جلسه 981        24/06/1403

ولادت پیغمبر، ازدواج پیغمبر، یکی منشا رسالت، دیگری منشا ولایت، ان شاء الله با یک تفال به خیری که ما هم در این طریق می‌خواهیم قدمی برداریم، ما را امداد و کمک بکنند. این را به فال نیک می‌گیریم که در محضر قرآن کریم هستیم که فرآورده و دستاورد معراجی پیغمبر است که آمده و دست ما را می‌خواهد بگیرد و ما را برساند به قرب و کمال نامتناهی.
این فرصت هایی که خودمان را در محضر قرآن می‌بینیم کم نبینیم. شاید به این راحتی در عمر انسان تکرار پذیر نباشد که انسان بنشیند با فراغت در محضر قرآن بخواهد ببیند که قرآن چه می‌گوید تا تبعیت کند، بفهمد، یاد بگیرد ،عمل کند، با تأمل، نه سرسری. این ها خیلی فرصت های مغتنمی است. خیلی تکرار ناپذیر است .خیلی ها حسرتش به دلشان مانده است که این فرصت برایشان پیش بیاید.
خود اوقاتی که صرف این عمل می‌کنیم را جزء طلایی ترین دوران عمرمان بدانیم. حشر با قرآن است. ارتباط است و زندگی است. انسان در این لحظاتی که می‌نشیند در محضر قرآن کریم که یک حقیقت زنده ای است که این حقیقت زنده دارد راه را به ما نشان می‌دهد آن هم اتحاد قرآن با اماممان که در محضر اماممان هستیم. با این نگاه بنشینیم که عمر بشریت مقدمه بوده، تمام سختی ها و ابتلائات و همه فشارها در دوران تاریخ بشری مقدمه بوده تا قرآنی نازل بشود و انسان ها با این قرآن به کمال برسند، لذا یک سرمایه عظیم عالم وجود است که عالم خلقت خلق شد تا انسانی بیاید، انسان ها خلق شدند تا به امت ختمی برسند. امت ختمی آمدند تا جریان آخر الزمان محقق بشود و به قرآن بتمامه و کماله عمل بشود. ما در این دوران قرار گرفتیم که با قرآن حشرمان باید به اوج خودش برسد.
این مقدمات را برای یادآوری عرض کردیم.
هر آیه ای از آیات قرآن برای خودش نقش و ماموریتی در وجود انسان دارد بی بدیل. تکرار پذیر نیست. لذا دنبال این هستیم که بفهمیم هر آیه ای با ما چکار دارد؟ برای ما چه ماموریتی را تعریف کرده است؟ آن موقع هر سوره ای هم برای خودش ماموریتی دارد.
#قدرشناسی_نسبت_به_قرآن
#اهمیت_جلسات_تفسیر
سوره نساء بعد از سوره بقره بزرگترین سوره قرآن کریم است. مدنی هم هست. شاید طبق برآوردهایی که شده، نود و دومین سوره ای است که بر پیغمبر نازل شده است. قواعدی را درش که به خصوص امروز بشریت ما به آن خیلی محتاج است. در روایات داریم که در جریان آخر الزمان دو چیز شیطان خیلی با آن مانور می‌دهد. یکی جریان زن است و یکی جریان جوان است. شباب و نساء در دوره آخر الزمان جزء دستاوردهای بزرگ شیطان است که از آن ها استفاده می‌کند. اگر بخواهد این دو اجازه تصرف شیطان داشته باشد، باید این ها مظهر ایمان باشند. قدرت ایمانی این ها باید به اوج رسیده باشد تا شیطان قدرت تصرف در مقابل این قدرت ایمانی پیدا کرده باشد. نمی‌شود شیطان دستاوردی داشته باشد و از منظر ایمانی اوجش در نظام ایمانی محقق نباشد.
اگر می‌بینیم روایات ما می‌فرمایند دستاوردهای زیادی در مورد زنان و جوانان دارد، پس دستاوردهای ایمانی بالایی و فوق آن هم در کار است.
یک استدلال بسیار دقیقی است که اگر توجه کنید، می‌یابیم که هرجا شیطان قدرتی برایش تعریف شده، این قدرت به لحاظ سنت الهی باید دون قدرت اهل ایمان باشد. و الا سبقت رحمت بر غضب مورد خدشه قرار می‌گیرد. سبقت رحمت بر غضب اقتضا دارد که قدرت ایمان همیشه بر قدرت شیطان غالب باشد اقتضاء. هرچند ممکن است اهل ایمان همه آن قدرت را به کار نگیرند. اما شیطان همه قدرتش را به کار بگیرد. پس اقتضاء نظام آخر الزمان در این دو جهتی که زنان و جوانان هستند در اوج خودش باید متجلی بشود و جالب این است که این سوره دررابطه با جریان خانواده و زن جزء بزرگترین سوره هایی است که دستاوردهای این چنینی را مطرح کرده است. به همین جهت سوره به عنوان سوره نساء مطرح شده است. یا نساء کبیر در مقابل نساء صغیر که سوره دیگری است که در آخر قرآن است، این سوره در احکام زنان و جریان دفاع از حقوق زنان و آوردن قوانین مرتبط با خانم ها که جزء عالی ترین دستاوردهاست، در این سوره مبارکه آمده است.
#اهمیت_جریان_زن_و_جوان_در_آخر_الزمان
لذا اگر در سوره آل عمران با آیات عظیمی که داشت، آن دستاوردهای عظیم، غرر آیاتی که در سوره آل عمران بود، دوست داشتم یک دوری در غرر آیات سوره آل عمران می‌زدیم و نظری می‌کردیم، ولی به سوره نساء که می‌رسیم، غرر آیات سوره نساء که شاید هر کدامشان به عنوان یک قاعده بلندی که بسیاری از قواعد ازش نشات می‌گیرد ذکر شده است، در بین این سوره نگاهی اجمالی به غرر آیاتش، قله های سوره نساء خواهیم کرد. هم در جهت اعتقادی، هم در جهت اخلاقی هم در جهت احکام، آیاتش جزء غرر آیات قرآن کریم است.
سوره حدود یک جزء و نیم هست.
آیه تیمم در این سوره آمده است. ما نمی‌دانیم یک آیه ای که بابی را مفتوح می‌کند، یکبار در قرآن می‌آید کمال مسئله را واقع می‌کند چقدر برکات دارد. هر تیممی که واقع می‌شود، مبدئیتش، با کمالی که بار می‌شود و آثارش مبدئیتش از این آیه است. این آیه یک نوری است که می‌درخشد و این همه آثار و برکات را صادر می‌کند.
ما بلد نیستیم، و الا به زیارت تک تک این آیات می‌رفتیم. محرم می‌شدیم. با احرام به سراغ آیات می‌رفتیم.
من قصد کردم با یک حالت احرام و زیارت و زائر به خدمت آیات برسم. خودمان را در محضر باران رحمت این آیات قرار بدهیم. تازه این مسائل ظاهری یکی از مراتب تجلی این آیات است. یعنی حقیقت تیممی که آیه تیمم می‌فرماید، یک ظهوری در جلوه عالم دنیا دارد، یک ظهوری در جلوه عالم برزخ و ملکوت دارد و جلوه ای در عالم عقل تا حضرت اله. آن وقت وقتی انسان خودش را در معرض زیارت قرار داد بی مانع و حد، آن موقع تمام این مراتب امکان تجلی پیدا می‌کند. از خزائن نازل شده است. اینطور نیست که فقط همین الفاظ باشد. این الفاظ نازلترین مرتبه این حقیقت است و ما محتاج ارتباط با مراتب عالی این آیه هستیم. لذا بگیریم این ریسمان را و بالا برویم. اقرأ و ارق.
#نزول_احکام_از_مرتبه_خزائن
اگر این جریان را قرار نداده بودند و تیمم قرار داده نشده بود، انسان بدون طهارت باقی نماند. ما نمی‌دانیم این چه باب رحمتی است. طهارت مائی چه نقشی دارد. طهارت با تیمم چه نقشی دارد. فتیمموا صعیدا طیبا.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لاَ جُنُباً إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوّاً غَفُوراً ﴿43﴾
این مظهر اسم عفو غفور است. عفو غفور او را در معرض طهارت تبدیلی قرار داده است. انسان را فراموش نکرده است در این حالت. مگر می‌شود جای دیگر که انسان به معصیتی مبتلا شده و امکان برگشت از طریقی محقق نشده، طریق دیگری قرار نداده باشد.
از تیمم که یک حالت تبدیل از طهارت مائی به مرتبه نازلتر است، انسان منتقل می‌شود در حالاتش که در هر کدام از این ها خدا تبدیلی قرار داده است در اخلاقیات، در اعتقادیات، تا راه بسته نماند. فقط برای عده خاص نباشد. هر کسی در هر شرائطی امکان برگشت و رفتن برایش فراهم باشد.
در همه اینها انسان در بغل خداست. خدا رهایش نمی‌کند. خدا به موسی فرمود انا بدک اللازم. چاره ای از من نداری. جدایی امکان پذیر نیست. اگر انسان نمی‌تواند پدر و مادرش را عوض بکند، عاق امکان پذیر نیست. هرچند ظاهرا ممکن باشد. عاق و قطع امکان پذیر نیست. همینطور ارتباط با خدا و ولی الهی امکان پذیر نیست. ما نمی‌توانیم از ولی الهی قطع رحم کنیم. نمی‌شود. راه ندارد. همچنان که از پدر و مادر راه ندارد قطع رحم کنیم. می‌توانیم در ظاهر ببریم، اما من نظام وجودی ام تجلی نظام پدرم است. من نظام dna ام ظهور خون پدر و مادرم است. در رحم ولایی هم که حقیقت رحم است، ما مرتبط هستیم با ولی الهی. بالاتر با خدا. رابطه خالقیت خلق، بریده نمی‌شود هر کاری بکنیم. اگر پشت بکنیم با تمام سرعت بدویم، باز هم داریم به طرف خدا می‌دویم. نمی‌شود پشت کرد و برید و جدا شد. انا بدک اللازم. از من ناچاری. این ها خیلی زیباست. خیلی لطیف است که انسان راه ندارد پشت به خدا بکند. این پشت کرده است، اما خدا پشت نمی‌کند. خالقیت جدا نمی‌شود. همچنان که پدر بودن از فرزند جدا نمی‌شود. دوستی می‌شود جدا بشود، دو نفر دوست می‌توانند از هم ببرند، اما رابطه پدر و مادر با فرزند و فرزند با پدر و ماد راز جهت تکوینی بریدن معنا ندارد. با ولی الهی و خدای سبحان هم همینطور.
این آیه تیمم است.
آیه محارم که خیلی آیه معروفی است.
همچنین آیات دیگری.
#رحمت_الهی_در_تشریع_احکام

لذا بحثی که در این سوره آمده است، این سوره مسائلی درش مطرح شده است، احکامی آمده است که این احکام در راستای نظام تمدنی آخر الزمان جزء مهم ترین دستاوردهاست. ببالیم به خودمان که چنین قرآنی داریم. باور کنیم که زیباترین احکام در اینجاست. اگر با این باور حرکت کردیم قدردان می‌شویم. اما اگر سر سری دیدیم، با یک نگاه خیلی عادی به این ها نگاه کردیم، قدر دان نمی‌شویم.
چه 1400 سال پیش که نازل شده، این عالی ترین دستاورد بوده، چه امروز که 1400 سال گذشته و این همه رشد و … ایجاد شده، باز هم نور این احکام مثل همان روز می‌درخشد، نه اینکه کمتر شده باشد. بلکه درخشنده تر شده است. چون عقول بشر بالاتر آمده. هرچه بشر بیشتر رشد کند، نورانیتش جلوه گر تر می‌شود.
هرچه بشر جلوتر بیاید، تازه عمق این دستاورد و نورانیتش آشکارتر خواهد شد.
با این باور و نگاه سراغ قرآن برویم که خداست. فاصله خدا با بشر چه نسبتی است؟ احکام الهی هم که خدا فرموده است با آنچه که بشر به آن می‌رسد به همین نسبت فاصله دارد. این را بفهمیم و باور کنیم.
#افزایش_جلوه_قرآن_با_رشد_عقول
این تعصب دینی را من هر موقع می‌خواهم برای خودم تجلی بدهم و بفهمم، یاد این قصه می‌افتم که خدمت حضرت آیت الله بهاء الدینی بودیم. کسی از نظم یکی از کشورهای غربی گفت. آقای بهاء الدینی سرخ شدند سرخ شدند، رگ گردنشان زد بیرون. فرمودند چرا نمی‌فهمی، این نظم حیوانی است. خیلی حرف زیبایی است. یعنی اوج اوج اوج این که نمی‌گوید نیست، نمی‌گوید غلط است. اما بدان که نظم هست. اما نظم حیوانی. نظم انسانی آنی است که خدا می‌گوید. این را نمی‌فهمید. این نظم ظاهری که برای منفعت بیشتر است و برای راحت بیشتر بدن است، حدش این است. بهرمندی بیشتر باشد. این نظم که غایتش بهرمندی بیشتر است… اما یک جا می‌رسد انسان که می‌شود عبد خدا در نظم. در اظهار نظمش هم مطیع است. آن هم می‌شود منفعتی ازش که بهره هم بیشتر می‌برند. اما یک منفعت است. این نگاه که برسیم به اینکه قرآن کریم اینطور است. فاصله اش با کلام دیگران، قانونش با قانون دیگران تفاوت بین خداست و بندگان. تفاوت در اینجا صفر تا بینهایت است. اینقدر متفاوت است. لذا اطاعت امر خدا در هر امری انسان را به این مرتبه می‌رساند.

جریان ارث را ما خیلی ساده نگاه می‌کنیم. از زیبا ترین قواعد قواعد ارث است. پولی که آمده متمرکز می‌شود، پخش می‌شود. طرف می‌میرد، پولش چند قسمت می‌شود. هر کدام هم به نحوی صرف می‌شود. در راه های مختلف سیر پیدا می‌کند. آنقدر قواعد ارث زیباست. آن هم با تقسیمی که بشود طبقات مختلف را شکل بدهد. زیبایی های بیشتر این برای ما می‌دانید کی معلوم می‌شود؟ وقتی جریان قوانین ارث را از ابتدا در قانون بشری ببیند که چگونه بوده است، چگونه تابع این بود که هرکسی زورش بیشتر بود، می‌توانست بقیه را محروم بکند. این طبقات مختلف که چیده شده است، آنقدر حکمت تحت این ها خوابیده است و آنقدر حرف های زیبا و کمالات خوابیده است. طبقات ارث چطور شکل گرفته، چطور حاجب می‌شود، این ها هر کدامش از منظر فقهی و حقوقی یک چیز است، از منظر تمدنی یک نگاه است، از منظر معرفتی یک چیز است. یعنی این ها در نظام معرفتی و تحلیل کلان خودش بحث دارد. ما این کار را نکردیم. تحلیل کلان در رابطه با احکام نداریم. در نگاه تمدنی این قواعد چه کاری ازشان می‌آید. در نگاه قیاسی نسبت به احکام دیگر چقدر تفاوت است و چقدر اینجا کامل است و آن ها ناقصند. تازه بشر بعد از این همه مراحل که از انبیاء در طول تاریخ اخذ کرده است، شکل داده است قواعدش را بر اساس زیبایی هایی که از احکام انبیاء آمده است، باز هم احکام قرآن زیباترین و بالاترین است.
#زیبایی_تقسیم_ارث_در_قرآن
بعد بحث عدالت را در سوره می‌آورند.
جهاد با کفار مختصرا.
حقوق مختلف افراد جامعه.

آیات احکامش را در آوردم، دیدم چقدر احکام هست، زناشویی، ازدواج، کلاله، نماز در حالت مستی، عبور از مسجد در حال جنابت،احکام نماز، احکام یتیم، قتل خطایی و نفس و ربا و تسلط کافر بر مومن. بحث بلوغ، تجارت حلال، رعایت عدالت در تجارت، حقوق زنان را رعایت کردن، پیش گیری از طلاق… هر کدام این ها را می‌توانیم پرچم کنیم برای جریان خانواده و آخر الزمان.
ان شاء الله به تک تکش که می‌رسیم به همین نگاه جمالی و جمیلی به آیات می‌پردازیم و بحث ها را داریم.

در سوره بقره که می‌خواندیم به آیات طلاق که رسیدیم، گفتیم این آیات را سریع بخوانیم که به بحث های معرفتی برسیم. ولی وقتی شروع کردیم هر آیه طلاق را که می‌رفتیم جلو احساس می‌کردم دریایی از معرفت شکل گرفته است. اگر انسان برگردد و دوباره ببیند… با این دقت که جریان زن و جوان پرچم بلند شیطان می‌شود، حتما پرچم بلند ایمان هم خواهد بود، لذا به عنوان یک جریان تمدنی و آخر الزمانی نگاه بکنیم به جریان خانواده. حیله های شیطان را قبل از شکل گیری اش… تهاجمی برخورد کنیم، نه تدافعی. بنشینیم و شبهه بکنند بعد ما پاسخ بدهیم. ما در حقوق زن و خانواده از غرب طلبکار هستیم. بدهکار نیستیم که بخواهیم جواب بدهیم. ما باید تهاجمی نگاه بکنیم. نگاهمان باید این باشد که ما حرف های عالی داریم که آن ها باید به ما رجوع بکنند.
این باور باید در وجود یک طلبه در اوج باشد. سر سیری نگاه نکند.
در فضیلت این سوره از پیغمبر اکرم یک روایت زیبایی آمده است.
عَنْهُ ص مَنْ قَرَأَهَا فَكَأَنَّمَا تَصَدَّقَ عَلَى كُلِّ مَنْ وَرِثَ مِيرَاثاً وَ أُعْطِيَ مِنَ الْأَجْرِ كَمَنِ اشْتَرَى مُحَرَّراً وَ تَبَرَّأَ مِنَ الشِّرْكِ فَكَانَ فِي مَشِيَّةِ اللَّهِ مِنَ الَّذِينَ يَتَجَاوَزُ عَنْهُمْ.
هر که سوره نساء را تلاوت بکند چنان است که تصدق علی کل من ورث میراثا. این شخص تصدق میراثا. چون آیات ارث در اینجا آمده است، تثبیت و تبیین آیات ارث و تحقق آیات ارث در اینجا محقق می‌شود. کسی که این سوره را می‌خواند شریک است در هر ارثی که به هر کسی می‌رسد. خیلی زیباست. یعنی فراگیری این آیات و تثبیت و ترویجش نه فقط آن هایی که بعد از این می‌شنوند و عمل می‌کنند، بلکه هر کسی از ارث میراث می‌برد، این شریک است. یعنی در مبدئیت نزول آیه انسان شریک می‌شود. لذا با این نگاه که هر آیه، این فقط اختصاص به این هم ندارد. هر حکمی که در قرآن کریم آمده است، وقتی انسان در محضرش قرار می‌گیرد و می‌فهمد و یاد می‌دهد، هر کسی که از این آیه بهره برده است، این فرد شریک است. ولو قبل از این باشد.
آیه تیمم و خانواده و … هم همینطورند. چقدر انسان خودش را محدود می‌کند.
هر کسی که میراثی می‌برد، این فرد شریک است. تصدق، یعنی این هم اعطا کرده است. این شریک در دادن آن مال است. تصدق علی کل من ورث میراثا. انگار این داده است. میراث از بابایش به او رسیده است، اما انگار این داده است. جزء شئون این محسوب می‌شود.
ببینید در ارث چقدر بهرمندی است برای ورثه. می‌گوید این شریک می‌شود. پس با این شوق انسان سراغ این آیات برود.
هرچقدر شوق انسان بیشتر باشد، شرافتش بیشتر می‌شود. هرچقدر یادگیری اش قوی تر بشود، شراکتش بالاتر می‌رود. این شراکت مراتب دارد. هر کسی سر سیری یاد گرفت، سر سیری هم شریک می‌شود. هر کس با شوق یاد گرفت، با شوق شریک می‌شود.
چقدر انسان بزرگ می‌شود با ارتباط با قرآن.
مثل اینکه یک عبدی را آزاد بکند، برده ای را خریده و آزاد کرده باشد. کأن کسانی که محروم بودند از مال، در حالی که دست کسی بوده که ارث برای او بوده است، این واسطه در رسیدن آن ارث است به این. مثل آزاد کردن این است که این در یک تنگنایی بوده، آزاد شده. این مالکیت او مثل مالکیت نفسش است. مالکیت مال او که قدرت پیدا می‌کند، مثل مالکیت نفسش است که تا به حال محجور بوده و حالا مالک شده است.
فکان فی مشیة الله…
این چون تسلیم قانون خدا شد، خواست قانون خدا در وجودش جاری بشود، تبرأ من الشرک. اینکه خودشان تصمیم بگیرند چه کنند شرک است. طاغوت است. اما تسلیم امر خدا شدند در قانون ارث و دارد امر خدا را جاری می‌کند.
لذا یک کسی از شما سوال می‌کند دارید یک حکم خدا را بیان می‌کنید، احساس بکنید دارید او را از شرک به ایمان می‌آورید. هر قانون و حکم خدا که دارد بیان می‌شود، شخص دارد از شرک به سمت ایمان می‌آید. چقدر انسان باید ذوق کند. کسی را از شرک به ایمان بیاورد. تبرأ من الشرک.
فکان فی مشیة الله من الذین یتجاوز عنهم
خدا آن ها را بخشیده و مورد بخشش قرار داده است
جریان یادگیری و تعلیم و تعلم قانون ارث چقدر برکات دارد. این را سرایت بدهید به احکام مختلف الهی. ببینید چقدر انسان وقتی فقه می‌خواند و بیان می‌کند و می‌پرسند جواب می‌دهد، فکر می‌کند، وقت می‌گذارد، خدا چه برکاتی را به دنبال می‌آورد. اینطوری باید به فقه نگاه کرد و ارزش قائل شد.
#نگاه_جدیدی_به_فقه_با_استناد_به_روایات

حدود سال ششم تا هشتم هجری نازل شده است این سوره.

استمداد می‌کنیم از خدای سبحان اجازه بدهند ما بر کتاب الهی وارد بشویم، بر این سوره مبارکه به ما اجازه و اذن بدهند. همانطور که بر حرم حضرات وارد می‌شویم مراتب دارد، فاذن لی یا مولای افضل ما اذنت لاحد من اولیائک. ان شاء الله بهترین ورود به این سوره را خدا روزی ما بکند. از خدای سبحان، از رسول گرامی اسلام، از حضرات معصومین علیهم السلام، از ملائکه، به خصوص حضرت جبرئیل که ملک نوری است، اذن می‌گیریم تا وارد این سوره بشویم.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴿1﴾
یکی از آیات درخشنده این سوره در طلیعه خود این سوره است. بعد از بسم الله الرحیم که یک آیه ای است که در اثر تکرار شاید غرر بودنش برای ما کمرنگ شده است ولی از غرر آیات است در هر سوره به خصوص که بسم الله تعلق دارد به غرض آن سوره، بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الناس… یعنی متعلق است به تمام سوره و دارد آن غرض را…
لذا مرحوم امام می‌فرمایند اگر بسم الله گفتید قصدتان خواندن سوره قدر بود، بعد منصرف شدید، خواستید سوره توحید بخوانید، بسم الله را تکرار کنید. چون آن بسم الله سوره قدر بوده و این بسم الله سوره توحید است و هر بسم اللهی به سوره خودش اختصاص دارد. لذا تکرار نیست. حتی بسم الله الرحمن الرحیم ها معنایشان مختلف می‌شود.
#متمایز_بودن_بسم_الله_هر_سوره
چنانچه تقوا که در قرآن آمده و طلیعه این بحث هست، با آیه قبل سوره آل عمران که آخرین آیه سوره آل عمران بود که آنجا هم یا ایها الذین آمنوا اصبروا…. اتقوا الله داشت در آخر، با تقوا تمام شد. سوره نساء هم با تقوا شروع شد. اما تکرار نیست. تقوا اگر در جنگ ذکر می‌شود، رعایت قواعد جنگ است. اگر در رابطه با مومنین ذکر می‌شود، در رعایت کردن قواعد بین مومنین معنایش متفاوت می‌شود. اینجا در رابطه با یا ایها الناس آمده است که اتقوا ربکم.
#تنوع_تقوا_با_اختلاف_متعلق
مرحوم علامه جریان نسل را در این آیات متذکر شدند. مباحث زیبایی در رابطه با خانواده ذیل این آیه می‌آید. ان شاء الله خداوند توان و قدرت و عمر بدهد که بتوانیم در محضرش باشیم و شریک بشویم در بهره مندی انسان ها از این قواعد.

5 ستاره

100%
1 دیدگاه

4 ستاره

0%
0 دیدگاه

3 ستاره

0%
0 دیدگاه

2 ستاره

0%
0 دیدگاه

1 ستاره

0%
0 دیدگاه

توسط 01 کاربر

مرتب‌سازی بر اساس

  • تصویر آواتار

    فاطمه رضایی

    تشکر

    از مباحث استاد لذت بردم و انشاءالله در جلسه بیان تفسیر از مطالب استفاده می کنم. بسیار سپاسگزارم

    1403/07/10

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

در این مورد یک بازخورد بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت خود را در ارزیابی وارد کنید*

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید