مجلس روضه شهادت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) و حضرت رقیه (سلام الله علیها) و بدرقه زائران اربعین حسینی

موضوع:

تاریخ: پنجشنبه ۹ مردادماه ۱۴۰۴
مکان: میدان شیخ بهایی، ده ونک، آستان مقدس امامزاده قاضی الصابر (علیه‌السلام)

صوت مراسم

تصاویر مراسم

خلاصه جلسات

 روایت الهـی از جنگ …

در این جلسات به بررسی دو دیدگاه متفاوت در مواجهه با وقایع زندگی، به ویژه مصائب و درگیری‌ها پرداخته خواهد شد. اگرچه نگاه زمینی به وقایع مهم است، اما برای درک کامل حقیقت، نیازمند نگاهی الهی و عمیق‌تر هستیم.
این دو دیدگاه را می توان به صورت زیر طبقه بندی کرد:

  • روایت زمینی
  • روایت الهی

روایت زمینی:

این روایت، به بررسی سطحی و کمی رویدادها می‌پردازد. در این دیدگاه، تمرکز بر آمار، تعداد تلفات، میزان خسارات و نتایج ظاهری است. به عنوان مثال، در یک جنگ، این روایت به تعداد موشک‌های شلیک شده، تعداد کشته‌شدگان و میزان تخریب‌ها می‌پردازد. اگرچه این اطلاعات مهم هستند، اما تنها بخشی از واقعیت را نشان می‌دهند و نمی‌توانند تصویر کاملی از آنچه رخ داده ارائه دهند.

روایت الهی:

این روایت، به دنبال درک عمیق‌تر و یافتن معنای پنهان در وقایع است. در این دیدگاه، هر رویدادی به عنوان یک پیام از جانب خداوند تلقی می‌شود. این پیام می‌تواند درسی برای رشد، فرصتی برای خودسازی یا آزمایشی برای سنجش ایمان باشد. در این روایت، پیروزی و شکست، صرفاً به نتایج ظاهری محدود نمی‌شوند، بلکه به میزان پایبندی به اصول الهی، تلاش برای حق و عدالت و غلبه بر نفس و شیطان بستگی دارد.

برای تحلیل روایت الهی لازم برخی نکات کلیدی در این زمینه را مرور کرد:

وقایع به مثابه کلام الهی

هر رویدادی در جهان، سخنی از جانب خداوند است. این سخن ممکن است به صورت مستقیم و آشکار نباشد. بلکه در قالب یک اتفاق، یک چالش یا یک فرصت، به ما ارائه شود. درک این سخن نیازمند توجه، تفکر و تدبر است.

تعبیر وقایع

هر واقعه‌ای، تعبیری دارد. همان‌طور که یک معبر خواب، از ظاهر خواب عبور کرده و به معنای عمیق‌تر آن می‌رسد، ما نیز باید از ظاهر وقایع عبور کرده و به پیام الهی نهفته در آن دست یابیم.

نسبت وقایع با انسان

هر واقعه‌ای، نسبتی خاص با هر فرد دارد. یک رویداد می‌تواند برای یک ظالم، تادیب و توبیخ باشد، برای یک مؤمن، امتحان و فرصتی برای رشد، و برای یک نبی، وسیله‌ای برای ارتقای درجات.

نقش طهارت در درک وقایع:

هرچه قلب و روح انسان پاک‌تر باشد، درک او از پیام‌های الهی واضح‌تر و روشن‌تر خواهد بود. به همین دلیل، در اوقات طهارت، عبادت و خدمت به دیگران، دریافت پیام‌ها آسان‌تر است.

هر ابتلایی که از جانب خداوند می‌رسد، در کنار سختی‌ها، نعمت‌هایی نیز به همراه دارد. دیدن این نعمت‌ها نیازمند تغییر زاویه دید و نگاهی عمیق‌تر است.
عطای الهی، به اندازه ظرفیت و فهم انسان است. هرچه نیاز و طلب انسان بیشتر باشد، عطای الهی نیز بیشتر خواهد بود.
پیروزی نهایی با خداست. خداوند در قرآن وعده داده است که همواره پیروز خواهد بود. این پیروزی، ممکن است در ظاهر و در این دنیا محقق نشود، اما در نهایت، حق پیروز خواهد شد.
اما فراموش نشود پس از هر جنگ، دشمن ممکن است با استفاده از جنگ شناختی، تلاش کند تا روایت خود را از واقعه غالب کند و مؤمنان را از پیروزی واقعی خود ناامید سازد. در این شرایط، مهم است که مؤمنان به روایت الهی پایبند باشند و اجازه ندهند که دشمن، حقیقت را تحریف کند.
این پدیده ها تکرار پذیر است. همان طور که در صدر اسلام همین روند طی شده است. در مباحث ذیل برخی از نمونه ها مطرح می شود:
جنگ احد:
اگرچه مسلمانان در این جنگ شکست خوردند، اما قرآن به آن‌ها می‌گوید که سست نشوند و غمگین نباشند، زیرا آن‌ها برتر هستند. این برتری، به دلیل ایمان و پایبندی آن‌ها به اصول الهی است.
داستان حضرت موسی (ع):
با وجود نجات بنی‌اسرائیل از دریا و غرق شدن فرعونیان، حضرت موسی (ع) حکومت پیدا نکرد. این نشان می‌دهد که پیروزی نهایی، لزوماً به معنای حکومت ظاهری نیست.
وقایع کربلا:
امام حسین (ع) و یارانش در این جنگ به شهادت رسیدند، اما با شهادت خود، گفتمان باطل بنی‌امیه را رسوا کردند و باعث بیداری مردم شدند.

پس باید در مواجهه با وقایع زندگی، نگاهی عمیق‌تر و الهی‌تر وجود داشته باشد. این نگاه، به انسان کمک می‌کند تا در سختی‌ها، درس‌ها و فرصت‌های پنهان را ببیند، در برابر مشکلات مقاوم‌تر باشد، و در مسیر رشد و کمال، گام بردارد.

 دشمن شناسی در زیارت عاشورا

در ادامه جلسه گذشته، به تحلیل عمیق زیارت عاشورا از منظر “روایت الهی” و “افق نگاه” پرداخته خواهد شد و آن را به عنوان یک دستورالعمل جامع برای شناخت دشمن و ایجاد ارتباط معنوی معرفی خواهد شد.
نگاه الهی در تحلیل وقایع برخلاف نگاه زمینی و محدود نیست. نگاه الهی به وقایع، جامع‌تر و عمیق‌تر است. قرآن کریم وقایع را از منظر خدا روایت می‌کند که تفاوت اساسی با دیدگاه انسانی دارد.
تحلیل وقایع باید به صورت روندی و با در نظر گرفتن ارتباطات تاریخی باشد، نه صرفاً مقطعی. مثال جنگ احد نشان می‌دهد که درک کامل واقعه نیازمند بررسی پیشینه‌ها و پیامدهاست.
زیارت عاشورا به عنوان یک تحلیل الهی شناخته می شود. زیارت عاشورا صرفاً یک عمل عبادی برای ثواب نیست، بلکه ساختاری برای جامعه ایجاد می‌کند و راهکارهایی برای مقابله با دشمن ارائه می‌دهد.
از سلام‌های آغازین زیارت آغاز خواهیم کرد. این سلام‌ها با معرفی امام حسین (ع) از طریق نسبت‌های خانوادگی (فرزند پیامبر، فرزند امیرالمؤمنین، فرزند حضرت زهرا) آغاز می‌شود که ساده‌ترین و در عین حال عظیم‌ترین معرفی است و برای همه قابل درک است.

“السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره”:
این بخش، تابلوی بحث را با مفهوم “خون خدا” و “خون‌خواهی” مشخص می‌کند و ورود به زیارت را با احساس مسئولیت خون‌خواهی همراه می‌سازد.

“السلام علیک و علی الارواح التی حلت بفنائک”:
این سلام، شبکه‌ای از اخوت و پیوند روحی را بین زائر و تمام مؤمنان (از آدم تا قیامت) که به امام حسین (ع) عشق ورزیده‌اند، ایجاد می‌کند. این پیوند، فراتر از زمان و مکان است و حس تعلق به یک جامعه ایمانی گسترده را تقویت می‌کند.

 “السلام علیکم جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت”:
این خطاب، حاضر دیدن همه مؤمنان در طول تاریخ و ارتباط با آن‌ها را نشان می‌دهد و عظمت این پیوند اخوتی را برجسته می‌کند.

 در زیارت عاشورا چهار دسته دشمن را معرفی و لعن می‌کند:
 فرهنگ‌سازان: کسانی که اساس ظلم را بنا نهادند و مقابله با اهل بیت (ع) را ترویج کردند.
ساختار سازان: کسانی که حکومت و سیستم رسمی مقابل اهل بیت (ع) ایجاد کردند.
مقاتلین: کسانی که مستقیماً با اهل بیت (ع) جنگیدند.
ممحدین: کسانی که یاری‌دهنده، بانی و تسهیل‌کننده سه دسته قبلی بودند (چه مالی و چه غیره).

 در مقابل این چهار دسته، امت باید چهار جبهه مقابله را تشکیل دهد: قرارگاه فرهنگی، ساختار دفاعی، لشکر مقاتلین، و هدایتگری برای بازگرداندن ممحدین.
لعن بر “آل زیاد”، “آل مروان” و “بنی امیه” (به ترتیب از ضعیف به قوی) نشان‌دهنده شناخت جریانات فکری و اجتماعی دشمن است، نه صرفاً افراد.
لعن بر سه فرد مشخص (ابن مرجانه، عمر بن سعد، شمر) نشان‌دهنده مرتبه پایین‌تر شناخته، اما همچنان مهم در دشمن‌شناسی است.

تأکید بر “رحم ولایی” بر “رحم طینی” (مانند تفاوت پسر نوح با نوح) نشان می‌دهد که تعلق فکری و عقیدتی بر نژاد اولویت دارد.

زیارت عاشورا یک منشور جامع برای حاکمیت اهل بیت (ع)، دشمن‌شناسی، دوست‌شناسی و ایجاد شبکه اخوت برای مقابله با دشمن است.
این دیدگاه، انسان را به درک عمیق‌تری از پیوندهای ایمانی و مسئولیت‌های اجتماعی در برابر ظلم و استکبار رهنمون می‌سازد.

 زیارت عاشورا ابزاری قدرتمند برای بازنگری در فهم ما از تاریخ، شناخت دقیق دشمنان اهل بیت (ع) در سطوح مختلف و ایجاد یک شبکه معنوی و عملی برای مقابله با آن‌هاست.

دشمن شناسی در زیارت عاشورا (۲)

از هر واقعه می توان روایت هالی الهی، زمینی و شیطانی از آن ارائه کرد.

روایت الهی:
دیدگاهی گسترده‌تر از حوادث است که در آن جریان امام حسین (ع) پیروز است، حتی اگر در روایت زمینی شکست‌خورده به نظر برسد (مانند شهادت ایشان و یارانشان). این روایت بر بیداری و آگاهی مردم تأکید دارد.

روایت زمینی:
صرفاً به آمار و ارقام و کمیتهای مادی می‌پردازد (تعداد کشته‌ها، موشک‌ها و غیره). این روایت غلط نیست، اما می‌تواند تحت تأثیر روایت الهی یا شیطانی قرار گیرد.
روایت شیطانی:
روایت زمینی را تحریف کرده و باطل را حق جلوه می‌دهد، دروغ را راست نشان می‌دهد و حقایق را وارونه می‌کند تا سلطه پیدا کند.

برخی افراد، زیارت ها را صرفا جهت ثواب آن می خوانند. اما زیارت عاشورا را می توان عامل شبکه‌سازی مؤمنان دانست. زیرا زیارت عاشورا به عنوان یک روایت الهی از نبرد حق و باطل و اوج آن در کربلا معرفی می‌شود.
این زیارت منشور اخوت و ارتباط و اتحاد مؤمنان با یکدیگر و با امام است. تأکید می‌شود که هر مصیبتی که بر امام وارد شود، بر مؤمنان نیز وارد شده است، زیرا امام و مأموم یک حقیقت واحد هستند.
مؤمنان باید در شادی و غم امام شریک باشند، همانند بدن که از نفس خود تبعیت می‌کند.در مقابل از همین زیارت برای دشمن شناسی نیز باید استفاده کرد. عملا در مراتب مختلف لعن در زیارت عاشورا، دشمنان دسته بندی شده تا مقابله مؤمنان نیز تعریف شود

دسته‌بندی لعن‌شدگان:

فرهنگ‌سازان ظلم:
کسانی که فرهنگ مقابله با امام را شکل دادند (لعنت الله امة اساس ظلم و جور).

ساختارسازان ظلم:
کسانی که در مقابل حاکمیت امامان، حاکمیتی باطل را بنا نهادند (لعنت الله امة دقت مقم).

مقاتلین:
کسانی که در لشکر دشمن با امام جنگیدند (لعنت الله امة قتلت).

ممهدین:
کسانی که زمینه‌سازی و کمک کردند تا ظلم فراگیر شود (لعنت الله الممهدین لهم بتمکین من قتالکم).

خب حال سوال آن است که راه های مقابله مؤمنان با این دشمنان چیست. در مقابل هر یک از این دسته‌ها، باید به همان نسبت مقابله شود.
تشکیل لشکر فرهنگ‌ساز در برابر فرهنگ‌سازان ظلم.
تشکیل لشکر ساختارساز در برابر ساختارسازان ظلم.
مقابله نظامی با مقاتلین.
توسعه دایره “مهدین” (زمینه‌سازان حق) به گونه‌ای که همه افراد جامعه، حتی پیرمردان و کودکان، در کمک به دستگاه اهل بیت (ع) سهیم باشند (مانند کمک‌های کوچک، دعا، یا پذیرایی از کسانی که در راه حق تلاش می‌کنند).

در مرحله بعد مکاتب فکری و جریان حق در زیارت عاشورا بحث می شود. بعد از لعن آل زیاد، آل مروان و بنی‌امیه، به ضرورت ایجاد سه جریان و مکتب حق در مقابل آنها اشاره می‌شود.

از نمونه های الگو پذیری ها از این جربان می توان به مکتب شهید سلیمانی به عنوان مکتب مقاومت جهانی و شجاعت بین‌المللی و مکتب شهید رئیسی به عنوان مکتب خدمت‌رسانی معرفی می‌شوند.
امام خمینی (ره) نیز به عنوان یک مکتب معرفی می‌شود و تأکید می‌گردد که امام یک فرد تنها نبود، بلکه یک پایه گذار و امت بود.
 عمق نگاه و شناخت دشمن اهمیت ویژه دارد.
نباید به مقابله سطحی با دشمن (مانند از بین بردن مقاتلین) بسنده کرد، بلکه باید عمق نگاه داشت و فرهنگ‌سازی و ساختارسازی دشمن را نیز هدف قرار داد.
 کینه و دشمنی با باطل باید ریشه‌ای و فراگیر باشد.

 انسان دارای دو حقیقت وجودی است: یکی حرکت به سمت بی‌نهایت و کمال و دیگری تسخیر عالم توسط خداوند برای انسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *