تحذیر از ربا (گرفتن مال بدون عوض)، و بیان آثار تخریبی آن، و ترغیب به توبه از آن
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.
باز هم تسلیت عرض میکنیم خدمت برادر عزیزمان جناب آقای محمدی تبار که پدرشان از دنیا رفته است، تشریف آوردند و در خدمتشان هستیم و میخواستیم برویم منزلشان و دیدنشان، خودشان زحمت کشیدند اینجا، ان شاء الله خدای سبحان همه اموات مومنین را به خصوص پدر ایشان را مهمان اهل بیت قرار دهد، غریق رحمت قرار دهد، ما را هم ان شاء الله به سلامت از این دنیا ببرد یک صلوات با حمد قرائت بکنید.
خدا ان شاء الله رحمتشان کند، ان شاء الله خداوند سبحان به شما و خانواده محترم، بستگان صبر عطا بفرماید و ایشون رو هم غریق رحمت بفرماید، ما را هم به رحمت خودش ان شاء الله ببرد. باز هم تسلیت عرض میکنیم خدمتتان، لطف کردید، ما نماز لیلة الدفن هم دیشب خواندیم، ان شاء الله خدای سبحان ما هم که از دنیا میرویم، مومنینی یادشان باشد که نماز لیلة را که برای کسی که از دنیا رفته خیلی آثار و برکات دارد ان شاء الله، شهادتی است از مومنین، طلب رحمتی است از مومنین برای او ان شاء الله، مودب باشیم به اینکه از علائم ایمان است که انسان در تشییع جنازه برادران مومن و وابستگان شرکت بکند، به عیادت مرضی برود، وقتی که علی بن مهزیار خدمت امام زمان علیه السلام بعد از آن همه سفر حج و انتظار میرسد، اولین سوالی که آن حضرت از او میکند این است که علی بن مهزیار دیر آمدی، علی بن مهزیار میگوید که آقا جان من میخواستم بیایم اما راه بسته بود، بعد حضرت میفرماید که علی بن مهزیار راه بسته بود یا روابط شما با هم تغییر کرده بود؟ عیادت مرضی در شما کم شده است، تشییع جنازه برادران مؤمن شما کم شده است، یعنی آن چیزی که سبب استحکام روابط جامعه ایمانی میشود این است، لذا حتی ریا در این کارها گاهی شرط است، یعنی انسان تشییع جنازه برادر مومنی یا وابستگان که میرود، خودش را به اقوام نشان بدهد ، به صاحب مجلس نشان بدهد، نه اینکه برود یک گوشه یواشکی برود و یواشکی هم بیاید، این هم خوب است اما خود اینکه خودش را نشان دهد، حاضر باشد و او را ببینند، این باعث میشود که کسی در جامعه ایمانی احساس تنهایی نمیکند، این آثار اجتماعی او است، لذا این یک حکم اجتماعی است علاوه بر یک حکم فردی، لذا خود این فرد متنبه میشود که در جلسات این گونه ای که حاضر میشود، لذا دارد وقتی که وقت مرگش میرسد میگوید که ای کاش قبل از این خدایا به من خبری میدادی که وقت رفتن تو است، گفت یادت میآید که فلانی مریض شد، از دوستان خودتان و همسایگان خودتان؟ یادت میآید کسی از دنیا رفت از اقوام و وابستگان و آشنایان شما؟ این ها همه زنگ خطر برای تو بود که آماده باش، از این بیشتر چه جور… لذا رفتن به تشییع جنازه و عیادت از مرضی و امثال این ها احساس این زنگ خطر برای فرد هست، علاوه بر این روابط اجتماعی را هم محکم میکند، دل ها را به هم منعطف میکند، کدورت ها را کم میکند، در این مراسم این گونه ای کدورت ها چه میشود… آن وقت کدورت ها که کم شود، محبت که بیاید، شیطان دور میشود، راه شیطان بسته میشود، لذا در روایت دارد که اگر مومنی دلخوری دارد از مومن دیگری، حرکت کند به سمت اینکه برود و بخواهد آشتی کند، حالا تلفن بزند، پیامک بدهد، برود، هر کدام از این ها را شامل میشود، حرکت که میکند آنجا در روایات دارد که شیطان تقطعت اوصاله[1] کانه تمام در حقیقت اندام و وجود او تکه تکه میخواهد بشود، که سرمایه ای را که با این زحمت به دست آورده است از دست میرود، تفرقت اوصاله، تقطعت…این اگر باور انسان بشود که این گونه دارد زمین میزند شیطان را، آن موقع ببین با چه رویکردی و نگاهی و اشتیاقی حرکت میکند به جلساتی که میخواهد استحکام روابط مومنین بشود، احیای امر الهی بشود، لذا حواسمان باشد، شده است با یک تلفن، با یک ارتباط، از دست ندهیم این رابطه ها را، این رابطه ها جزو در حقیقت خصال اهل ایمان است، یعنی اگر کسی به این ها بی تفاوت بود خصال اهل ایمان، حقوق برادر مومن را و خصال ایمانی رعایت نکرده است. یک صلوات دیگر بفرستید.
پول آن را بعداً باید از آقای محمدی بگیریم که منبر رفتیم خلاصه برای جلسه ختم، هم فاتحه داشت و هم صحبت داشت، پولش را یادمان باشد که از شما بگیریم. ان شاء الله خداوند سبحان همه ما را به آن راه های هدایتی که خودش قرار داده است هدایت بکند.
بازهم بسم الله الرحمن الرحیم، بحث ما در ربا بود، بحث در ربا را عرض کردیم که این بحث یک اخطار شدیدی است که حواسمان باشد این اخطار شدید را باید به آن عمل کنیم نه اینکه فقط بشنویم، بنشینیم و بشنویم و یاد بگیریم فایده ندارد، بشنویم، یاد بگیریم و عمل کنیم، و الا اگر که بشنویم و یاد بگیریم و کاری نکنیم، دست به کاری نزنیم، به این چیزی که خدای سبحان به عنوان حرب خدا و رسول خود اعلام کرده است که ﴿فَأۡذَنُواْ بِحَرۡبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ﴾[2] که این حرب با خدا و رسول است، اگر کسی در اینجا بگوید که خب من شنیدم و بعد هم بفهمد و بشنود که دارد در جایی این امر محقق میشود اما در عین حال کک او نگزد و اصلاً برای او مهم هم نباشد، بگوید من که مبتلا نیستم پس رها کن آنرا، اینگونه نیست، کسانی که به این مبتلا میشوند اگر دیگران ساکت باشند بقیه تر و خشک با هم میسوزند، لذا اینگونه نیست که اگر کسانی ساکت باشند در امان باشند، اگر کسی وام نگرفته است، اگر کسی وام این گونه نداده است و نگرفته است، این کار را نکرده، دلیل بر این نیست که در امان باشد چون این کارها را نکرده است، این باید فعال باشد در مسئله، لذا این اصل مسئله است در اینجا، بعد ایشان هم فرمودند که در بحث گناهان کبیره، شدت گناهان کبیره، دو گناه از همه عظیم تر ذکر شده است، یکی همین ربا است و یکی دیگری اطاعت و تولی کفار و مشرکین است، که این دو اگر انسان ولایت خودش را و ولایت جامعه ایمانی را به دست کفر و شرک داد و محبت آنها در دلش قرار گرفت و نسبت به این مسئله…این ها در حقیقت در حد حرب من الله و رسول است و مثل ربا در حقیقت عظیم است که حالا روایات بحث هم ان شاء الله در بحث روایی می آید، خود آیات هم اشعار دارد.
یکی از حضار: استاد اینکه میفرمایند این شدیدتر است، آیه که میفرماید اگر کسی شخص دیگر را بکشد بدون گناه، انگار کل مردم را کشته است، این شدیدتر نیست از این؟
استاد: نه دیگر حتی علامه میفرماید با اینکه اینقدر قتل نفس عظیم جلوه کرده است در قرآن کریم که ﴿مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَيۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِيعٗا﴾[3]، با این ها دارد بیان میکند که میرسیم ان شاء الله، که ایشان میگوید که از آن هم اشد است، یعنی این بحث بحث خیلی سنگینی است و معلوم میشود که عواقب اجتماعی زیادی به دنبال خود میآورد، یعنی آن با همه آن شدتی که ذکر شده است نشان میدهد که یک گناهی است که در حیطه ای از اجتماع تاثیر میگذارد یا این که قتل الناس جمیعا ذکر شده که جریان آن هم برمیگذرد به جریان حضرت هابیل و قابیل، که وقتی قابیل هابیل را کشت کانما قتل الناس جمیعا، یک نسلی را که می توانست با صفای ایمانی از همان ابتدا شکل بگیرند را، این در حقیقت از همان جا نسل را منقطع کرد، لذا کشتن یک فرد گاهی کشتن یک نسل است، کشتن یک سنت های آداب است، اما در اینجا بدعت گذاری است که دین محق میشود، وقتی دین محق میشود، محق دین محق عالم انسانی است نه فقط قتل نفس، و الا خدای سبحان به انسان میگوید که برو در مقابل کفار بایست و کشته هم بشو، کشته شدن عیبی ندارد، اما محق دین خلاصه آن جایی است که خطر است، که انسان از مرتبه انسانیت به حیوانیت نزول میکند و دیگر انسان نیست، اینجا در حقیقت خطر بالاتری است، حالا بیشترش را هم توضیح میدهد.
یکی از حاضر: این که استثنا خورده است حاج آقا ربا در مورد مثلاً همسر یا فرزند، این نشان نمیدهد که به این شدت هم نیست؟
استاد: نه آن مال آن است که برگشت پذیر است، اگر که در نامفهوم 10:32ذکر کردهاند که استثنا دارد، مال این است که آنجا چرخش بین خودشان است، آنجا چرخش بین خودشان در درون است، مثل اینکه انسان با خودش است، که در حقیقت ظاهرش تخصیص است اما حقیقتش تخصص است، اما در نهایت برمیگردد به یک افرادی که عین یکدیگر هستند، بعضاً واجب النفقه هستند نسبت به یکدیگر، بعضاً در حقیقت جیب های آنها هم یکسان است.
یکی از حضار: بدتر از این حیل الربا است که مشهور قبول کردند.
استاد: حالا آن یک بحث دیگری است که حیل الربا آیا در حقیقت…. بگذارید ان شاء الله از اینجا برویم، آن یک بحث جدی تری دارد که همه هم قبول نمیکنند، ولی مشهور قبول کردند.
یکی از حضار: بعضی از این شدت ها را حمل به این میکنند که اصلاً عقلایی است، مثل زنا یا قتل خودش قبح دارد بین مردم، ولی نامفهوم11:23
استاد: نه عقلایی نیست، الان اصلاً میخواهد بگوید که این ها از يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ. اصلاً عاقل این را نمی پذیرد، اگر در حقیقت عقلا پذیرفته اند، حالا این را بیان میکند که مثل این میماند که آن طرف در جاده خلاف میرود، میگوید که ببین همه عقلشان را از دست دادهاند، از این طرف میآیند، در حالی که این خلاف رفته است ولی آنها را که میدید میگفت… عقلایی اش از این سنخ است يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ چرا؟ میگوید إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا بیع مثل ربا است، یعنی این تخبط پیدا کرده است، این در حقیقت نگاهش نگاه عاقلانه نیست، نگاه مجنونانه است، مجنون اصل را فرع قرار میدهد و فرع را اصل قرار میدهد، این ها در حقیقت کسانی که این را صحیح میدانند، در حقیقت نگاهشان نگاه جنون آمیز است، البته جنونشان مال آن زمانی است که اصل را ربا بگیرند و بیع را تشبیه به او بکند، اما کسی که بیع را اصل میداند و میگوید که ربا اشکال ندارد و مثل بیع است، این شدت جنونش مثل او نیست قطعاً، لذا این را بیان میکند که این یک طور دیگری است، یک کسی میگوید بیع اصل است، درست است، اما ربا چی هستش؟ میگوید بیع عاقلانه است، ربا هم مثل بیع است دیگر، فرقی نمیکند، این باز مرتبه تشخیص او هنوز هم باقی است اما در مرتبه تطبیق خطا کرده است، اما آن کسی که میگوید بیع مثل ربا است، إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا، اینکه بگوید بیع مثل ربا است این تخبط از شیطان است، این دیگر میزان از دست او در رفته است، این دیگر عاقل نیست.
یکی از حضار: این را نگوید ولیکن در ربای معاوضی واقعا بنده مخصوصاً…
استاد: حالا دارد اینجا میگوید که میکشد به اینجا، میگوید اگر کسی نمیگوید که این ها…
یکی از حضار: نامفهوم13:05
استاد: خوب نه، میگوید کسی که ربا، در حقیقت اکل ربا کرد، کار او به اینجا میکشد، یعنی او ابتدای کار اوست که هنوز به اینجا کشیده نشده است، هنوز با خودش یک درگیری دارد که این هم مثل بیع است، کم کم به جایی میرسد، حالا بیانش خیلی زیبا است، افعال خودش میشود، خود محوری او قوی میشود، به گونه ای که افعال او میشود میزان و به بقیه افعال دیگران قیاس با این میکند، اینجور میشود در ربا، یعنی مذاق وجودی و میزان او را به هم میزند، فقط یک فعل نیست که از انسان صادر میشود، بلکه یک فعل اعتقاد و تفکر ساز است، یک فعل تفکر ساز است. الان ببینید این تفکر یک تفکری شده است که میترسند همه نزدیک او بشوند، با او مقابله بکنند، یک هیمنه ای پیدا کرده است کانه همه برایشان از حمله آمریکا به یک کشور دیگر خطرناک تر است، یعنی اینقدر که این هیمنه اش شدید است در مقابل آمریکا احساس میکنیم که میتوانیم بایستیم اما در مقابل این نه، توان نداریم، نمیشود، سخت است، مشکل است، این اینجور هیمنه پیدا کرده است، این هیمنه او هم از باب آن تفکر سازی او است، تفکر سازی میکند، کم کم انسان تصمیم او میشود، چون نیاز هم دارد به او، اغلب افراد هم محتاج میشوند به این رابطه، میبینند که یا باید نیاز خود را بر شدت برگزار کنند، یا باید تسلیم بشوند و بپذیرند تا بتوانند نیاز خود را برطرف کنند، در حالی که نیاز هم برطرف نمیشود.
یکی از حضار: آیات خود عنوان ربا این شدتی که شما میفرمایید را دارد یا که نه اگر که بیاییم و یک نوع تنقیح مناطی انجام بدهیم بعد مثلاً به این نتیجه برسیم که ربا چون که موجب تجمیع سرمایه میشود مثلا آن شدت را دارد، فلذا هر چیزی که مانند ربا باشد این شدت اثم را دارد.
استاد: نه، این گونه بیان نشده است.
یکی از حضار: عنوان ربا مثل اینه که خصوصیتی دارد.
استاد: بله عنوان ربا این خصوصیت را دارد، و الا ممکن است که در حقیقت آن ملاک هم نزدیک کند یک چیزی را به این، اما اینجور نیست که ملاک مورد حرمت فقط قرار گرفته باشد، بلکه عنوان ربا این شدت بر او قرار داده شده است، چون تجمیع ثروت در هر صورتی مذموم نیست، در عین اینکه ممکن است یک مذمت هایی را پیش بیاورد اما هر تجمیع ثروتی این ذم بر او تعلق نگرفته است.
یکی از حضار: نامفهوم15:23
استاد: نه دارد تبیین علت میکند، ببینید آیه میفرماید الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَلِكَ تعلیل آورده است ذلک بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ[4] استدلال را هم میآورد، دلیل را هم میآورد، چرا این افراد اینگونه هستند؟ دلیل آنها این است که این افراد به این اعتقاد رسیدند، پس رسیدن به این اعتقاد است، هر تجمیع ثروت اینگونه نیست، این تفکر ایجاد کرده است، یعنی ربا یک عملی است که در مرتبه عمل متوقف نمیشود، بلکه تفکر ایجاد میکند، این خودش خیلی زیبا و دقیق است که این… اگر یادتان باشد یک دفعه در رابطه با بحث یادم نیست چه بود صحبت میکردیم، عرض کردیم که مقام معظم رهبری یک بیان زیبایی دارند، میفرمایند چرا غرب نسبت… الان اگر بخواهیم لیبرالیسم را بشناسیم، شناخت لیبرالیسم در آن فصلِ فصل اخیر آن میشود همجنسگرایی، یادتان باشد یک بحث مفصلی کردیم، چرا با اینکه همجنسگرایی یک عمل ساده ای است در قبال با اعمال دیگر، اما ایشان فرمود که تمام تفکر این ها وقتی که این بیاید بقیه هم آمده است، وقتی این بیاید همه آمده است، یک تفکر ساز است با اینکه یک عمل است، در کنار اعمال شنیع دیگری که دارند، گاهی برخی اوقات آنها اشنع از این هم است، اما این یک تفکر سازی دارد لذا به ما میگویند که شما باید مبارزه و مقابله با همجنسگرایی را از بین ببرید، و گرنه تحریم… تحریم را گره زدن به این، بیست سی را گره زدند به این اگر که یادتان باشد، در آن آوردند که باید این تصویب بشود، از همان اول هم نگفتند که قانونی کنید، از اول گفتند همین قدر که جرم ندانید، جرم ندانید قانونی هم نکنید، اما کم کم به سمت قانونی شدن میرود، چون اگر که این ها آمد تمام تفکر غرب به راحتی مقبول میشود، چون بقیه تابع آن میشود، با اینکه این یک عمل بوده اما یک عمل…در نظام ربا نگاه قرآنی این است که ربا یک نوع تفکر میآورد، که اگر این تفکر آمد دیگر بقیه گناه ها و بقیه اعمال… لذا میفرماید که مطابق یک درهم ربا، مطابق ۷۰ زنا با محارم است، هفتاد زنا با محارم کجا و یک زنا با محارم کجا و یک درهم ربا کجا، اما چرا میفرماید یک درهم ربا مطابق با این است؟ برای این است که یک تفکری را میسازد که همه آنها میآید، فرهنگی به دنبال آن میآید که آن فرهنگ این خطرات را دارد، لذا به هر تجمیع ثروتی اینگونه گفته نمیشود، مال این است که این در حقیقت نکته های… لذا باید تحلیل بشود، اگر ما در حقیقت این را با این شدت شناختیم، آن موقع ساکت نشستن، آرام بودن، حرف نزدن، موضع نگرفتن، گفتگو نکردن، ترویج نکردن، این ها خلاصه سکوت نسبت به این، عقاب دارد و جامعه را به سمت در حقیقت آن چالش و از هم پاشی جلو میبرد.
نمیگذارید جلو برویم، دو روز کلاً وقت داریم، حالا این را هم شما بگو خلاصه آقای صالحی زورمان به ایشان میرسد خلاصه.
یکی از حضار: این بحث یک مفصل سال آینده دوباره میخواهد.
استاد: نه، ان شاء الله این ها را تکرار نمیکنیم.
یکی از حضار: در بحث ربا میگوییم که پول پول نمیآورد، مفت خوری نباید باشد نامفهوم18:50 الان یک چیزی که هست بحث خود این ذات این پولی است که اعتبار محض است…
استاد: حالا این بحث جدی دارد، خود ایشان بعداً میآورد.
یکی از حضار: اینکه پول پول نمیآورد الان دلار را چاپ میکنند بدون پشتوانه، بیشترین چاپ دلار در جمهوری اسلامی در سال ۹۶ اتفاق افتاده، بیشترین کاهش ارزش پول هم بعد از آن در سال ۹۷ اتفاق افتاده، بدهکار ترین کشور جهان آمریکا است چون که تند و تند پول چاپ میکند بدون اینکه کار و خدمات ارائه دهد چون برای خودش توان خرید ایجاد میکند، ذات این پول ربا ساز است، ما هرچه بخواهیم که این را جابجا کنیم نمیشود، از نظر بانکی هم میگوید که این دارد کاهش ارزش پول ایجاد میشود، ما باید یک چیزی بزاریم روی آن تا ارزش پول حفظ شود، چون اصلاً ذات این پول دارد این فضا را تولید میکند.
استاد: حالا به ذات خیلی گره نزنید.
یکی از حضار: یعنی میخواهم بگویم تا نامفهوم 19:40معیار نیست، مشخص نیست، توان آن ثابت نیست، این همینجوری تورم همیشه هست.
استاد: یعنی هر چقدر ما روابط جهانی خودمان در نظام اقتصادی گره بخورد، تابعیت ما بیشتر شود، در نظام سوق جهانی ابتدا به این سمت بودند که همه به سمت جهانی شدن بروند، ولی الان خود آمریکا به سمت خاص شدن است، یکی یکی از پیمان های بین المللی خارج میشود، خروج از پیمان های بین المللی به چه معناست؟ به معنای این است که هر کشوری قواعد خاص خودش را داشته باشد و تابعیت های بین المللی آن کمتر باشد، این نتیجه آن است و آن دارد سوق میدهد، یعنی این خودش یک نوع برگشت از یک نوع تفکر ناخودآگاه است، دارد القاء میکند، هرچند این خروج الان ممکن است آسیب هایی برای… اما در عین حال دارد یک چیزی را که بقیه هم میتوانند این خروج را داشته باشند، بقیه هم میتوانند این قواعد خاص خود را داشته باشند، هر چقدر که این شکل بیشتر بگیرد، استقلال کشورها… چون قواعد بین المللی را به نفع کشورهای ضعیف ننوشتند، کسانی به قول آقا این ها را نوشته اند که منافع آنها را تضمین کند، حالا در حقیقت یک صورت عقلایی بین المللی هم پیدا کند، اما اینگونه نیست که منافع کشورها… بله گاهی کشورهای محروم توانستند به بعضی از تبصره ها و قواعد استدلال بکنند و یک در حقیقت حرفی داشته باشند که بزنند، اما در کلان آن این پخت و پز خود آنها است، و اگر آنها از پخت و پز خودشان دارند خارج میشوند، معلوم میشود که این مقدار هم کفاف برایشان نمیدهد. این ناخودآگاه استقلال کشورها را… یعنی این گاهی تدبیر الهیه است، که خداوند سبحان هر کاری که میخواست بکند که این نظام های بین المللی زیر سوال برود، هر کاری که ما میخواستیم بکنیم انقدر ساده نبود که این ها خودشان این کار را بکند، نمیگوییم که خدا نمیتوانست، هر کاری که میخواست بکند اینقدر ساده نبود که این ها خودشان… یعنی الان تدبیر الهی بر این است که خود این ها خودشون این کار را بکنند و بزنند به زیر آن، وقتی زدن زیر آن هر کسی میتواند طبق قوانین خودش کم کم شکل دهد، لذا نترسید از اینکه خود همین کار، تحریم هایی که دارد میکند، همین تحریم ها الان دارد به سمت چه چیزی میبرد کشورها را؟ به عنوان ارز های مستقل دیگر و مبادلات ارز های دیگر، تا این به سمت مبادلات ارز های دیگر رفت به دست کی دارد میشود؟ با اینکه بعضی از عقلای آنها هم دارند داد میزنند، میدانید که بعضی ها… اینجور نیست که تحلیل این ترامپ استثنا باشد ها، حواستان باشد که ترامپ استثنا نیست، ترامپ یک روند است، طبق روند آمریکا است، اینگونه نیست که استثنایی باشد، در آنجا یک تصمیم گیری های ثابتی هستند، شورای ثابتی دارند، او طبق… منتها جلوه میدهند برای ما که یک استثنا هست، این ها را گول نخورید که بعضی ها در کشور ما بعضی از مسئولین گل میخورند که فکر میکنند این یک استثنا است، و بعد هم برداشته میشود و دوباره…نه، این یک روند است، منتها روند را گاهی با یک خل ادامه میدهند. گاهی با یک گاوچران ادامه میدهند، گاهی با یک هنرپیشه ادامه میدهند، هر کدام از این ها در حقیقت به عنوان اینکه گاو زور دارد و شاخ دارد و عقل ندارد یک موقع میآید، هر کدام از این ها در حقیقت…خودشان هم اینجور خودشان را جلوه میدهند یعنی ما نمیگوییم بلکه خودشان میگویند خلاصه اینجوری است، امام میفرمود که آدم باید از گاو احتیاط کند، چون که گاو شاخ دارد ولی عقل ندارد، دیگر بالاخره وقتی عقل ندارد باید احتیاط کرد نه اینکه ترسید بلکه احتیاط کرد، حواسش باشد و احتمال دهد که هر لحظه ممکن است این شاخ بزند، بالاخره این ها گاهی خودشان را اینگونه جلوه میدهند که گاو هستند و این جلوه دادن های این گونه همیشه برای ما بهتر از آن وقتی بوده است که پنجه های فولادی خود را در دستکش های مخملی کنند، چون آنجا خطرناک تر میشوند، هر موقع که اینگونه شد بدانید که این لطف جلی الهی است که دارد آشکار میکند، لذا اینجا ها با عنایت به اینکه خدا دارد آشکار میکند، امیدوار تر باشید که معلوم است… لذا نترسیم از این مواقع، پول آنها هم همین گونه است، الان دارد مبادلات ارزی که به سمت جدا شدن و چند عرضی شدن دارند میروند، چون کشورهای مختلفی را دارد تحریم میکند، ونزوئلا را تحریم میکند، ایران را تحریم میکند، روسیه را تحریم میکند، کره شمالی را تحریم میکند، عراق را به یک نحوی تحت فشار قرار میدهد، کشورهای دیگر را تحت فشار قرار میدهد، خود به خود باعث میشود که اعتماد به این ها کم بشود و هر کسی فکر کند که یک جایی باید قرار بگذارد، تخم هایش را همه را یکجا نگذارد، در چند جا باشد که اگر یک جا بسته شد… خوب این همین کاری است که ما اگر میخواستیم خودمان را بکشیم به عالم ندا بدهیم که بابا این گونه است، کسی باورش نمیشد، اما خودشان دارند میکنند، دیگر بهتر از این چه چیزی میخواهیم ما؟ پس نترسیم که نمیشود، دارد میشود و اگر هم که یک خورده تشدید بکند، شدت هم پیدا میکند.
یکی از حضار: حاج آقا انصاری در این صحبت های اخیر دو مرتبه این مسئله ای که دشمنی آنها دارد به شکست میرود…
استاد: بله اگر این ها باور بشود برایمان و خدا را در هر کار ببینیم، همه چیز شدنی است، مرعوب نمیشود انسان، این حالتی که پس تا این سلطه است نمیشود، در وجود انسان شکل نمیگیرد، لذا میبینید که یک دفعه و یک شبه ممکن است که این فروپاشی ایجاد شود، و ما هم باید تکلیف خود را انجام بدهیم، نگوییم پس تا آن نشود این هم نمیشود، ما باید در مقابل این بجنبیم در هر مسئله ربا و امثال این ها، حواسمان باشد، در عین حال خداوند سبحان اگر که من به تکلیفمان عمل کردیم او هم بلد است به لطف خود خلاصه انجام دهد.
یکی از حضار: یک بحث آن فروپاشی سلطه دلار است، یک بحث آن جنس این نحوه تبادلات با کاغذ است.
استاد: عیبی ندارد همین هم میتواند، این ها حالا بحث های اقتصادی دقیق دارد، ما هم خیلی وارد نیستیم اما در عین حال اگر نخورده ایم ولی دیدهایم دست مردم، همین قدر شنیده ایم، یک چیزهایی به گوش ما خورده است، ولی در این حال همه این ها میتواند در طریق صحیح هم بعضی از آن درست علیه خودشان به کار گرفته شود یعنی امکان دارد که علیه خودشان هم کمانه کند به سمت خودشان، اگر کمانه کرد به سمت خودشان تصحیح امکان پذیر میشود، یعنی این کمانه کردن امکان پذیر است، همانگونه که آقا در رابطه با بحث داعش فرمودند که شما الان داعش را در سوریه دارید میبینید که همه از کشورهای دیگر دارند جمع میشود، این کمانه میکند و برمیگردد به کشورهای خودتان، فقط به سوریه منحصر نمیشود، برگشت دارد این، همین مسائل اینگونه هم… الان در فرانسه یک برگشت از همین کار در خود فرانسه است الان، چند هفته شده است؟ ۲۴، ۲۵ هفته، ۲۴ هفته است مردم دارند تظاهراتی که در وال استریت میشد در آمریکا علیه سرمایه داری که نمیدانم یک درصد و ۹۹درصد… ببینید این ها نطفه هایی است که آتش زیر خاکستر است، الان علامه هم قبلاً فرمودند فشاری که در آن کشورها که اول فشار را منتقل میکنند به کشورهای دیگر، رابطه بین کشورها… بعد کم کم درون یک کشور هم… سرمایه داری قانع به این نیست که کشوری بر کشور دیگر غلبه پیدا کند، بلکه میخواهد افراد بر افراد کشور خودشان هم غلبه داشته باشند، لذاست که این فشار وقتی به آنجا به شدت منتقل میشود از درون واپاشی آنها صورت میگیرد، ما باید حواسمان باشد که ربا در کشور ما هم همین نقش را ایجاد نکند، که اگر همین نقشه ایجاد شد دیگر اینجا هم نمیگوییم که استثنا است اینجا هم ممکن است همان واپاشی در آن محقق شود، لذا ما باید مواظب آن باشیم و بایستیم در مقابل آن مسئله.
یکی از حضار: چرا شرک بالله شدیدترین گناه شمرده نشده است؟
استاد: گناه برای مسلمان ها [است]. یعنی یک موقع است که یک گناهی است که شرک است به عنوان اینکه این دیگر خارج از ایمان است، اما یک موقع گفتیم که دو گناه برای مسلمین اعظم از گناه ها است، یکی این تولی در اعداء الله است که آنها را بر خودشان مسلط بکنند، اگر کشور ایمانی مایل شد به دشمنان و آنها را بر خودشان حاکم کرد یا ربا در جامعه ایمانی رشد پیدا کرد، این دو گناه در جامعه ایمانی اشد از همه گناهانی است که ممکن است از مومنین سر بزند، از گناهان کبیره دیگر، اما شرک بلا دیگر جامعه از ایمان به خدا خارج شده است در واقع در آنجا.
یکی از حضار: تولی از مشرکین نامفهوم 27:59 ممکن است کسی کافر نباشد اما سبک زندگی او…
استاد: خوب بله دیگر هر نوع اطاعتی در حقیقت مراتبی دارد دیگر، با مراتب همین… یعنی ربا مراتبی دارد که حالا عرض میکنیم که مراتب آن با نوع تفکر… یک درهم آن با یک میلیون آن از جهت مقداری تفاوت نمیکند اما از جهت کیفیت میتواند تفاوت داشته باشد نه از جهت مقداری، کمیت ربا چه بشود یک درهم، یک ریال، یک تومان ربا بدهد یا بگیرد و چه کسی یک میلیارد بدهد یا بگیرد، اما نظام کیفیت آن که چگونه… یک موقع هست که آدم میدهد و ناراحت است و پشیمان است و توبه میکند یا کسی است که میدهد و عادت شده برای او دیگر قیمت و مقدار فرق نمیکند، اگر تفکر ایجاد شد آن شدت مال انما البیع مثل الربا در حقیقت مال آن تفکر است، حالا این ها همه را مرحوم علامه اجمالا تذکر داده است، ان شاء الله جلوتر که برویم بیشتر پیدا میکنیم. بعد میفرماید که تا سر قوله تعالی خواندیم؟ بله علی ان ّ…ایشان داشت فرق بین انفاق را با شأن این آیات ارتباط بین آیات انفاق با آیات ربا چه است؟ داشت این را بیان میکرد که این ها مرتبط است منتها علاقه شان علاقه ضدیت بود، یعنی هر چقدر که در صدقه هر اثری که ایجاد میشود ضد آن در ایجاد ربا ایجاد میشود، پس ارتباط بین این دوتا تنگاتنگ است، منتها این رابطه تنگاتنگ در رابطه ضدیت، چون در حقیقت گاهی ارتباط در دایره تناسب و تشابه است، مثل علاقه، که میگوییم گاهی علاقه مجازیت بکار میرود، گاهی علاقه علاقه شباهت است و گاهی علاقه علاقه ضدیت است، اینجا هم تناسب علاقه ضدیت است که این کاملاً مقابله با او است، لذا تعرف الاشیاء باضدادها نشان میدهد که شناخت حقیقت صدقات و انفاق چطور با شدتی که در مورد ربا است، بهتر آن شناخته میشود و شناخت او باعث شناخت بیشتر این میشود، لذا ایشان از این علی ان الاعتبار ایضا یساعد الارتباط میگوید ارتباط لفظی بود، چرا که هر جا بحث صدقه شده است، در سوره روم، در سوره آل عمران و اینجا که در سوره بقره است که این دو کنار هم آمده اند، در سوره آل عمران قبل و بعد آیه بلافاصله بحث… قبل و بعد همین آیه ربا هم قبل آن هم تتمه خود این آیه، همین بحث در حقیقت ربا آمده است، در آیه ۱۳۰ سوره آل عمران، بسم الله الرحمن الرحیم آنجا ایشان میفرماید، آیه ۱۳۰ را که میبینیم از ۱۳۰ این است که ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ١٣٠﴾، بعد دنبال این آیه را که بیایید که وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي که هنوز وعده به آن است در ادامه و وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ بعد میفرمایند کسانی هستند اهل اطاعت که الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ یعنی متقینی که در مقابل اهل ربا میایستند اولین خصوصیت آنها را چه چیزی ذکر میکند؟ اولین خصوصیت این متقین را الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ[5]، که اولین خصوصیت این ها است، در سوره روم هم که اینجا قبل و بعد سوره روم در حقیقت مربوط به همین انفاق است، که آنجا در سوره روم، سوره چندم میشود سوره روم؟ سوره سی ام، بله در آنجا در آیه ۳۹، ببینید آیه با این شروع میشود که… آیه قبل آیه ۳۸ فَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ آیه در مورد انفاق است ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ[6]، یعنی هم تتمه ای آیه در مورد انفاق است و هم آیه قبل در مورد انفاق است، این بحث ربای وسط آیه بین دو بحث انفاق واقع شده است، یعنی در سوره اینجا هم که دیگر هم قبل آن و هم بعد آن در سوره بقره همین بحث انفاق است، لذا ارتباط بین این ها در هر سه جا که بحث ربا آمده است کاملاً رعایت شده است، این ارتباط لفظی. اما علی انّ الاعتبار ایضا اگر بخواهیم نگاه مفهومی و محتوایی هم بکنیم یساعد الارتباط بینهما بتضاد و المقابله منتها، فانّ الربا اخذ بلا عوض کما انّ… این خیلی کد مهمی است، چه شباهتی بین این دو است در علاقه ضدیت؟ میگوید که ربا اخذ بلا عوض است، صدقه اعطا بلا عوض است، هر دو بلا عوض است اما این اعطای بلا عوض است و این اخذ بلا عوض است، کاملا ضد یکدیگر هستند، متناقض نه، ضد یکدیگر هستند، بینهما غایت الخلاف، هر دو بلا عوض است، در بلا عوض بودن شریک است اما یکی اعطا بلا عوض است و یکی اخذ بلا عوض.
یکی از حضار: در کالایی بلا عوض نیست، مثلاً برنج با برنج مرغوب تر…
استاد: وقتی مرغوب تر میگیرند یک حدی از آن مرغوب در مقابل این قرار میگیرد که اندازه این است، یعنی درجه ۵ آن با درجه ۵ این مساوی میشود، ۴ درجه که اضافه باشد و یا ۳ درجه که اضافی باشد اضافه آن است، چون از یک جنس هستند دیگر، اگر دو جنس باشند که این نیست، از یک جنس باشند، وقتی از یک جنس هستند، درجه ۳ این مطابق ۳ آن هست، منتها آن درجه ۵ است، یعنی دو درجه بالاتر است، آن دو درجه اضافه بر این است، مثل مقدار ریالی که بگوییم ۱۰ درهم بدیم ۱۲ درهم بگیریم، ۱۰ درهم با هم تناسب دارد و آن دو درهم اضافه است، این هم کیفیت آن این گونه است، کیفیت ۳ با یکدیگر مشترک است و آن دو مرتبه بالاتر اضافه بر این است، چون از یک جنس هستند اما اگر ۲ جنس شد دیگر این مشکل پیش نمیآید.
یکی از حضار: این به نیت است؟
استاد: نه این به نیت کار نداره.
یکی از حضار: در هر دو هم اخذ داریم و هم اعطا داریم و هر جفت آنها هم…
استاد: گفتیم این ها را دیگر، ببینید در ربا وقتی که دارد میگیرد، در مقابل این چیزی که میدهد چون باید جنس آنها شبیه باشد، وقتی که دارد میدهد مقداری از آن مقابل این قرار میگیرد که…
یکی از حضار: پس یک اعطای بلا عوضی هم در اینجا داریم از طرف ربا دهنده.
استاد: نه آن مجبور است، این اعطا نیست.
یکی از حضار: بحث میرود ذیل نیت، آن طرف چون مجبور است این را دارد میدهد حالا ممکن است مضطر هم…
استاد: عاقل این کار را نمیکند، ببینید یک حکم عقلی فطری داریم ما…
یکی از حضار: …اضطرار، حاج آقا اینجا قید میخورد.
استاد: نه، حتی ممکن است کسی در حقیقت برای فضائل زندگی بخواهد، اضطرار هم نداشته باشد.
یکی از حضار: پس میتواند اعطاء ربا هم اعطاء با طیب نفس باشد.
استاد: عرض کردم که با طیب نفس حل نمیکند، دیروز این را عرض کردیم.
یکی از حضار: عرض من همین است، میگویم هم در صدقات و هم در ربا، هم اعطا داریم و هم اخذ داریم، جفت آنها هم بلا عوض است، آن کسی که آن را اعطای بلا عوض میکند و این را اخذ بلا عوض میکند…
استاد: حالا همین را بیان میکنند، جایی که اعطاء در حقیقت عاقلانه نیست، میخواهد در حقیقت یک وسیله زندگی را که فضیلت هم هست بگیرد، ضرورت هم نیست، میآید پول ربوی میگیرد، حاضر میشود که اضافه آن را هم با طیب نفس بپردازد، دقت میکنید، این کمک در حقیقت به خودش نکرده است در این مسئله، کمک به دیگری هم نکرده است، حالا بیانش میکند الان.
یکی از حضار: نامفهوم35:52
استاد: نه آن نمیشود، لذا طیب نفس حل نمیکند مشکل را.
یکی از حضار: عاقلانه یعنی چی حاج آقا؟
استاد: حالا بیان میکند الان، بگذارید کمی جلوتر برویم.
فان الربا اخذ بلاعوض کما ان الصدقه اعطاء بلا عوض و الآثار السیئة المترتبة علی الربا تقابل الآثار الحسنة المترتبة علی الصدقه و تحاذیها علی الکلیه من غیر تخلف، اصلاً جای تخلف نیست، این ها من غیر تخلف و استثناء آثارشان متضاد است، یعنی هیچگاه ربا آثار حسنی ندارد و هیچگاه صدقه آثار سویی ندارد، البته صدقه با همان شرایط آن، یک موقع یک کسی را گدا پروری کردن نه، آنها دیگر معلوم است، انفاقی که… آن صدقه هیچگاه در حقیقت آثار سوء ندارد و در حقیقت ربا هیچگاه آثار حسن ندارد، نه اینکه مخلوط باشند، بعض از آن خوب باشد و بعض آن بد، کل مفسدة منه یحاذیها، هر مفسده ای که از ربا در نظر بگیرید، یحاذیها، یحاذی مفسده را خلافها من المصلحة منها، پس مقابل آن مفسده ای که در ربا است مصلحت در انفاق است، یعنی کاملاً این ها در مقابل هم هستند، لذا حالا بعدش را بیان میکنند.
فکل مفسده منه یحاذیها خلافها من المصلحة منها، یک لنشر الرحمة و المحبة، اثر انفاق چه هست؟ نشر محبت و رحمت است، یعنی جامعه ای که در آن انفاق صورت میگیرد، رحمت در آن جامعه توسعه پیدا، در آن جامعه خلل و فرج دارد پر میشود، اما وقتی که ربا صورت میگیرد کینه و عداوت است، چون ظاهر آن این است که دارد میدهد تا یک گرفتاری او را برطرف بکند، اما در قبال این، دارد انباشت ثروتی صورت میگیرد، اختلاف شدیدتر میشود، نتیجه ربا فاصله بیشتر بین آن مدیونی که بدهکار است با آن طلبکار میشود، یعنی اگر فاصله قبلاً در رتبه ۵ بود الان با این ربایی که بین آنها محقق میشود فاصله میرود روی ۷، دشمنی اگر در رتبه ۵ شکل میگرفت بین فاصله، حالا میشود رتبه ۷، هر چقدر این فاصله شدیدتر میشود، قبلاً این را داشتیم که دشمنی در آن جامعه بیشتر میشود، اگر سیر جامعه به سمت شکافت بیشتر طبقات باشد، جدا شدن بیشتر طبقات باشد، سیر دشمنی در آن جامعه به سمت شدت میرود به همین نسبت، لذا میگوید که انفاق لنشر الرحمة و المحبة است اما ربا در جهت دشمنی و کینه است. دوم و اقامة اصلاب المساکین و المحتاجین، آن قسمتی از جامعه که کمرش شکسته است، فقرا یعنی کسانی که کمر آنها شکسته است، مسکین یعنی کسی که استکانت و شکستگی دارد، میگوید اقامة یعنی اگر کمر آن خم شده بود، با انفاق و صدقه کمر راست میشود، اقامة اصلاب المساکین و المحتاجین، طبقه… عمدتاً ربا در طبقه متوسط واقع میشود، طبقه فقیر قدرت گرفتن ربا را ندارند، طبقه متوسط عمدتاً دارند، طبقه متوسط وقتی که ربا را میگیرند ملحق میشوند به طبقه فقیر، با ربا، یعنی پشتشان چه میشود؟ لذا چون هی سود مضاعف میآید، طبقه متوسط به طبقه فقیر ملحق میشود، در قبال آن، انفاق طبقه فقیر را ملحق میکند به طبقه[متوسط]، نزدیک میکند به طبقه متوسط، یعنی ربا طبقه متوسط را به سمت طبقه فقیر میبرد ولی در انفاق طبقه فقیر به سمت طبقه متوسط میآیند، ببینید چقدر متفاوت میشود. بعد میفرماید که نماء المال در انفاق نمو مال است که ﴿يَمۡحَقُ ٱللَّهُ ٱلرِّبَوٰاْ وَيُرۡبِي ٱلصَّدَقَٰتِ﴾[7]، درست است، ربا در حقیقت محق میشود، حالا محق شدن آن هم بیان دارد، هر چیزی که جزو وجود انسان نشود این در حقیقت برای انسان نمو ایجاد نکرده، اگر نمو بیرونی در مال ظاهری ایجاد شده است ولی تعبیر قرآن این است که یمحق الله الربا یعنی پولی را که از ربا به دست میآید حتماً جز جان این ها…. یعنی در نظام فطری و نظام عالم جذب عالم نمیشود، خیلی تعبیر دقیقی است، یعنی پولی که از ربا به دست بیاید چون که خلاف نظام عالم است جذب عالم نمیشود، جذب وجود نمیشود، فلذا این پس زده میشود و وقتی که این پس زده شود خود این تراکم علیه خودش به کار گرفته میشود، لذا تعبیر یمحق الله الربا جای بحث دارد، آیا یمحق الله الربا در نظام تکوین است؟ یعنی دارد بیان تکوین مسئله را میکند، که این نظام فطرت این را نمیپذیرد، وقتی نظام فطرت این را نمیپذیرد، درون این وجود در حقیقت جذب نمیشود، وقتی درون وجود تکوینی عالم جذب نشد، هر چیزی که بماند مقابله میکند وقتی که این استنادش را خراب.. لذا یمحق الله الربا، ربا در حقیقت محق میشود اما یربی الصدقات چون که صدقه در طریق نظام وجود است، لذا در حقیقت اثر وجودی او این است که آن نمو پیدا میکند که میتواند در حقیقت یک بحث جالبی در این کنکاش در آیات باشد که از منظر تکوینی، از منظر تشریعی، هر کدام از این ها یک نگاه ایجاد.
یکی از حضار: نگاه وجودی منظور است دیگر؟
استاد: عرض کردیم که یک منظر تکوینی داریم و یک منظر تشریعی، یربی الصدقات هم میتواند منظر تشریعی باشد و همچنین یمحق الله الربا و هم منظر تکوینی باشد، در منظر تکوینی هم همین بود که الان در عرض کردم، در منظر تشریعی خلاصه هم وبال بودن است و هم چاله چوله درست کردن در ربا، هم صدقه دفع بسیاری از بلاها و سیئات را در نظام تکوین و تشریع… انسان میبینید که میتواند… لذا میبینید که اجل را تاخیر میاندازد و این اجل را تسریع میکند، لذا این در نظام تشریع و تکوین هر دو اثر دارند، غیر از آن وعده عذاب الیمی که در هر دو در آخرت به عنوان تشریع داده شده است، بعد میفرماید که و نماء المال، و انتظام الأمر یعنی اگر انفاق صورت میگیرد، انفاق ایجاد نظم امر میکند، این نظام تشریع را با نظام تکوین همراه میکند، وفق اسباب میشود، توافق اسباب میشود، اما در ربا تعاند اسباب میشود لذا دشمنی ها زیاد میشود، انتظام الأمر و استقرار النظام و الأمن، انفاق استقرار حاکمیت را به دنبال خودش دارد، لذا اگر که سیل میآید یک دفعه این پول ها جمع میشود از مردم، این ها یک نگاه ظاهری دارد که این در حقیقت کمک کرده اند، یک نگاه جلب رحمت الهی دارد که استحکام حاکمیت را به دنبال خودش میآورد، مثل یک انتخابات که مردم میآیند شرکت میکنند در سرنوشت خودشان، یک استحکامی را ممکن است به دنبال خودش بیاورد، این صدقات و این تراحم ها و این در حقیقت انفاق ها میتواند در نظام وجودی ایجاد در حقیقت… لذا این ها اگر از این منظر کسی به این ها نگاه بکند گاهی میبیند که حاکمیت یک چاله ای، در یک واپاشی، در یک خطری قرار گرفته است، خدای سبحان یک بلایی را مترتب میکند، ابتلائی را ایجاد میکند، آن ابتلا سبب تراحم میشود و ارتباط میشود و آن دفع میشود.
یکی از حضار: رحم مردم به هم باز میشود.
استاد: بله گاهی هم رها میکند، آسایش ایجاد میشود و مردم از یکدیگر جدا میشوند، این ها بحث های دقیقی است، غیر این تحلیل های عادی که ایجاد میشود، و استقرار النظام و الأمن في الصدقة و خلاف تمام این ها في الربا.[8]
حالا متاسفانه بیشتر از این مقدار نشد، فردا ان شاء الله در خدمت شما هستیم تتمه این بحث را، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
یکی از حضار: نامفهوم 44:00
استاد: نه دیگر نیست، حالا بعد این ها را بیشتر بیان میکند که این در نظام وجودی نیست، در نظام تشریعی هم نیست، چون در نظام تشریعی نیست میگویند که اصلاً مال حساب نمیشود، در نظام تکوینی هم نیست در حقیقت میگوید که این خلاف فطرت عالم وجود است، این ها خیلی زیبا است هر کدام آن بیانش، خیلی جالب است، یعنی این نگاه در نگاه احکام کمتر پرداخته میشود به آن، اگر این ها را در نگاه احکام در رابطه با ربا بگویند چقدر آن متعلم میتواند…
[1] . الکافي ، ج۲، ص۳۴۶، منیة المرید ، ج۱، ص۳۲۶، الوافي ، ج۵، ص۹۲۱، وسائل الشیعة ، ج۱۲، ص۲۶۲، بحار الأنوار ، ج۷۲، ص۱۸۷،
اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 557” دیدگاه میگذارید;