندان بعدی. به همین نسبت وساطت محقق می‌شود. چنانچه پدر و مادر این نقش را داشتند، برادر می‌تواند نقش الگو را ایفا بکند. لذا به منزله پدر می‌شود. یعنی همان قدری که پدر نقش داشت، او می‌تواند نقش داشته باشد. خون پدر اول در او جاری است، بعد در فرزندان دیگر. این ها هر کدام علتی هستند. بیان به منزله بودن است. این چینش ها دست را باز می‌کند که یکمی نگاه ها را عمیق تر هم بکنیم که اگر در یک جایی هم ذکر نشده است، ملاک و مناط را اگر به دست آوردیم بشود سرایت داد.

#برادر_بزرگ_به_منزله_پدر

-روایت فرمود الاخ الکبیر، ممکن است برادر دوم نسبت به سوم همین نسبت را داشته باشد؟

ممکن است. در نسبت کلی هم داریم که آنی که بزرگتر است در جامعه، شما به منزله اب بگیرید. اگر رفتار خودتان را می‌خواهید در جامعه شکل بدهید، آنی که بزرگتر است را به منزله پدر و آنی که کوچکتر است به منزله ولد بگیرید. برادر بزرگ را به منزله اب می‌گیری که یاد بگیری وقتی می‌آیی در اجتماع، بزرگتر از خودت را احترام به منزله پدر بکنی. پس فقط منحصر و مقتصر در خانه نیست. یک تربیت اجتماعی بیرونی را هم دارد شکل می‌دهد. پس مقدمه برای آن است. لذا اینجا برادر بزرگتر نقش ویژه پیدا می‌کند. چون محبت کردن به پدر راحت است. اما برادر بزرگتر به آن راحتی نیست. اینجا تمرین کن به منزله پدر، تا در نظام بیرونی اجتماع هر بزرگتری را به منزله پدر بگیری. پس این یک واسطه است برای تمرین بالاتر. نقش پیدا می‌کند. ببینید چقدر زیبا می‌شود. خانواده دارد تربیت اجتماعی ایجاد می‌کند.

#نقش_خانواده_در_تربیت_اجتماعی

#تمرین_روابط_اجتماعی_در_خانواده

-اخت هم همین نسبت را دارد؟

همین سرایت را دارد. می‌شود استفاده کرد به عنوان عبور و تعدی. چون در نظام اجتماعی هم بزرگتر را به عنوان پدر ذکر کردند. قطعا معلوم است که نسبت به کسی که خانم باشد به منزله مادر محسوب می‌شود. یک خانمی که خانم دیگر را بزرگتر می‌بیند، به منزله مادر می‌گیرد. حتی اگر مردی خانم دیگری را ببیند، احترامش با رعایت حدود عیبی ندارد.

 

آیات در مسئله را اشاره وار ببینیم.

وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً

خیلی عظیم است

أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً

وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً ﴿23﴾ وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً ﴿24﴾

دائما متذکر این نکته باش. همچنان که این ها من را مورد رحمت قرار می‌دادند، تو هم آن ها را مورد رحمت قرار بده. نه چنانچه من آن ها را مورد رحمت قرار می‌دهم، تو آن ها را مورد رحمت قرار بدهد. چون رحمت فرزند به پدر و مادر هیچ گاه سنخش مثل رحمت پدر و مادر به فرزند نیست. لذا می‌گوید تو که به نسبت آن ها والد و اب و بزرگتر محسوب می‌شوی، رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا. آن سنخ بی عوض است. پدر و مادر در مقابل یک عوضی بچه را مورد ترحم و رحمت قرار نمی‌دهند. درست است که می‌گویند بزرگ می‌شود عصا می‌شود برای من. اما نگاهشان این است که این بزرگ می‌شود ما نیستیم. یا هرچند ما نباشیم. لذا در مقابل عوضی نیست. لذا از خدا می‌خواهیم همانطور که رحمت آن ها در مقابل عوضی نبود، تو هم رحمت کن آن ها را.

#محبت_بی‌عوض_والدین

وَ بَرّاً بِوَالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيّاً ﴿14﴾

به عنوان خصوصیت ممتاز حضرت یحیی علیه السلام ذکر شده است.

وَ بَرّاً بِوَالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيّاً ﴿32﴾

این مربوط به حضرت عیسی علیه السلام است. ایشان پدر نداشتند دیگر. لذا والدتی ذکر شده است.

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا

تا به شرک دعوت نکردند، تبعیت کن.

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿14﴾

ملاک و مناط واضح می‌شود. تمرین ربوبیت الهی و شاکریت خدا چگونه امکان پذیر است؟ از محسوس آغاز می‌شود. نظیر آن شاکریتی که می‌خواهی محقق بکنی، نسبت به پدر و مادر اگر محقق بشود، نزدیک می‌کند به شاکریت خدا. این ها گره خورده است به هم.

الاتعبدوا، الاتشرک، ان اشکر لی. این ها خیلی عالی است. برای ما ساده جلوه می‌کند. اما عالی ترین مضامین تکوینی که تشریع بر اساس آن شکل گرفته را دارد بیان می‌کند.

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً

 

أن‏ الوالدين‏ رسول‏ الله‏ و أمير المؤمنين صلوات الله عليهما

نمی‌خواهد بگوید والدین خودتان نیستند. شما باید از رحم طینی به رحم ولایی که پیغمبر و امیر مومنان و اهل بیت هستند منتقل بشوید، از آنجا به خدا. گره زدن رحم طینی به رحم ولایی و به رحم الهی.

يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَا الرَّحْمَنُ وَ أَنْتِ‏ الرَّحِمُ‏ شَقَقْتُ اسْمَكَ مِنِ اسْمِي‏

این ارتباط است. فقط ارتباط لفظی نیست. این اسم به معنای مسمی است. رحم وجودی که مظهر رحمت الهی است، لذا محبت ها به دنبال همین نظام رحم شکل می‌گیرد، محبت های خاص از طریق رحم گسترده می‌شود.

کی می‌تواند این حرف ها را بزند غیر معصوم؟ کی می‌تواند این حرف ها را بفهمد؟ کی می‌تواند این معارف را از کنه غیبش به ظاهر بکشاند که باطن را ظاهر بکند غیر معصوم؟

اینجا که می‌فرماید ان الوالدین رسول الله و امیر المومنین، خیلی زیباست. والدین این ها هستند. فقط این روایت نیست. روایت زیاد داریم. مرحوم علامه مجلسی ذیلش نکته ای دارد.

و قد مضت‏ الأخبار الكثيرة في‏ ذلك‏، لكن الظاهر أنه من بطون الآيات، و لا ينافي ظواهرها.

اینکه والدین همین والدین هستند منافات ندارد با اینکه والدین رسول الله و امیر المومنین باشند. این ها باطن همین ظاهر هستند. یعنی همین عبور از رحم طینی به رحم ولایی و از رحم ولایی به رحم رحمانی. خیلی زیباست. سیر ایجاد می‌کند.

 

باز در روایات دارد که

و قال- أيضا «4»-: حدّثنا أحمد بن درست الحلبيّ، عن ابن سكان، عن زرارة، عن عبد الواحد بن المختار قال: دخلت على أبي جعفر- عليه السّلام- فقال: أما علمت‏ أنّ‏ عليّا أحد الوالدين‏ اللّذين قال اللَّه- عزّ و جلّ-: اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ‏؟

مگر نمی‌دانی علی یکی از آن دو والدینی است که خدا در این آیه فرموده ان اشکر لی و لوالدیک؟ یعنی انسان وقتی انسان شکر پدر و مادر ظاهری را می‌کند، تمرین شاکریت والدین رحم ولایی را هم دارد می‌کند. با این نگاه اگر انسان به پدر و مادر دادر خدمتی می‌کند، محبتی می‌کند، اطاعتی می‌کند، شاکریتی انجام می‌دهد، همین جا با این نگاه می‌تواند عمیق ترش بکند و توجه بکند که این آن هم هست؟ بله. اگر توانست گره بزند به رحم ولایی، آیا می‌تواند گره بزند به رحم الهی؟ بله. از اطاعت پدر و مادر می‌تواند اطاعت الهی را تمرین کند؟ بله. وقتی در خانه دارد یک کار عادی دائمی ارتباطی با پدر و مادر و اطرافیان را انجام می‌دهد، در همین جا دارد با رحم ولایی و رحمانی اش مرتبط می‌شود. چقدر ساده می‌شود؟ چون این رابطه هم دم دست انسان است، هم با طبع و فطرتش هم سازگار است. با طبیعت انسان سازگار است که انسان به پدرش خدمتی بکند. موکول به دین داری فقط نیست. در طبیعت و فطرت انسان است و موکول به دین نیست.

ببینید چقدر خدا دینش را زیبا قرار داده است. خودش را نازل کرده برای ما، تا در نازله هم بتوانیم لمس کنیم این مسئله را. ملموس بشود برایمان. محسوس بشود و آسان بشود. و تمرین بشود تا برسیم به او. نگوییم خدا برایمان مجهول است و نامعلوم است. اگر من می‌خواستم ملموس و محسوس و آشکار بکنم مسئله را که کردم با تعینات و حدود، راهش این است. والدین مظهر من هستند.

خصوصیات والدین را اینطوری قرار داده است.

#رابطه_با_والدین_تمرین_رابطه_با_خدا

#والدین_مظهر_خدا

این مسئله هم اخباری است، هم انشائی است. اخباری است یعنی این نازله هست. انشائی است یعنی پدر و مادر باید اینطوری باشند. پدر و مادر در نظام تشریع باید خودشان را نازله خدا ببینند در خانه. چطور برخورد خدا با مخلوقات است؟ با خلق هست؟ پدر و مادر باید مظهر این صفات بشوند. این هم انشائش می‌شود. لذا دو خطاب است، هم اخبار است که اینطوری هست، من این کار را در تکوین کردم. اما در تشریع هم باید به کمالش برسانیم. در تشریع این را محقق کنید که هرچه پدر و مادر در این طریق قدم بردارند، آن موقع اثرش آشکارتر می‌شود. برای خودشان هم کمال اختیاری می‌شود. غیر از آن کمال وجودی که بوده است، کمال اختیاری هم می‌شود.

در پاسخ: وقتی انشاء دیدیم، پدر و مادرها باید دنبال این باشند و ببینند که نگاه خدا به مخلوقات چگونه است در خلق و تربیتشان، در خالقیت و ربوبیت. در وساطتشان در خالقیت و ربوبیت تا آن اندازه که می‌توانند با همان نسبت حرکت بکنند. پدر و مادر اگر بچه را تنبیه می‌کنند و وعده عقاب می‌دهند، به خاطر برگشتن بچه است نه طرد بچه. عذاب من الرحمن است. اگر بزنند، خود پدر و مادر بیشتر می‌سوزند اما می‌بینند لازم است. اگر دوای تلخ را به بچه می‌دهند، پدر و مادر تلخی را بیشتر احساس می‌کنند. چون فرزند را پاره تن خودشان می‌بینند. این برای برگشتن و سلامت و بهبود است. نه برای اینکه بزنند تا انتقام بگیرند. از این سنخ نیست.

این ها خیلی زیباست. اگر انسان با این نگاه ببینید، روابط اجتماعی توسعه این رابطه رحمی بشود، ببینید چقدر جامعه زیبا شکل می‌گیرد.

#وظیفه_والدین_در_برخورد_الهی_با_فرزندان

 

445 عَنْهُ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مُثَنًّى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‏.

سه تا کار، یکی الصلاة لوقتها، رابطه با خدا. بر الوالدین رحم طینی. الجهاد فی سبیل الله، تحقق اجتماعی توحید.

یکی رابطه فردی، یکی رابطه خانوادگی، یکی رابطه اجتماعی. جهاد فی سبیل الله یعنی در راه اجتماع، آماده بودن برای فی سبیل الله جهاد کردن تا مرز شهادت. این ها به ترتیب هم هست. ترتیبش هم خیلی زیباست. الصلاة لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله. کأن هر کدام با دیگری نسبت پیدا می‌کند.

سند روایت هم خوب است. در کافی شریف است.

 

5- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه ص- مَا حَقُ‏ الْوَالِدِ عَلَى‏ وَلَدِهِ‏ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ

بچه پدر را به اسم کوچک صدا نزند. وقتی می‌گوید اب، نظام الهی رعایت می‌شود. با خدا هم همین نسبت صورت می‌گیرد. دارد تمرین می‌کند که با وقار با پدر و مادر حرف می‌زند. یاد می‌گیرد با رحم ولایی و رحم رحمانی چطور باشد.

وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ

جلوتر از او راه نرود.

وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ‏.

سبب سب مردم نسبت به آن ها نشود. در تربیت کوتاهی نکند به طوری که فرزند مردم آزار باشد که باعث سب مردم بشود.

حتی اگر برای خودش آبرویی قائل نیست، احتراما برای پدر و مادر دست از اذیت مردم بردارد.

این یاد گرفتن جانب ربوبی اش را هم درست می‌کند. جانب ولایی اش را هم درست می‌کند. خودش باکی نداشت که بدی را انجام بدهد، اما می‌گوید من منتسب به پیغمبر و امام هستم، باعث نشوم که مردم به پیغمبر و امام بد بین بشوند. این کار را بکنم می‌گویند ببین، این هم یک مسلمان است که این کار را کرده است.

در رابطه با خدا هم می‌گوید من خلق خدا هستم. شأنم اجل از این است که منی که مخلوق خدا هستم و خدا به من نظر دارد، این کار را بکنم، مردم به خلق خدا بد بین بشوند که بعد به خدا بد بین بشوند. خدایا این کی بود که خلق کردی؟ چرا این را خلق کردی؟

چقدر زیبا می‌شود؟! همه اینها در یک وادی است. همه این ها دارد یک تربیت را ایجاد می‌کند.

 

…وَ مَنْ لَعَنَ أَبَوَيْهِ فَقَالَ رَجُلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ يُوجَدُ رَجُلٌ يَلْعَنُ أَبَوَيْهِ فَقَالَ نَعَمْ يَلْعَنُ آبَاءَ الرِّجَالِ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَيَلْعَنُونَ أَبَوَيْه‏

شما پدر و مادر دیگران را لعن می‌کنید، آن ها هم پدر و مادر شما را لعن می‌کنند.

 

فِي الْحَدِيثِ الْآخَرِ أَنَ‏ مِنْ‏ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ أَنْ‏ يَسُبَ‏ الرَّجُلُ وَالِدَيْهِ قِيلَ وَ كَيْفَ يَسُبُّ وَالِدَيْهِ قَالَ يَسُبُّ الرَّجُلَ فَيَسُبُّ أَبَاهُ وَ أُمَّهُ.

این اکبر کبائر است. اینکه می‌فرماید ان لاتشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا، مقابلش هم می‌شود اکبر کبائر که اگر تو باعث سب به پدر و مادرت شدی، دیگری سب بکند، چون تو پدر و مادر او را سب کردی، او هم پدر و مادر تو را سب بکند، اکبر کبائر را مرتکب شدی.

این ها خیلی عالی است که آدم همین نسبت را نسبت به رحم ولایی اش ببیند. من جوری کار بکنم در ارتباطاتم، جوری برخورد بکنم که سب بکنم کسانی را که آن ها رحم ولایی خودشان می‌دانند، جوری سب کنم که آن ها هم سب کنند رحم ولایی من را. این ازش نشات می‌گیرد یا نه؟

من خدای آن ها را جوری سب کنم که آن ها هم خدای من را.

این ها دستورات صریح است. استدلال بکن، رد بکن، اما لعن و سب نکن. گفتگو عیبی ندارد. لعن و سبی که به لعن و سب امام تو بکشد، تو باعث شدی که امام تو سب بشود.

ملاک ها را ببینید، توسعه اش ساده می‌شود. یک دستگاه فکری ایجاد می‌شود. تطبیق می‌کنم دائما که نگاه بکنید احکام جزئی ما با احکام کلان ما چطور در هم پیچیده و مرتبط است. یک دستگاه فکری ایجاد می‌شود که انسان می‌تواند از این ها به آن ها برسد.

[وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿108﴾]

#اکبر_کبائر

#سبّ_والدین

 

7- عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَا يَمْنَعُ‏ الرَّجُلَ‏ مِنْكُمْ‏ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّيَ عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ يَحُجَّ عَنْهُمَا وَ يَصُومَ عَنْهُمَا

معلوم می‌شود که مربوط به میتین است. قضای آنچه بر عهده آن هاست، فرزند انجام بدهد. این بر به والدین است. صدقه هم در حیات می‌شود، هم بعد از وفات می‌شود.

فَيَكُونَ الَّذِي صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ

برای آن دو می‌رسد، برای خود این هم حساب می‌شود. یعنی وقتی برای آن ها انجام دادی به خودت هم رسیده است. این فقط اینجا نیست. شما هر بری به والدین انجام می‌دهی، در عین اینکه بر به او انجام دادی، به خودت هم رسیده است.

فَيَزِيدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً.

خدا بواسطه همین صلاة و صوم و حجی که برای آن ها انجام داد، این را برایش خیر کثیر قرار می‌دهد.

 

ان شاء الله خدای سبحان فرصتی به ما بدهد که بفهمیم و عمل کنیم و بتوانیم نشر بدهیم.

 

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 986” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید