سخنرانی‌ استاد عابدینی

« راهبردهای الهی در جنگ تمدنی: از اتحاد حول بغض تا حرکت به سوی ظهور »

جلسه با سازمان تبلیغات اسلامی

 دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴

 

صوت جلسه

 

صوت جلسه

عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان عزیز و دستندرکاران کار تبلیغ در این ایام سخت داریم انشاالله که خدای سبحان این جهاد رو از همه شما بپذیرد و از همه ما انشاءالله بپذیرن و مورد امضاشون قرار بدن بحثی که انشاءالله در این دقایق در خدمت دوستان هستیم و گر در پایان هم سؤالاتی از طرف بعضی از دوستان بود اونقدری که مقدور شد انشاالله در خدمتشون در پاسخ اگر بلد باشیم هستیم. نکته اولی که باید عرض بکنیم این است که ما تو جریان این مسئله‌ای که برا ما جنگی که پیش آمده باید ابتدا راهبردهای خودمون رو خوب معلوم بکنیم تا با آشنا شدن و معلوم بودن راهبردها قدرت اینکه در هر مرحله‌ای چهکار باید بکنیم و پیدا بکنیم و الا اگر راهبردها روشن نباشد تو هر مرحله‌ای اتفاقات ما رو به سمت خودش می‌کشاند و ممکنه خود این کشانده شدن به اتفاقات دور شدن از مسیر اصلی باشد. چه بسا بعضی از اتفاقات رو باید بی‌توجه باشیم. چه بسا بعضی از اتفاقات رو باید کموجه باشیم. چه بسا بعضی از اتفاقات اید خیلی توجه بکنیم. این بستگی به اون راهبردی داره که ما درش قرار گرفتیم و اون نگاه کلانی که برای ما به عنوان نگاه اصلی دیده می‌شود. اگر این نگاه اصلی معلوم شد اون موقع کاملاً انسان در یک بصیرتی از امر قرار می‌گیره که حرکت براش ساده میشه. اینو دست کم نگیریم. ما تو ضمن عملیات که قرار می‌گیریم معمولاً عملیات جذب می‌کنه انقدر ما رو کمتر به نگاه راهبردی توجه می‌کنیم. در عینی که باید نگاه راهبردی هم ما رو از عملیات جدا نکند. جمع بین این دو خیلی مهمه که تو وقتی که عملیات شدت دارد و دائماً یکی پس از دیگری خودش رو نشون میده باید ما هم مطابق میدان عکسالعمل داشته باشیم. اما این عکسالعمل با داشتن عقبه راهبردی می‌تواند به مقدار باشد. این مقدار لازم توانایی‌های ما رو مضاعف می‌کند که یک دفعه انرژیمون به یه سمتی که نباید همش بره این انرژی‌های ما مصروف او نشود. این یک کاریست که معمولاً تو جنگ‌ها به عنوان به اصطلاح گاهی حملات فریب تلقی میشه از جانب دشمن که حمله فریب باعث میشه تمام توان ما به سمت حمله فریب جذب میشه اما از حمله اصلی باز می‌مونه. تو اینجا باید خیلی مراق ب باشیم تو جنگ‌های شناختی هم عملیات فریب به لحاظ جنگ شناختی به مراتب بیشتر از جنگ به اصطلاح نظامیست به همین جهت اگر عملیات‌های فریب یا فرعی گاهی فریبه گاهی فرعیه یعنی به اندازه همون ما باید اهمیت بدیم عملیات فریبم نیست اما فرعیه اینا رو باید به یه توجهی داشته باشیم تو نگاهی که اگر بخوایم تحلیل وضع موجود رو داشته باشیم این نک کاملاً مسلمه که ما هر چقدر به سمت ظهور نزدیک میشیم شدت حوادث و سرعت حوادث دائماً داره تشدید میشه و حوادث هم سرعتشون که حادثه‌ای پس از حادثه‌ای قبل از اونکه اون قبلی تمام شه و هم شدتشون که این‌ها قدرت این حادثه‌ها که سابقه نداشته با این شدت حادثه‌ای پیش بیاد شدت پیدا می‌کنه. اونوقت خود این به اصطلاح تحلیلش به این است که ظرفیت این امت بالا رفته که این شدت و سرعت ایجاد می‌شود. لذا علامت قوت این امت است که این رو اگر دیدیم علامت ضعف نیست بلکه هر ابتلایی و حادثه‌ای به اندازه ظرفیت اون ملت و امت پیش میاد. پس اگر دیدیم سرعت و شدت حوادث داره زیاد می به طوری که یک سحر یک دفعه جنگ شروع میشه یک شب یک دفعه مثلاً به جنگ آمریکا اضافه می‌شود یک سحر یک دفعه جنگ به ظاهر توقفی پیدا می‌کند که سرعت این‌ها در لحظه است به طوری که بسیاری از تحلیل‌گران و یا کسانی که تو نگاه جهانی مشغول رصد هستن حتی عقب می‌مونن از اینکه چگونه بتونن این رو تحلیل بکنن این رو باید علامت قوت یه امت گرفت که این امت در این مرتبه آماده برای ابتلا و امتحان است. به همین جهت ظرفیتش رو با اعتماد به اینکه می‌تواند مسلط بر این موج و جریان بشه باید ببیند اگر این رو دید اون موقع خودش رو در برابر این حادثه ضعیف نمی‌بیند بلکه مسلط به حادثه و قادر بر کنترل حادثه می‌بیند. یک اعتماد به نفسی ایجاد می‌شود که این لازم به اصطلاح ابتلاعی الهیست. خب این نکته اول. نکته دوم این است که وقتی ما به حوادث می‌رسیم روایت‌هایی از این حوادث خیلی متفاوت میشه. گاهی یک روایت ضعف از این حادثه تلقی می‌شود و بیان می‌شود. گاهی یک روایت دلخواه دشمن از حادثه شکل می‌گیرد. گاهی یک روایت به ظاهر بی‌طرف از حادثه محقق می‌شود. اما ما تو نگاه قرآنی و آونچه که در سنت ماست یک روایت الهی از مسئله داریم که روایت الهی اینجور نیست که از منظر و پنجره نگاه دشمن یا حتی یک انسان بی‌طرف باشد. چون اون انسان بی‌طرف هم حداکثر روایتی که می‌تواند بکند یک روایت زمینی و عرضیست. به این معنا که می‌تواند عادات آلات و ادوات رو بشمارد. د کشته‌ها و زخمی‌ها رو شمارش کند. می‌تواند اونچه که آسیب‌ها ایجاد شده رو شمارش کند. این حداکثر توان اوست. اما تو نگاه الهی و روایت الهی اصلاً این‌ها به عنوان حقیقت جنگ تلقی نمیشه. حقیقت هدفی که در جنگ به عنوان روایت الهی برداشت میشه و تلقی می‌شود یک نگاه از چشم خداست. مثلاً شما ببینید بید در جنگ بدر بر در بعضی از آیاتی که ما در رابطه با جنگ بدر داریم مثلاً آیات ۱۲ و سوم سوره آل عمران به بعد بسم الله الرحمن الرحیم ود نصر بدرم فق لکم تشکرون تقولنین ربلاف من الملائکت منزلین که آیا ندیدید که اون جنگ وقتی که شما ایمان رو حفظ کردید وقتی که شما در نقطه ضعف بودید ازله یعنی ضعیف بودید به نسبت دشمن شما ۳۱۳ تا بودید اونا ۱۰۰ نفر بودن شما ۷ تا شتر داشتید اونا ۷۰۰ تا شتر داشتن شما نمی‌دونم چند تا شمشیر داشتید که شاید مثلاً ۱۰ ۱۲ شمشیر داشتید اون‌ها همشون شمشیر داشتن ببینید اینا چقدر مهمه تو یک نگاه شخص بی‌طرف وقتی وقتی می‌خواد این‌ها رو شمارش بکند و می‌خواد این‌ها رو بشمرد تو نگاه زمینی و روایت زمینی خب میگهین چه لشکریه که چند تا شمشیر دارن بقیه نیزه دارن چوب دارن بقیه آلات دیگری دارن که فرعی جنگ محسوب می‌شود لذا رزمنده آماده جنگ محسوب نمیشن قطعاً اگر کسی بخواد اینجا آمار بده و تحلیل بکند حکم قطعی پیروزی رو برای لشکر مقابل پیغمبر رار می‌داد که همشون مسلح بودن، همشون مرکب داشتن، همشون امکانات نظامی داشتن اما ببینید اینجا تعبیر این است ولقد نصر الله بدر و انتم اذله شما ضعیف بودید در حالی که ضعیف بودید خدا شما رو نصرت کرد فتق لکم تشکرون پس از خدا بترسید لعلکم تشکرون تا در حقیقت به مقام شاکریت برسید مقام شاکریت مقام نصرته و پیروزی که خدا وعده داده که اگر این‌ها این به اصطلاح ضعف خودشون رو وقتی نگاه می‌کردند با اتکای به خدا دیگه خودشونو ضعیف نمی‌دیدن این روایت الهی از مسئلهست دنبال آیه ۱۲ سوم آیه ۱۲۴مه آیه ۱۲۴م می‌فرماید چی تقولنین ربلاف من الملائکه در سوره انفال همین جا آیه قت چی رو دارد؟ اونجا می‌فرماید که اذ تستقیسون ربکم شما استغاثه کردید به خداتون فستجابکم چون استغاثه کردید خدا اجابت کرد انی ممدف منلائکت مردفین یه بار می‌فرماید هزار تا نیرو یه بار می‌فرماید ۳۰۰ تا در حقیقت از ملائکه‌ای که این‌ها منزلینن یه بار می‌فرماید ۵۰۰ تا از ملائکه که مصومینن ببینید هر کدام از این‌ها یه بیانی دارد که اینا دیگه تو تحلیل نگاه میدانی عادی نمی‌گنجه. تو تحلیل زمینی نمی‌گنجه. یه روایت الهی از مسئلهست. درسته آقا یا قطعه؟

بحث به اصطلاح نوع نگاهی که ما می‌کنیم این است که ملائکه منزلین رو ذکر می‌کند یا ملائکه مصومین رو ذکر می‌کند و این بستگی به اون نگاه مؤمنین دارد. ببینید ملائکه مردفین که در حقیقت تو آیه انفال سوره به اصطلاح انفال آیه ۹ آمد اونجا ملائکه‌ای که ردیف دارن یعنی به دنبال اون‌ها ملائکه دیگری خواهند آمد اما آمدن اون ملائکه موکول به این است که استغاثه و اون ایمان مرتبه بالاتری رو طی کند. دیگه این تو محاسبه زمینی گنجونده نمی‌شود. یعنی عنی اینکه یک موشک ممکنه اثر ۱۰۰ موشک ازش بیاد و ۱۰۰ موشک ممکنه اثر ۲۰۰ موشک ازش بیاد اینا تو محاسبات عادی نیست اینکه ما کاری رو انجام بدیم به هدفی اصابت بکند که فوق تصور ما تأثیرگذار باشد این تو محاسبات عادی ما نیست اینا تو نظام عادی نمی‌گنجه حتی اگر تو نظام عادت بخوان گاهی این رو تحلیل بکنن میگن اتفاق شد اما ما تو روایت اله مسئله از منظر الهی تحلیل الهی داریم که این تحلیل الهی نشون میده که روایت الهی از مسئله به گونه دیگریست که دشمن حتی به این روایت الهی سلطه ندارد و چون سلطه ندارد و آشنا نیست همین باعث میشه که قدرت تحلیل بعدشم پیدا نمی‌کند اما تو نظام اون تحلیل زمینی دشمن کاملاً به او مسلطه حتی شاید سناریوها ختلفی و پرده‌های مختلفی رو برای این پیش‌بینی کرده باشه و برای این قرار داده باشه که اگر اون پرده‌ها رو در حقیقت این‌ها یکیش به اصطلاح اشکالی پیش آمد پرده دوم و پرده سوم رو بتونن اجرا بکنن اما تو نگاه الهی اینا نه فقط پرده‌های متعدد ندارند بلکه همون پرده اول رو هم براش تحلیلی ندارن در حالی که ما این رو باور داریم خدای سبحان تو جنگ بدر که اولین جنگ مسلمان‌ها بود این روایت الهی رو بسیار غلیظ ایجاد کرد بسیار غلیظ که نظیر این روایت الهی در جنگ‌های دیگه پیش نیامد علتشم این است که این روایت غلیظ برای این بود که می‌خواست یه فرهنگی رو ایجاد کند که اگر این فرهنگ ایجاد شد اگر این جا افتاد این روایت نسبت به اونچه که سابق از این بود این می‌توانست تو ریزی‌ها، تو ایمان‌ها، تو ارتباطات، تو آینده‌نگری متفاوت مسئله رو مطرح بکند. پس دومین نکته‌ای که ما در اینجا مطرح می‌کنیم این است اولی این بود که حوادث و ابطلاعات به اندازه توان و بلکه دونه توانن. لذا انسان یقین دارد که می‌تواند بر او غالب شود. هرچند بسیار به ظاهر مهلک باشد. دومین تحلیل این بود که ما روایتمون از جریان جنگ یه روایت دیگریست که اون اون روایت دوم از مسئله جنگ قابل پیش‌بینی برای دشمن نیست. اون‌ها به این روایت تسلط ندارن که اگر ما از این منظر وارد شدیم و این رو دیدیم قطعاً این پیش‌بینی‌ها نوع دیگری از حرکت رو ایجاد می‌کند که دست برتره در میدان رو در عملیات به ما میده. منتها این موکول به باور ماست و مرتبه باور ما این رو شکل میده. به همین جهت اون تی که در رابطه با جنگ بدر آمده که این‌ها ۱۰۰ نفر از ملائکه مردفین یا می‌فرماید تو مرتبه اول اگر استغاثه کردن ۱۰۰ تا در حالی که ضعیف بودن در مرتبه دوم اگر علاوه بر این تصبرو و تتقو باشد که تو مرتبه تقولنین یکفیکم ربکم به ثلاث آلاف من الملائکت منزلین که این‌ها نازل شدند این ملائکه ۳۰۰ تا اثر دیگری ایجاد می‌کند. به دنبال او می‌فرماید در آیه بعد می‌فرماید بلا ان تصبرو و تتقو بلکه اگر شما علاوه بر ایمان صبر و تقوا پس اولی استقصه دومی ایمان سومی صبر و تقوا بلا تصب و تتقو وت من فورذا اگر اونها با تمام وجود و با تمام انگیزهشون حرکت کردند ربکم به خملاف لائکه ۵۰۰ ملک اونم مصومین که مصومینم خیلی زیباست که این‌ها علامت داشتن و این علامت‌گذاری رو پیغمبر فرمودن به اصطلاح یارانشون که تو جنگ‌ها علامت داشته باشید یعنی هر دسته‌ای فرمانده‌ای با در حقیقت گردانش و تیپش و لشکرش علامت ویژه داشته باشن که داشتن خود این علامت‌ها یک مزیت تلقی میشه تو جنگ روانی که بتونن در حقیقت خودشون رو بهتر بشناسن یه اعتماد و اطمینان نفسی بهخصوص در اونجاهایی که جنگ تن به تن بود هم اونجا بیشتر خودشو نشون می‌داد. پس تو این نگار مسئله دوم روایت الهی از مسئله بود. تا این دو مسئله رسیدیم به مسئله سوم. در مسئله سوم که به یکی از مباحث مهمتبه بر این دو مبحث سابق است این است که خدای سبحانبردی رو که در اینجا برای ما برای حرکت ایجاد کرده چگونهست؟ چگونه ما باید حرکت بکنیم؟ این هدایتی و حرکتی ما چگونه باید باشد؟ تو تحلیلی که به اصطلاح مفصلش تو جلسات دیگری عرض شده انشاءالله دوستان استفاده می‌کنن اون‌ها رو این است که ببینید ما یک محبت یه حب داریم یه بغض داریم تو نگاه وجودی انسان حب و بغض دو سرمایه عظیم وجودی هستند که می‌توانن به لحاظ محبوب نامتناهی یا مبغوض شدت بغض انسان رو متناسب با بغض شدید یا حب قوی حرکت بدن. هرچقدر محبوب و مبغوض شدیدتر باشن سرعت حرکت انسان بیشتر است. اما در نظام حرکت بغضی شدت بغض سریع‌تر اثر می‌کند. ببینید اگر یه مبغو یه صفت بدی در وجودش باشد انسان به اندازه اون صفت بد از این بدش میاد. اگر دو صفت بد باشد ر تمام صفات بد در وجودی باشد و اگر تمام این صفات بد هم در اوج بدی باشند سرعت حرکت انسان در جدا شدن از او و اتحاد و ارتباط با کسانی که از این دارن گریز دارن و از این دارن در حقیقت خودشون رو دور می‌کنند به اوج خودش می‌رسد. اگر این نگاه رو کردیم و این باور ایجاد شد اگر این باور ایجاد شد اون موقع چی میشه؟ اتحاد حول م محور بغض شدیدتر میشه و اگر اتحاد حول محور بغض شدت بگیرد ببینید در این جریان چند روزه ۱۲ روزه‌ای که در اینجا ایجاد شد در این حرکت ۱۲ روزه سرعت حرکت بغض که اتحاد رو در یه کشور ایجاد کرد بی‌سابقه بود حتی ما تو جریان به اصطلاح حتی ما تو جریان انقلاب اسلامی و حتی ما تو جریان دفاع به اصطلاح گ تحمیلی و جریانات دیگه چنین سرعتی رو تجربه نکرده بودیم چون چنین مبغوظی در مقابل ما قرار نگرفته بود و چنین معرفتی به بغض و فرار در جلوی ما قرار نگرفته بود. تحلیلی که از این می‌تونیم به دست بیاریم این است که جریان بغض که الان پیش آمده ما رو تو یه مرحله دیگر عظیم‌تری از حرکت قرار داده که شدت بغض این مرحله رو ما کشش داریم. امت ما و این باعث شده یه وحدتی حول این شکل بگیره اونوقت این وحدت حول این محور هر چقدر شناخته‌تر بشود بهتر بیان بشود مردم ادراکشون از ظلم بالاتر برود اون موقع این وحدت قوی‌تر می‌شود. همون طوری که به سمت ظهور وقتی ما حرکت می‌کنیم هرچقدر ادراک ظلم بالاتر برود حرکت به سمت ظهور تسریع شده. اونجا هم یممل الله العرض قسط و عدلا کما ملعت ظلما و جوراست لذا حرکت به سوی آخرالزمان در شدت ادراک ظلم است که به دنبالش تقاضای عدالت می‌شود وقتی انسان شدت ادراک ظلم رو پیدا می‌کند به دنبالش تقاضای عدالت به همین نسبت شکل می‌گیرد لذا رخوت و سستی جای خودش رو به حرکت و انگیزه میده پس ما الان در یه برهه‌ای قرار گرفتیم که دشمن بعد از اینکه حدود یک سال و اندی در قض جنایت کرده بود، جنایت‌های او ظلم متراکمی رو در جهان نشون داد که این ظلم متراکم باعث شد که این ظلم متراکم سبب شد که بیداری جهانی نسبت به ظلم نسبتاً صورت بگیرد و وقتی به ایران حمله کرد درباله همان ظلم بود آغاز یه ظلم نبود که از گر آغاز یک ظلم بود این بیداری به این سرعت ایجاد نمیشد. این خودش یه نکته مهمیست که ما جنگ ایران رو به دنبال اون جنگ معنا کنیم و ببینیم و لذا ادامه اون جنگ رو هم باز به لحاظ جنگ خودمون می‌بینیم که این باعث میشه محور مقاومت یکپارچگیش در مقابل ظلم شدیدتر بشه. حالا تو دستاوردهای بعدی هم بهتر خودشو نشون میده. هرچند که سرمایه و دستاوردی که در این برهه به دست آوردیم یه وحدت ملی بود یک در حقیقت جنبش ملی بود اما این جنبش ملی کمکم به این آگاهی می‌رسن که اگر ما تو غذا حساسیتمون بیشتر بود اونجا عکس‌العملمون بهتر بود همونجوری که سابق از این داشتیم قطعاً به اینجا این مسئله کشیده نمیشد و در همون مرزها چی میشد دشمن زمین‌گیر میشد و این رسیدن به این حرف کمی نیست یه حرف کی نیست که ببینیم مرزهای جغرافیایی ما فقط همین مرزهای زمینی ما نیست بلکه مرزهای جغرافیایی ما مرزهای کشورهای دوست ما هم هست اون‌هایی که با ما همراه هستن خب تا اینجا اگر مسئله رو بخوایم خلاصه بکنیم این است که بغضی که در این جریان پیش آمد سرعت وحدت ایجاد کرد که اگر محبت می‌خواست این وحدت رو ایجاد کند به این سرعت امکان‌پذیر نبود وحدت به اصطلاح محبت وحدت پایدارتری رو ایجاد می‌کند. دقت بکنید. وحدت به اصطلاح محبت پایدارتر ببخشید محبت وحدت پایدارتری رو ایجاد می‌کند اما بغض وحدت سریع‌تری رو ایجاد می‌کند. این د تا کلام خیلی مهمه. چون ما امروز به یه وحدت سریع نیاز داشتیم این بغض خودش رو برای این حرکت وحدتی نشون داد و سرعت وحدت یجاد شد. حالا از این به بعد باید با نهادینه کردن این بغض که بهخصوص این بغض در مقابل اسرائیل شکل می‌گیره ابتدائً و نقطه کانونی این خود اسرائیل است و بقیه به تبع این دیده میشن. فعلاً نگید آمریکا شیطان بزرگ است ما هم قبول داریم اما اونچه که مردم رو برانگیخته کرد و اونچه که باعث شد این وحدت در مقابل یه جرسومه فساد قصی شکل بگیرد حرکات اسرائیل بود که این این حرکات اسرائیل نقطه آغاز این ظلم‌ستیزی و اجتماع حول وحدت مقابل این ظلم شکل گرفته. خب اینو اگر ما باور کردیم اون موقع تو ادامه هر کسی که طرف این ظالم قرار می‌گیرد خودبهخود تو نقطه مقابل مظلومان قرار گرفته و خودبهخود مورد به اصطلاح بغض قرار می‌گیرن. اینم نکته مهمیست. نمی‌خواد ما بیایم تحلیل کنیم مریکا همراه اوست. خودبهخود خبرهایی که نشون میده حتی اونچه که خودشون میگن و همون‌ها بازخوردش نشون میده که اینا در کنار هم هستن و اگر در کنار هم هستن اون موقع این بغض تسری به اونم پیدا می‌کند. بدون اینکه ما این رو بخوایم تسری داده باشیم خودبهخود این تسری شکل می‌گیرد. اونوقت اگر این بغض رو ما باور کردیم برنامه ریزیمون در حرکت مطابق این شکل می‌گیره. اگبردو دیدیم شدت این بغض برای تحقق وحدت بالاتر ضروری و لازم می‌شود که این سرد نشه و لذا حرف‌های کینه توزانه این‌ها همون جوری هم که قرآن می‌فرماید آونچه که در دل‌های این‌هاست از آونچه که بیان می‌کنن اشد است. یعنی اون کینه در دل‌های این‌ها از آنچه که تازه اظهار می‌کنندم بالاتر است. ولی همون مقداری که اظهار می‌کنن کفایت می‌کند در اینکه این آتش بغض سبت به اون‌ها هی استمرار بده تا این استمرار نزدیک تثبیت می‌کند مسئله رو. حتی وقتی کلام ناپخته و اونچه که از دهان این‌ها بزرگتر است در رابطه با مثلاً ترور بعضی از بزرگان ما نقل می‌کنن، این‌ها فکر می‌کنن این ترس ایجاد می‌کند و هراس ایجاد می‌کند. اما وقتی که می‌بینن فتوای جهاد در مقابل توهین کننده به عنوان محارب نقل می‌شود که اگر کسی تو این راستا بخواد حرفی این‌گونه بزند یا قدمی این‌گونه بردارد اقدامی بکند این محارب با خدا و رسول است. این اگر معنای محارب بودن که واجب می‌کند بر هر مسلمانی در مقابل این به اصطلاح حرکت بایستد از جان و مالش تمام وجودش نه اینکه با یه گوشه کارش با یه گوشه هر نه با م وجودش به این می‌رساند که اگر این مسئله رو ما درست بتونیم تبیین بکنیم اون موقع فتاوایی هم که در رابطه با این بغض آمده قشر دیگری از مؤمنان متدین رو به اوج در حقیقت چی می‌رساند؟ بغض می‌رساند که این مراتب شدت بغض اونوقت مراتب شدت وحدت رو به دنبال خودش میاره که هرچی اونا تشدید کنن اگر اسرائیل بود آمریکا ضمیمه شد مردم بغضشون شدیدتر شد در نتیجه وحدتشون شکل ب بیشتری پیدا می‌کند. اگر اون‌ها این رو ببینند اونوقت می‌فهمند که هرچقدر حرکتشون اجتدادی بشه در جانب مقابله به همون نسبت وحدت مردم چی میشه؟ اجتدی میشه و چون اینا اینو نمی‌خوان و این قطعاً مبغوضشونه که چون دنبال براندازی بودن یا تجزیه بودن این بغض برای این‌ها در مردم به شدت خلاصه چی هستش؟ نامطلوبه که اگر این بغض نام لوب بود دنبال این هستن که اینو از بین اگه بخوان اینو از بین ببرن لازمش این است که اون شدت حرکت خودشونو بکاههن لذا به یک دوگانه مبتلا میشن از یک سویه حرکتی رو شروع کردن که رو به تزایده و اگر کاهشیش کنن خودبهخود اثرش دیگه از بین میره از یه طرف حرکت اشتدادیشون باعث چی شده وحدت بیشتر داره میشه دوگانه‌ای که مبتلا شدن این‌ها رو به زمین خواهد زد این نکته تو ادامه بحث که پیشنهاد جدی ریست از علاوه بر کشور این است که الان دوستانی که به عنوان مدیران استانی و شهرستانی سازمان تبلیغات که این‌ها در حقیقت سرداران و اون افسران جنگ تبلیغاتی و جنگ نرم ما هستن الان به عنوان سازمان تبلیغات اگر این راهبرد به کارگیری بغض و اثر بغض در نظام کشوری رو باور کردن و خوب همونجور که در قرآنم می‌فرماد ف من یکفر بالطاغوت و قس بالعربه که کفر به طاغوت رو مقدمه بر ایمان بالله ذکر کرده که این بغض رو مقدمه بر چی ذکر کرده؟ مقدمه بر اون ایمان ذکر کرده اینا خیلی بحث‌های دقیقی رو به دنبال خودش داره اونوقت حالا نگاه می‌کنیم تو صحنه جهانی می‌بینیم تو کشور ما این بغض چقدر تأثیر گذاشت چقدر نیرو رو آزاد کرد به طوری که کنار هم قرار گرفتن و چقدر محبت و اتحاد ایجاد کرد ی یعنی این محبت و اتحاد به دنبال بغض حالا می‌تواند با نگاه جهانی حالا یه راهبرد جهانی در رابطه با این مسئله ببینیم اون رو هم موجیست که ما سوارش باید بشیم و الا موج ایجاد شده چنانچه تو کشور خود ما هم ایجاد شده تو جهان هم ایجاد شده نگاه می‌کنیم صحنه جهانی رو می‌بینیم اون بغض متراکمی که نسبت به جریان ظالم بودن اسرائیل در جریان غزه و لبنان و حمله حین مذاکره که این خودش یه من برای بغض شدیدتره که هین مذاکره این‌ها حمله کردند و خودشون هم با دروغگویی می‌خواستن این رو پنهان بکنن از ابتدا حالا باعث شده که تو جهان هم یه حرکت بغضی نسبت به جریان اسرائیل شکل بگیره اگر ما بتوانیم همونجوری که تو کشور این پیوند و اتحاد ایجاد شد حول محور مرز به اصطلاح وطن شکل گرفت که تجاوز به وطن بود و همچنین مراتب بالاترش که تجاوز به اسلام بود تجاوز به به اصطلاح رهبری محسوب میشد توهین حساب میشد این مرز رو اگر همونجوری که در نظام داخلیمون ایجاد شد بتونیم مرز به هویت اسلامی رو تو کشورهای مسلمان توسعه بدیم چنانچه این زمینه زیادی درش هست که بسیج کنیم توانایی‌هامون رو قدرتمون رو چه از منظر قرآنی چه از منظر سیره پیغمبر چنانچه در این آیه شریفه که یا ایه الذین آمن خل کافه ولا تتبع خطوات شیطان انه عدوا مبینا که اگر ما این رو نگاه بکنیم که مسلمان‌ها رو به دعوت به وحدت کرده همه مسلمان‌ها رو در مقابل شیطانی که دشمن است ببین چقدر زیباست یعنی این وحدت حول چی شکل بگیرد تو نظام جهانی حول دشمنی شیطان که شیطان مظاهر انسیش میشه الان اسرائیل مظهر تام شیطان اسرائیل است و به تبعش از به اصطلاح آمریکا و این‌ها. اگر اونچه که این آیه می‌فرماید ما تو نظام جهانی اقدامی که می‌کنیم، حرکتی که می‌کنیم بر این اساس باشد حول محور بغض به اسرائیل عالمان اهل تسنن رو، مردم در حقیقت ظلم ستیز اهل تسنن رو، وجدان‌های خفته‌ای که کمی بیدار شده در رابطه با ظلم رو مورد خطاب و و مورد در حقیقت بیداری قرار بدیم. قطعاً بدونید اثر اولیش این است که بازدارندگی در حمله شدیدتر به هر نقطه‌ای از جهان اسلام پیدا می‌کند. نه فقط به ایران بلکه اگر او ببیند که حالا هر قدمی که برمی‌دارد داره شدت ارتباط جهان اسلام، اتحاد این‌ها حول محور بغض به اسرائیل داره شکل می‌گیرد. قطعاً بازدارندگی باعث می‌شود که این قدم رو در حقیقت چیککار بکنه؟ ازش کوتاه بیاد. چون همونجور که در مقابل ملت ایران شکست خورد، اتحاد ایجاد شد و اون اهدافش همه زیر سؤال رفت اونجا هم اگر ببیند خطرناک‌تره براش. چون از ملت ایران یه توقعی اینجوری باز بود. اما تو جهان اسلام که این‌ها دارن در حقیقت ازمهلال و اون حالت رخوت رو تو جهان اسلام ایجاد می‌کنن، بیداری جهان اسلام براشون اصلاً مطلوب نیست. در ر حالی که این بغض بیداری این بغض بیداری عظیمی رو به دنبال خودش میاره ببینید ما تو جریان جنگ تحمیلیمون تازه شروع شده بود این جنگی که داشت شکل می‌گرفت و همه جهان در مقابل ایران قرار گرفته بودن در جنگ تحمیلی ۸ سالمون تازه جهان اسلام در اواخر جنگ داشت یه بیداری توش ایجاد میشد که در مقابل عراقی که همه پشتیبانش بودن بان اینکه کشور اسلامی بود و ولی می‌دیدن که آمریکا و اروپا و شوروی اون دوره دارن ازش خوشدیبانی می‌کنن. همین باعث شده بود که یه گرایش عمده‌ای در جوانان جهان اسلام شکل بگیرد تا به سمت ایران بخوان بیان. حتی مسلمانان کشورهای اروپایی. همین باعث شد دشمن در مقابل این یه طراحی عظیمی رو شکل داد. جریان القاعده و طالبان رو اینا شکل دادن که القاعده نیروی نظامی در مقابل شوروی بود تو افغانستان و اون‌ها جذب کردن اخوانرب رو. در مقابل حرکت ایران که جاذبه دارد مبارزه این مبارزه جاذبه داشت مبارزه یعنی اون اظهار بغض اظهار بغض سرعت وحدت و جذب ایجاد می‌کرد اینا القاعده رو قرار دادن و قرار دادن القاعده در اون دوره یعنی در حقیقت چی بود می‌خواستن یه رقیبی برای ما بهخصوص جریان شوروی که اون موقع کمونیست بود یه جاذبه‌ای داشت که در مقابل نظام کمونیستی این‌ها که افغانستان ستان رو اشغالم کرده بود تونستن یه همچین چیزی رو ایجاد بکنن اما خب پایدار نماند لذا اونا تو تحلیلشون به این مسئله رسیدن ما تو این نگاهمون باید از این جریان بغض کمال استفاده رو بکنیم و مراقب باشیم که می‌تونیم تو جهان اسلام با جهت‌دهی به این بغضی که الان ایجاد شده یه حرکت محبتی بین مسلمان‌ها و به دنبالش یک حرکت وحدت بین مسلمان‌ها و به دنبالش یک باز ارندگی یه نکته آخری رم بگم که تمام کنم اگر این بغض در رابطه با جریان اسرائیل تقویت بشود اثرش این است که این بغض به دنبال خودش بغض نسبت به اون تفکر رو ایجاد می‌کند و جریان تفکر اسرائیل نماد یک تفکر لیبرالیستی غرب است که بدون اینکه ما تو جنگ به اصطلاح تمدنی خودمون رو قرار داده باشیم که جنگ شناختی خیلی سنگینیست و اونجا خیلی نیروهای نخبگانی فقط می‌تونن مورد گفتگو قرار بگیرن. بدون ورود به اون مسائل از طریق ساده‌ترین رفتارها جنگ تمدنیمون رو آغاز کردیم و تمدن لیبرالیستی رو با مقابله با صهیونیست و پشتیبانی غربی‌ها از صهیونیست کلاً جهان اسلام رو در مقابل نظام تمدنی لیبرالیسم هم به اصطلاح حرکت دادیم و یک پیروزی تمدنی رو شکل دادیم. ینید چقدر سیر قوی و زیباست. اگر این سیر ما به عنوان یک راهبرد ببینیم اون موقع تمام حرکت‌هامون حول این چه در داخل کشور چه در یک شهر چه در یک خانه از یه خانه این راهبرد بغض خودشو نشون میده تا یه یه محله تا یک شهر تا یک کشور تا جهان اسلام باید رو این برنامه داشته باشیم که این رو به عنوان راهبرد کلان بپذیریم و برنامه‌هامون رو زیل او شکل بدیم و پیروزی و شکست با این نگاه خیلی عظیم‌تر میشه. ما قانع به این نیستیم که اسرائیل فقط تسلیم بشود، بلکه در نهایت به دنبال این هستیم که اگر اون‌ها شروع کردند نگاه عمیق ما به پسارائیل است. نگاه عمیق ما به پسارب است و نگاه عمیق ما به پسااتمدن غرب است که تمدن غرب هم چی میشه؟ با این نگاه به شدت رو به زوال و افول خواهد رفت. مگر اینکه تدبیری بکن ز این اعمالشون بردارن که اونم خودش یه شکست دیگریست اونم خودش یک به اصطلاح قبول ذلت دیگریست که انشاءالله ضربت علیهمذلة ومسکنه انشاالله هر کاری که بکنن تو هر کدام از گزینه‌هایی رو که بخوان انتخاب کنن ذلت و مسکت برای اون‌ها خواهد بود. احتمال بدیم که با پیش‌بینی‌هایی که اینا دارند هم احتمال اینکه به ایران حمله بکنن باز هست. بالاخره این‌ها دارن این پیش‌بینی‌ها رو می‌کنن. هم اینکه خب نزدیک‌تر شاه باید حمله به یمن هست. اگر ما این گفتمان رو جلو ببریم قطع بدانید که تو اونجا هم می‌تونیم با همین سرعت و با همین شدت می‌تونیم در رابطه با جریان یمن هم همین گفتمان رو یک سبب اتحاد جهان اسلام در مقابل این فرهنگ و تمدن اسرائیلی و دو اتباع و طبعاتش انشاءالله قرار بدیم. این راهبرد البته خیلی عملیات‌های زیادی رو به دنبال خودش می‌طلبد که از درون خانه تا انشاءالله جنگ رو ما براش باید انشاءالله برنامه داشته باشیم. برای این کار هم باید یک عملیات‌های ساده‌ای تعریف کنیم. برای اینکه این عملیات ساده رو تعریف کنیم هرچقدر مشابهت‌ها بین افراد بیشتر بشود اون اتحاد حبی و وحدت شدیدتر می‌شود. چیکار بکنیم؟ میگه بعضی از کارها رو تعریف بکنیم که این جامعیت همگانی رو هم داشته باشد. برای این کار پویش سوره فتح رو به عنوان یه سوره‌ای که اهل تسنن هم به این قائل هستن و علمای اهل تسنن هم حاضرن زیر بار این پویش برن و قبول کنن و ترویج کنن غیر از اینکه خود سوره یه سوره بسیار فخیمی در جریان جنگ و طبعات جنگ و مسائل مرتبطه با جنگ حتی صلح و حتی مسائل اینجوری هست می‌تونیم با نکات این و م مطالبی که مرتبطه با این هست این مسئله رو به عنوان یک شباهتی که این شباهت آغاز یک حرکت به اصطلاح وحدت دیگریست شکل بدیم تا انشاءالله تو مراتب بعدی حالا اگر دوستان سؤالی دارند ما تا اینجا بالاخره شکل کلی چارچوب کار رو بیان کردیم که بعضی از این سؤالات دوستان رو جواب میده البته بعضی از سؤالات یه خورده جزئی‌تره لازم این است که وارد جزئی‌ترش بشیم اما به صورت کلی پس مردمی‌سازی این خیلی آشکاره چون این اصلاً مبتنی بر جریان مردمیست که در حل مسائله و اینکه به اصطلاح آیا ما دکترین دفاعی داریم یا نداریم؟ دکترین دفاعیم‌ون کاملاً معلوم میشه که اگر با این راهبری شروع بکنیم چقدر دقیق میشه؟ ثالثاً این است که اگر این دکترین رفاعی شکل گرفت مراحل جنگ ما هم آیا ما لازم است به اتمی مجهز بشویم یا نه؟ اینا تو این مسئله خودشو خوبتر نشون میده. آیا غایت ما این است که تخریب در مقابل تخریب رو فقط ما می‌خوایم یا نه؟ ما انگیزه بالاتری داریم. ما دن نه بودیم که با فرهنگ غرب ستیزه کنیم و اون‌ها رو به زیر بکشیم و این‌ها خودشون به میدان آمدن امروز منتها از اسرائیل شروع می‌کنیم و اسرائیلرو به عنوان مظهری از اونچه که اون‌ها به عنوان اون چکیده خودشون داشتن جلوه می‌دادن ایشاالله زمین که بزنیم پشتیبانی‌های اون‌ها از این‌ها خودبهخود اون‌ها رو هم زمین خواهد زد لذا آغاز خوبیست از دست ندین این فرصتیست که خدای سبحان برای ما ایجاد کرده ولی نگاهمون این نیست که فقط موشکباران‌های زمینی جوابگوست هرچند این لازم است اما کافی نیست بلکه کافی بودنش در موشکباران‌های شناختیست که اونجاست که انسان باید این رو خوب تحلیل کنه و این کار سازمان تبلیغات و مدیران سازمان تبلیغات هست چه در داخل ایران چه در حقیقت تو نظام جهان اسلام که اگر این رو ما تقسیم کار کردیم هر کدام وظایف خودمون رو از درون خوا ظام جهانی برا خودمون ترسیم کردیم. اون موقع می‌بینیم کاملاً با یک قدرتی داریم حرکت می‌کنیم. عقبه کارمون و اهدافمون روشنه. تو عملیات هم هر جا به تنازع و تضاحم کشیده شد که این کار است یا آنکار اگر هدف روشن باشه غایت آشکار باشه اونجا تشخیص اهم و مهم ساده‌تر می‌شود. انشاءالله در اگر سؤال دارن دوستان من در خدمت دوستان هستم. ممنون جک که حالا اگر مدیران کدوم محترم سؤالی داشتن خودشونشونو وصل کنن سؤالشونو بپرسن د تا سؤلاات از آقا پرسیدن از رفاق می‌خونم سؤلاشون یکی از چیزی پرسیدن که این نشان این اتفاقات می‌توانن نشان پایان نهان و نشانهای ظهور باشد یا نه یه عزیز میگم پرسیدن واقعیتی نیست آقای غلامی پارسانرضایی پرسیدن که واقعیت این هست که ما به رژیم کودکونیستی بهال این جنگ سر در سر موجودیت اینکه آیا انتقال این پیام به مردم باعث دلخوره در جامعه نمیشه؟ یه سؤالو من آقای شهرستانا پرسیدن مدیران کلم اگر سؤالی دارن بعد از یاد جواب نبودن می‌تونن سؤا رو

بله سؤال دوم اینه که فرمودن آیا انتقال این پیام ایجاد دلهره نمی‌کنه؟ نه اتفاقاً ما گفتیم در مقام پاسخ به اون‌ها هستیم یعنی هر مقدار اونا اجتدی کنن حرکتشون رو ما در مقابل اون اشتداد ناراحت نمیشیم بلکه احساس می‌کنیم که اون‌ها به ضرر خود اون‌هاست و بلکه دنبال این هستیم که این اتحادی که در رابطه با بغض نسبت به به اصطلاح اسرائیل شکل می‌گیره بازدارندگی ایجاد می‌کند که این بازدارندگی رو اونا خوبتر می‌فهمن. یعنی الان اونا خوب فهمیدن که من خودم به این قائلم که موشک‌های ما نبود که اون‌ها رو به اصطلاح توقف جنگ کشوند. بی‌اثر نبود و او لازم بود. اما اونچه که اون‌ها رو به یه همچین توقفی کشوند نگاه دوباره به مسئله بود که این اتحادی که ایجاد شده رو چهجوری خطچه‌دار کنن. چون غایت اون‌ها این به اصطلاح براندازی و تجزیه‌طلبی و ایجاد اختشاش بود. دیدن این در طریق مقابلش شده. لذا هرچقدر این تباغض نسبت به دشمن شدیدتر بشود بازدارندگی کار قوی‌تر می‌شود. چون وحدت امت بیشتر بشه دشمن رو این حساب می‌کند. تو جهان اسلام هم عرض کردیم اگر این بغض شکل بگیرد و این این به اصطلاح اجتماع بر محور بغض و وحدت بر محور بغض قطعاً بدونید که بازدارندگیش بسیار شدیدتر از داخل ایرانم هست و اون‌ها اصلاً به این راضی نیستن که یه حرکت وحدتی اسلامی در جهان اسلام شکل بگیره. همونجوری که در مقابل مقاومت، محور مقاومت خیلی ترسیدن این‌ها که همین قدر دیگه علنی پشتیبانی از هم می‌کنن اونجا دیگه مسئله خیلی درق شدید‌تر میشه. لذا نه فقط این تشدید در گ نیست بلکه چی هستش؟ بازدارنده از جنگ می‌تونه باشه این طراحی و این نگاهی که پیش آمده اما یه بحث دیگری که سؤال اولو من یادم رفت چی بودش سؤال اولتون

پرسیدن که از علائم ظهور هست آ

از علائم ظهور قطعاً بدانید که حرکت‌ها به سمت ظهور هست اما از علائم ظهور بودن به معنای که این آخرین علامته نه اینجوری نیست یه نکته دقیق دیگری رو من اینجا دلم نمیاد نگ میگم براتون ببینید جریان ظهور جریان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خیلی تغییر به اصطلاح عظیمه که می‌خواد محقق بشود و جریان مقابل ظهور در هر دوره‌ای اگر می‌خواد محقق بشه در یه مرتبه همون هست نه بیشتر درسته؟ اگر الان ما می‌بینیم جریان اسرائیل رو و طبعاتش و جریان آمریکا و این‌ها رو اگر نگاه ما این باشد که اونچه که ظهور می‌خواد مح ق کند این باشد که مقابل این مرتبه اسرائیل باشد من این رو قبول ندارم چون این مرتبه اسرائیل خیلی نازل است لذا به دنبال این باشیم که ابطلاعات آخرالزمانی خیلی شدیدتر از این است چون اون جریان ظهور خیلی عظیم‌تر است. جریان اسرائیل خیلی مرتبه نازلیست که ظهور ما مقابل این مرتبه باشد پس این می‌تونه از مسیر ظهور باشد. تو مسیر ظهور هستیم اما تو مسیر ظهور نه اینکه این دیگه اگر ما به اوج مقابله برسیم پس از این ظهور خواهد بود نه علتشم این است که جریان اسرائیل اون کشش به اصطلاح شدت کششی رو که جریان مقابل تام امام زمان باشد ندارد چون این هنوز ضعیف‌تر از آن است و بالاتر از این توطعه‌های بعدی خواهد بود البته یه عداوتی بین یهود و در حقیقت اون جریان بنی‌هاشم از ابتدای عالم بوده که در ابتدا ای اسلام به عنوان بنی‌امیه ظهور کردن این یهود که تعادینا اونجا دارد که ما با بنی‌امیه دشمنیمون از ابتدا آغاز شد و ابتدا ابوسفیان در مقابل پیغمبر معاویه در مقابل این روایته دیگه معاویه در مقابل امام حسن علیه‌ السلام یزید در مقابل امام حسین علیه‌ السلام و سفیانی در مقابل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جریان سفیانی اشد از جریان یهود امروز است البته از دل یهود زاده می‌شود. یعنی بعد از این جریان هیچ تشدید می‌شود. یهود مقابلش با اسلام خیلی واضح است. اما ابطلاعات آخرالزمانی به جایی می‌رسد که مقابل‌ها به شد به این شدت و وضوح واضح نیستن. لذا گاهی اونجا ممکنه شک در بین خیلیا ایجاد شه که آیا کدام بر حق هستن. همونجوری که در دوران پیغمبر مقابله‌ای با شرک بود. واضح بود. اما در زمان امیرالمؤمنین علیه‌ال السلام مقابله‌ای با چی بود؟ با مسلمان. ناکسین و مارقین و قاسطین بودن. دقت اونجا پیچیده‌تر بود. اونجا جنگ بر تعویل بود. در زمان امیرالمؤمنین، در زمان پیغمبر جنگ بر تنزیل بود. لذا الان در مقابله تنزیلی هستیم و اون فتنه‌های آخرالزمانی فتنه‌های تعویلی رو بیشتر در بر می‌گیرد که اون هم شدیده در کنار این. لذا اون فتنه‌ها اشد از این‌ها خواهد بود. خیلی باشه. حاج آقای کاز فکر کنم سؤالی در سلام علیکم و رحمت

سلام علیکم و رحمت الله

عرض اظن استاد عزیز تشکر بابت فرمایشات بسیار نام ارزنده یه سؤالی که نیاز یعنی الان یک جریانی رو افتاده مبنی بر تغییر دکترین استفاده از بمب هسته‌ای با توجه به این اتفاق و اس رقم که نامودی و استلا رژیم رو سرعت ببخشه و این به تعیف یک مطلب از حضرت آقاست که بیاد دکترش رو تغییر بده چیز رو از سازی اگر راهنمایی بفرمایید میشه بله

مواضع ما باید نسبت داشته باشیم و

تشکر بحث خوبیه ببینید این سؤال خیلی رایجیه ما نگاهمون تو روایت الهی که اول عرض کردیم به عنوان بخش دوم بحثی که داشتیم از ابتدا ا گفتیم که اگر ما میگیم نابودی یه موقع تو روایت زمینی نابودی رو معنا می‌کنیم نابودی تو روایت زمینی یعنی چی؟ یعنی این ز سرزمین از زمین پاک بشه نباشد این روایت زمینی مسئله است اما روایت الهی از مسئله چی چیست در قرآن این است ضربت علیهمذله ومسکنه ما بر یهود تا روز قیامت ذلت و مسکنت رو قرار دادیم این کاری برای یهود متکبر که دیگران رو حتی انسان فرض نمی‌کند و حیوان برای خودش می‌بینه وقتی به ذلت و مسکنت میافتن وقتی به اصطلاح هون و در حقیقت خواری مبتلا میشن می‌بینن شکست رو تو انظار عمومی این از ۱۰۰ تا بمب اتمی که بر زده بشه سنگین‌تره ما نگاهمون رو نبریم به اینکه فقط بمب اتمی منجیست بله ممکنه تو یه برهه‌ای هم اگر لازم دید این به این مسئله هم چی بشه؟ به اصطلاح به عنوان ضرورت و عنوان ثانوی اشکالی ندارد که عنوان ثانوی پیش بیاد اما این مسئله تو به عنوان نگاه اولی ما نیست و حکم اولی ما این است که باید تفکر یهود در عالم چی بشه؟ مورد خچه مورد در حقیقت نابودی قرار بگیرد این مهمه که این تفکر به زمین بخورد و الا اگر شما اسرائیلو محو کردید در روی زمین میره تو قبرس یه اسرائیل دیگری تو آذرب ن شمال ایران یه اسرائیل دیگری رو و تو جای دیگری اسرائیل دیگه این فایده نداره اما اگر تفکر رو شما تونستید با این نگاه بغضی که عرض کردم این رو به زمین زدید این دیگه تو هیچ جایی قدرت سربراوردن ندارد باید بره تو لاک خودش و پنهان بشه این نگاه رو مهم است این نابودی نابودی اصلیست و الا نابودی زرسرزمینی تازه گاهی شجاعت ایجاد می‌کند مظلومیت ایجاد می‌کند که اون مظلومیت به رش پشت تفکر می‌انجامد. دقت کردید؟ ما باید این رو در حقیقت مورد نظر گرفت که روایت الهی رو با این منظر ببینیم. اگر اون بحث روایت الهی حل بشه برامون اون موقع دیگه روایت زمینی کاملاً تحت تأثیر اوست. نمیگیم روایت زمینی نیست اما روایت زمینی که تحت روایت الهی بگنجد و با او تکمیل بشود اون مقصود نهایی ماست. لذا بمب اتم تو این نگاه جزو مسائل مهم و اولی و اصلی ما قرار نمی‌گیره. برای کسی که روایتش زمینیه که اون دنبال این است که اون بمب اتم داره ماهم باید بمب اتم داشته باشیم که بمب اتم در مقابل بمب اتم بازدارندگی ایجاد می‌کند. اما تو اونجایی که اهل بدر تعبیر قرآن این بودش که شما رو نصرت دادیم در حالی که شما چی بودید؟ و انتم ازله ضعیف بودید هفت تا مثل شمشیر داشتن اما خدا نصرت داد این‌ها رو یا نه؟ بر اون‌هایی که ۷۰۰ تا شتر داشتن و این‌ها خلاصه چند تا شتر چند نفر شتر داشتن همین در همین حد اما قدرت به اصطلاح غلبه رو خدای سبحان ایجاد کرد این نگاه تفکریست این روایت الهی از مسئلهست ما باید جنگ رو از روایت زمینی به نگاه و روایت الهی سوق بدیم هرچقدر تونستیم این استغاثه به درگاه رب است که اگر استغاثه باشد همونجوری که در اون آیه شریفه خوندیم که تعبیر این بودش که می‌فرمودش که اذ تستقیسون به ربکم اگر مالائکه یا فرمود بلاق من رب و نیر ما دنبال این هستیم که روایت الهی رو انشاالله گفتمانسازی کنیم و سازمان تبلیغات باید همت اصلیش در این گفتمان‌سازی شکل بگیرد که اون هم بر محور همون به اصطلاح نگاه بغضی که این بغض می‌تواند وحدت و مشابهت بین عموم مردم ایجاد بکند. سؤالی ندارن دوستان قطع شده

الان تصویر دارم الان از اونجا به اون بحث اون صداش حالا تصویر این دار خب چیکار کنشون آقا دستونم درد نکنه زحمت کشیدیم خیلی انجام بدید سلامتش شما

سلامت باشید ب

نه نه پس خیلی ممنون ازتون لطف کرد

میخواید بدید دستم اگه وصله همینجوری حرف می‌زنیم باهاشون دیگه تموم شد سلام علیکم و رحمهالله فرمایش دیگه دوستان ندارن آقا یه سؤال یه عزیزی پرسیدن که الان وقتی جنگ ما با اسرائیل جنگ وجود این آتش‌رس چه معنی دارد و این مسئله رو وقتی با پیام امام جامعه که مبو پایان اسرائیل تا چند سال چه شکلی توجیه می‌شود؟

خیلی سؤال خوبیه اینم ما جنگ وجودی رو که میگیم مراحلی دارد این جنگ وجودی عرض کردیم بازم یه روایت زمینی یه روایت زمینی در جنگ وجودی داریم یه روایت الهی در جنگ وجودی داریم بعضی دوستان از باب روایت زمینی نگاه این است که جنگ زمینی این است که بحث وجود اسرائیل یعنی همون سرزمین اسرائیل از بین برود. اما تو نگاه آقا وقتی کسی دقت می‌کند جنگ زمینی و اون به اصطلاح بمباران‌ها مقدمه‌ایست برای اینکه هویت وجودی اسرائیل نابود بشود. هویت شما رو ندارید

صدا کلاً قطع شد.

صدا رو ندارین؟

می‌خواید با چیز بزنیم گوشی نمیشه. جلا تو صبر کنید

این مجازیا آدم رو از حال می‌بره آقا کجا این ارتباط چشمیان بله

بله عرض کردم که ما تو نگاه زمینی اونچه که از کلام آقا استفاده میشه تو نگاه زمینی این است که باید ماهم بمباران داشته باشیم اما آقا نگاهش فقط مینی نیست بلکه دنبال نابودی تفکر اسرائیله تش‌بس در اینجا یا توقف جنگ هنوز آتش‌بس نشده. توقف حمله دوباره یک به اصطلاح ادامه جنگیست. چون اساس این جنگ جنگ وجودی تفکریست. تازه تو اون موقعی که ما به بحث توقف جنگ ظاهری می‌رسیم، اونجا لشکر شناختی ما حجم‌هاشون با این سرمایه‌ای که تو جنگ زمینی ایجاد شده تازه جای حجم‌های قوی‌تر برای نابودی اسرائیله. اینجا رو ما متأسف ان دوستان به جای اینکه موشک‌هامون رو در جنگ شناختی به سمت اسرائیل هدف بگیریم متأسفانه در این جنگ به سمت چی گرفتیم؟ ناخودآگاه یک دفعه لوله‌های موشک ما به سمت خودی‌ها شد یعنی افتادیم به جون هم که این آتش‌بس یا این توقف چرا چون نگاهمون فقط یه جنگ زمینی بود که باید تو این جنگ زمینی سرزمین اسرائیل و ما محبود در حالی که شما ببینید تو طول بشریت چند تا سرزمین به کل نابود شده ها عمده این بوده که این کسانی که مثل استعمارگرانی که بودن تو قرن‌های قبلی الان هستن اما دیگه قدرتی ندارن لذا تمام اون کرک و پشمشون ریخته دیگه قدرتی برای این‌ها دیگه در کار نیست همین باعث شده ذلت دام اسپانیا رو ببینید انگلستانو ببینید اینا دیگه اون دا لذا فرانسه رو ببینید که در این کشورهای اروپا آفریقایی چهجوری با خاری این‌ها رو اخراج کردن حتی همین اخیر این نگاه مهمه که در دنیا خار دیده بشن این مرگ اون‌هاست اگر ما تونستیم این نگاه رو ایجاد کنیم این روایت الهیست لذا تعبیر قرآن ضربت علیهمذله مسکنه یعنی این‌ها نمی‌خواد بگه از بین رفتن تا آخرالزمانم اینا وجود دارن ولی ضربت علیهمسکنه عرض کردم اگر شما اسرائیل از بین ببری زمین اینا میان آذربایجانو می‌گیرن اینا قبرسو می‌گیرن اینا مکان‌های دیگه رو میباره روز از نو روزی از نو اما اگه ر رو نابود کردید اون تفکر جایی برای حق حیات و بقائش پیدا نمی‌کنه. ما توقعمون این است که دوستان اون نگاه و روایت الهی رو از کلام آقا استفاده بکنن و اگر به عنوان خرابی و به اصطلاح موشکبارانم هست مقدمه برای او ببینن نه نهایت کار ببینن. این نهایت کار دیدن خیلی نگاه کوتاهی‌ست. بلیکه نگاه روایت الهی که تفکر اون‌ها رو نابود کنیم یه روایت عظیمیست که داره م محقق میشه پس الان دنباله جنگ است نه جنگ تمام شده توقف آتش‌باری نظامیست اما آغاز آتشباری تهاجمی شناختیست که الان هویت اسرائیل رو باید همه ما مورد در حقیقت هجوم قرار بدیم که این ظلم‌هاش آشکارتر بشه خیلی م حالا قدرتی شماهم سؤالتو بفرمایید صداتونو وصل

حاج عرض سلامتون خیلی قدیم از م در مورد بحث وحدت که پرید خب فرمودید که بالاخره اگر این وحدت برابر عضو باشه یک وحدت سریع انتخاب میکنه ولی اگر محبت باشه وحد سایه داره اتفاق میفته بله

عرضم این من سؤالم اینه که ما واقعش اینه که تو این جنگه اگر بخوایم بریم وحدت وایسی اون وحدت خب طبیع ض بکنم بنابر ممکنه که سریح باشه ولی ممکنه زودگذر باشه ما ناجح‌ها رو می‌تونیم وقت تا تبدیل به محبتش بکنیم که بعد از اون بله صدا

درسته این صدای منو دارید صدای شما رو من ندارم

بله الان میاد صدا سلام علیکم سلام علیکم سلام علیک سلامش عرضم به این که الان ما بخوایم برسیم به این

حالا من اگر اونقدری که برداشت کردم از کلام شما اگر اجازه بدید کوتاه جواب بدم برداشتم از کلام شما رو که شاید صداهم دیگه ادامه پیدا نکنه جلسه بعدی هم ما داریم این است که این وحدتی که سریع حول بغض شکل می‌گیره این وحدت به مقداری که این بغض پایدار بماند این وحدت ادامه داره اما برای اینکه پایداریش قوی‌تر بشه باید این وح ل بغض رو به وحدت حول محبت به اصطلاح چیکار بکنیم؟ کمکم تبدیلش بکنیم و اونم مدل داریم براش که عرضمون اجمالاً بود که کارهایی تعریف بکنیم که اون کارها و عهدهای جمعی مشابهت ایجاد می‌کند. مشابهت‌ها محبت ایجاد می‌کند. محبت‌ها وحدت ایجاد می‌کند. یعنی یه سیر به اصطلاح تکمیلی که حول بغض وحدت ایجاد شدن ملازمه. ببینید حول بغض وحدت ایجاد شدن ملازمه با اینکه با در حقیقت حول محبت کم‌کم شکل بگیرد. ما فطرت شوق به کمال داریم. فطرت فرار از نفس داریم. فطرت فرار از نفس همون فطرت دور شدن از ن به اصطلاح ب اصطلاح همراه با بغض است که از بدی انسان رو دور می‌کند. فطرت شوق به کمال اون فطرتیست که انسان رو به سمت محبوب می‌کشاند. پس اون از مبغوض دور می‌کند و این د تا فطرتم با هم متلازمن. اینجور نیست که یکی بدون دیگری شکل بگیرد ولی آغاز فطرت فرار از نقص سریع‌تر است راحت‌تر است امکانپذیرتر است. لذا حول این باید ابتدا نیرومونو شکل بدیم ولی از فرار از نقص به شوق به کمال منجر می‌شود. این عملیات می‌خواد این طراحی می‌خواد این چیزیست که الان به عنوان راهبرد ما شدت دادن به بغضها برای ایجاد وحدت و رساندن این بغضها به محبت در راه ثبات این وحدت که انشاءالله هم داخلی هم خارجی چی باید شکل بگیره وسلام علیکم و رحمت الله و برکاته از دوستان تشکر می‌کنیم چون ما یه جلسه بعدی داریم و دوستان تشریف آوردن از همه دوستان خداحافظی می‌کنیم دلمون می‌خواست سؤالات بیشتری رو پاسخگو باشیم انشاالله فرصت دیگری خداحافظ شما

سلامت باشید خیر بگ این دوستان مدیران استانی و شهرستان‌های سازمان تبلیغات بودن همشون که بالاخره این‌ها جزو کسانی هستن که تو استان‌ها و شهرستان‌ها بالاخره ار عملیات فعلاً تو دست این‌ها بالاخره قسمتی از کار دستشون بوده یه جلسه‌ای تو این را حال شما چطوره آقا ببخشید معذرت می‌خوام تو حین کار بود نشد ما خلاصه ادبمون رو نسبت به دوستان آشکار بکنیم عذر می‌خوایم ازتون خیلی خوش آمدین

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *