بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة والسلام علی محمد و آله الطاهرین (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) ولعن الدائم علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین
در محضر آیه یک110سوره آل عمران بودیم که دو،سه جلسه است در محضر این آیه شریفه هستیم و از برکاتش بهره مند هستید بسم الله الرحمن الرحیم كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ[1] آیه شریفه همان طوری که قبلا هم عرض شد یکی از آیات بسیار مهم در حیات اجتماعی اسلام است که آن اختصاص و آن عنایت و توجه اسلام را به بحث اجتماعی آشکارتر می کند و لذا مباحثی که در جلسه گذشته و جلسات گذشته عرض شد که حیث امر به معروف اجتماعی را دارد مطرح می کند که كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ که خطاب است به مومنان که همه شما باید آن هم به صورت گروهی که یک امت باشید نسبت به همه مردم که غیر مومنان و مسلمانان را هم شامل می شود باید آمر به معروف و نهی از منکر باشید.وقتی که حیث امر معروف و نهی از منکر حیث عموم مردم شد نتیجه اش این می شود نگاه به معروف و منکر باید برون دینی باشد تا نسبت به همه مردمی که این دین را هم نپذیرفتند قابل قبول باشد و الا اگر بخواهد مردم غیر مؤمن مسلمان را با معروف و منکر دینی تبلیغ بکنند وجهی برای قبول نیست و عبث می شود آن کسی که اصل دین را نپذیرفته نسبت به معروف و منکر درون دین بخواهد متعهد باشد.خب با این نگاه مسئله دوم را جلسه گذشته عرض کردیم که وقتی اینجور می شود فقط افراد مردم غیرمسلمان هم مخاطب به امر معروف و نهی از منکر نیستند بلکه فرهنگ های دیگر مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرند. پس باید یک نگاه ریشه ای و مبنایی هم در رابطه با معروف ومنکر دیده بشود که ریشه های معروف و منکر دیده بشود و آن ریشه ها هم مورد در حقیقت به اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر قرار بگیرد. پس با ارتباط با دیگران و فرهنگ های دیگر مسلمانان و مؤمنان موظفند بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند علاوه بر آن که درون جامعه خودشان،علاوه بر اینکه افراد دیگر را مورد امر معروف و نهی از منکر قرار می دهند، قطعا وقتی که اینگونه امر به معروف و نهی از منکر بخواهد صورت بگیرد مقاومت های طواغیت و ظالمان هم شدیدتر خواهد بود. این طوری نیست که یک موقع کسی درون کشوری است او دارد درون کشور خودش امر معروف نهی از منکر می کند خب آن کشور هم،کشور مومنان باشد حاکمیت هم ایمانی باشد خب آنجا مقاومت فقط نسبت به کسی است که دارد تخطی می کند از قانون کشور و منکری را محقق می کند یا معروف را ترک می کند. این شنا کردن در مسیر آب است اما اگر شما در کشوری قرار داشته باشید که در آنجا حاکمیت به غیر مومنان باشد و شما بخواهید آنجا امر به معروف و نهی از منکر بکنید و اساس حاکمیت را با این نگاه معروف و منکر زیر سوال ببرید فرهنگ حاکم را بخواهید زیر سوال ببرید قطعا مورد تهاجم آن حاکمیت قرار می گیرد و لذا آنجا امر معروف نهی از منکر خیلی سخت می شود و مقاومت در آنجا خیلی سخت تر از خلاصه جاهای دیگر می شود حالا اگر یک حاکمیتی مومنانه بخواهد با جمعیت مومنانش حاکمیت های ظالمانه را مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار بدهد امر از آن قبل هم سخت تر می شود پس مراحل را ببینید اگر یک کشوری و یک حاکمیتی ادعای حاکمیت مومنان را کرد خطاب اصلی كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ شامل حالش می شود که نباید نسبت به تحقق منکر و ترک معروف در اجتماع بیرونی و حاکمیت های دیگر ساکت باشد و اگر نخواهد ساکت باشد دخالت بکند، حرف بزند، امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد حتما با تعارض با آن حاکمیت ها مواجه می شود و آنها حتما در حقیقت چه کار میکنند؟از تمام توانشان استفاده میکنند چنانچه امروز این مسئله خیلی مشهود است یعنی اگر شما می خواهید آنچه که به عنوان حالا تازه نگاه به مقاومت اسلامی است در کشورهای دیگر شما ارتباط برقرار کنید، تجهیز شان بکنید در برابر ظالمان حتما آنها مقاومت نشان می دهند شما را مورد تحریم قرار می دهند.،شما را مورد در حقیقت ظلم قرار می دهند آن موقع اینجا سختی مسئله می دانید چی می شود؟ سختی مسئله فقط مقاومت آمران به معروف و ناهیان از منکر در مقابل ظلم نیست،بلکه توجیه اجتماعی جامعه که بپذیرند سختی هایی را که در اثر این امر به معروف و نهی از منکر بین المللی برای یک اجتماعی میخواهد عارض بشود تحمل این درون اجتماع که همه افراد بپذیرند این سختی را سخت تر از خود آن امر به معروف و نهی از منکر بیرونی است.
چون اینکه بقیه مردم هم که خودشان را در رتبه این مرتبه ایمانی ندیدند و این انگیزه و دغدغه را نداشتند ولی پای سختی های این امر معروف و نهی از منکر بنشینند اگر تحریم اقتصادی است اگر تحریم مثلا دخالت نظامی است،اگر در حقیقت آشوب های اجتماعی به دنبالش می خواهند ایجاد بکنند هر کاری که می خواهند انجام بدهند این دودش به چشم همه خواهد رفت این طوری نیست که فقط آن کسانی که آمر به معروف و ناهی از منکر هستند را شامل بشود لذا تعبیر که در اینجا هست زیبائی اش را آشکار میکند که كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ چون همه با هم وقتی شما امر به معروف می کنید،سختی را تحمل می کنید همه با هم چه آن کسانی که در طریق امر معروف و نهی از منکر هستند چه آن دیگرانی که در طریق امربه معروف و نهی از منکر نبودند اما سختی های مسئله را تحمل میکنند. آنها هم آمر به معروف و ناهی از منکر به این عنوان حساب می شوند که كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ چون با هم همه تحمل کردید این سختی را تا به مقصد برسد أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ ناس هم عرض کردیم همه عموم مردم را شامل می شود شما ماموریت جهانی دارید که این ماموریت جهانی شما این است که معروف را توسعه و منکر را در حقیقت مورد نهی قرار بدهید چون این مأموریت بر عهده شمااست همه کسانی که به هر نحوی تحت فشار قرار می گیرند،اذیت و آزار می بینند همه شریک اند در این اجر منتها به مراتب صبر و تحمل و سختی که برایشان ایجاد می شود با بقیه شریک اند.پس توجیه اجتماع و آن پیوندهای اجتماعی را محکم کردن ابتدا لازم است تا وقتی که آن امر معروف و نهی از منکر بیرونی و بین المللی محقق می شود همه این امتی که باهم مؤمن بودند تحمل آن به اصطلاح مصیبت ها و سختی هایش را داشته باشند. لذا ببینید وقتی که موسای کلیم به بنی اسرائیل که به او ایمان آوردند (10:00) وقتی که می گوید شما در حقیقت به ارض مقدس داخل شوید اینا می گویند که چی؟ می گویند در حقیقت ارض مقدس در او کسانی هستند که آنها قدرتمندند، ما تا وقتی که آنها در آنجا هستند وارد نمی شویم أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ [2]تو با خدایت بروید و ما اینجا نشستیم اگر تو با خدایت توانستی آنها را خارج بکنی و آنها را بیرون کنی آن وقت ما هم داخل میشویم لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا [3] تا وقتی آنها داخل هستند،ما داخل نمی شویم این یک نحوه ازهمراهی است که اینها تعبیری که در اینجا آمده که منهم المومنون واکثرهم الفاسقون [4] اهل کتاب در این دایره امر به معروف و نهی از منکر و تحمل سختی هایش حاضر نبودم به او بگو تو ایمان داشته می گوید باشد عمل بکند به در حقیقت همان آداب و رسوم ظاهری ایمانی می گوید باشد نماز بخوان، باشد اما حالا اگر گفتید جهاد اگر گفتی امر معروف و نهی از منکر اگر گفتی ورود به شهری که ظالمان در او حاکم اند و باید آنها را خارج بکنی و بجنگ می گوید نه اینجا را نه این حاضر نیست پای سرمایه گذاری امربه معروف بایستد و نهی از منکر بایستد لذا تعبیر این است که و لو آمن اهل الکتاب [5]اگر اهل کتاب ایمان شان مثل این ایمان بود چگونه ایمانی بود؟ ایمانی که أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ مشخصه بارز ایمان چه ذکر می کند؟چرا ایمان را بعد از این دوتا ذکر می کند؟ میگوید کنتم خیر امة اخرجت للناس که خصوصیت شما چیست؟ نه تومنون باالله نه خصوصیت شما این است که تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر وتومنون بالله که تومنون بالله ایمان شما،خصوصیت بارزش امر معروف و نهی از منکر لذا چون خصوصیت ایمان شما امر به معروف و نهی از منکر آن خصوصیت بارز حقیقی اش بود وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ که اگر اهل کتاب هم این گونه ایمان می آوردند که خصوصیت بارز ایمانشان چه بود؟امر به معروف و نهی از منکر بود لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ پس چرا عطف کرد؟ و به اصطلاح وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ چراعطف کرد؟ تا نشان بدهد خصوصیت بارز ایمان برای مومنانی که در راه خدا هستند امر به معروف و نهی از منکر است با اینکه امر به معروف و نهی از منکر یکی از خلاصه احکام دین است درست است؟ اما یکی از احکام دین است که به تقام الفرائض [6]یا بهما تقام الفرائض [7]به این امر به معروف و نهی از منکر است که همه فرایض چه می شود؟ اقامه می شود یعنی اگر این نبود حقیقتش برگشت میکند به جدایی دین از سیاست یعنی امر به معروف و نهی از منکر حقیقت عینیت دین و سیاست است یعنی دینی که امر به معروف و نهی از منکر را نداشت دینی است که سیاستش از دین جداست در آنجا حاکمیت جدا از چه هست؟ جدا از دین است.اما اگر امر به معروف و نهی از منکر بود آنجا است که دین حاکمیت را هم اداره می کند، سیاست را هم اداره می کند سیاست از دین نشأت می گیرد چون امر به معروف و نهی از منکر یعنی دعوت به همه خوبی ها اقامه همه خوبی ها و جلوگیری از همه بدی ها،سیاست داخلی و حاکمه داخلی با همین تعیین می شود سیاست خارجی و حاکميت خارجی هم با همین تامین می شود. ببینید چقدر مسئله اهمیت دارد که خدای سبحان در اینجا چندین آیه را که مدتی است در محضرشان هستیم چگونه مسئله با آن در حقیقت تاکید و شدت و حدت بطوری که به نظر می آید از آیه ی شریفه که كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ که اگر کسی امربه معروف و نهی از منکر را نداشته باشد داخل در این امت نیست.یعنی آیه بیانش این است که خصوصیت بارز اهل ایمان چیست؟ خصوصیت بارز ایمان امر معروف نهی از منکر یعنی که ایمان قائم به این هست چون تومنون بالله را بعدش می آورد اصل را بعد از فرع می آورد تا نشان بدهد که این فرع اصل است و اقامه آن اصل به واسطه این فرع است خصوصیت بارز آن اصل به این فرع است درست است؟ که اگر کسی این فرع را نداشت در حقیقت مثل این می ماند که داخل در امّت نیست چون كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ نسبت به أمم دیگر این امت خیر است نه نسبت به درون اسلام نسبت به امت های دیگر،این امت خیر است که خصوصیت خیر بودن این امت نسبت به امت های دیگر که این را متفاوت می کند چه هست؟ امر به معروف و نهی از منکر است درست است؟ که این اصل واساسش می باشد نه اینکه دیگران نداشته باشند که عرض شد دیگران داشتند اما در آنها خصوصیت بارزشان نبود.
در آنها تمام مراتب امر به معروف و نهی از منکر نبود که قولی باشد و زبانی باشد و قلبی باشد همه مراتب او در کار باشد آن هم به اشد مراتب به در حقیقت آن شدت مرتبه که اصل باشد در امت های پیشین نبود لذا ایمان شان با وجود در حقیقت آن عدم رعایت این هنوز خروج از ایمان صدق نمی کرد اما کانّه امت اسلام اگر امر به معروف و نهی از منکر را نداشته باشد از امت بودن چه شده؟ خارج شده است خب بله دیگر همین را داریم عرض می کنم للناس یعنی باقی امم خب عرض کردیم دیگر للناس یعنی برون دینی دیگر چون اگر للناس را بخواهیم مؤمنین بگیریم كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ امر به معروف ونهی از منکر برای ناسی باشد که درون دین است آن وقت امت بودن پس چه کسی هست؟ باید بگوییم یک گروهی از مؤمنان نسبت به بقیه،ناس اینجا عام است که كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ همه مردم وقتی همه مردم را شامل می شود نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر برون دینی است حتی معروف و منکر هم باید برون دینی معنا بشود تا آن امر به معروف و نهی از منکر که معنا پیدا بکند.
خب این هم یک نکته که در اینجا بیان شد در این آیه شریفه مرحوم علامه طباطبایی تطبیقی را دارند که این تطبیق درونش نکاتی است. حالا من هنوز نکته خیلی نوشتم ببینید اگر که فشار امّت، فشار ظالمان بر آمران به معروف نهی از منکر بیاید دو اثر را ایجاد میکند یکی اینکه از یک طرفی جلوی در حقیقت امربه معروف و نهی از منکر را می گیرد ظالمان نکته دومش که مهمتر است این است اراده آمران به معروف و ناهیان از منکررا چه کار میکند؟ ضعیف میکند آن اولی اینقدر اهمیت ندارد که او می خواهد جلوی امر به معروف و نهی از منکر را بگیرد کا رش این هست درست است؟ اما دومی خیلی سنگین می شود که چه بشود؟ب اراده آمران به معروف وناهیان از منکر در اثر دیدن اینکه فشار است سختی است آنجا در حقیقت به اصطلاح تحمل مشکلات است باعث می شود که اراده شان چی بشود؟ضعیف بشود اگر اراده شان ضعیف شد تن دادند به آن ظلم وساکت شدند این آن خطری است که جامعه آن خیر امت را تهدید میکند، از خیر امت بودن خارج میکند.اما اگر ظلم آنها به گونه ای بود که مانع آن نفوذ امر به معروف و نهی از منکر شدند ولی آمران به معروف و ناهیان از منکر از پا نیفتادند وایستادند پای کار هرچند حرفشان به جایی نرسید اما اراده اینها ضعیف نشد با اینکه نتیجه محقق نشد آن طور که دلشان میخواست ولی رها نکردند اینجا در حقیقت از خیر امت بودن صدق می کند هرچند که این ها کاری را که کرده اند آنها نگذاشته اند که به ثمر برسد عیب ندارد انبیاء بسیاری از انبیاء بودند که وقتی می خواستند کارشان را انجام بدهند ظالمان نگذاشتند انبیاء کار را انجام بدهند اما اینکه آنها نگذاشتند رسالت انبیاء چه شد ؟محقق شد هرچند آن نتیجه مطلوب محقق نشد اما انبیاء رسول بودند، نبی بودند و رسالت شان محقق شد و لذا اینها اراده انبیاء را تضعیف نکرده اند، نتوانستند اراده ی انبیا را آنجا مقابلش بایستند نگذاشتند نافذ باشد عیبی ندارد نافذ شدن یک امر است اینکه نبی رها نکند سر اراده اش باشد تا آخر تا اینکه به شهادت برسد یا تبعید بشود یا در حقیقت تحت فشار و تحریم قرار بگیرد و هر کدام از این ها این خیر امت بودن رو چه کار میکند؟حفظ میکند پس این طوری نیست که تکلیف ساقط بشود اگر فشار زیاد بود بلکه ممکن است حتی نتیجه کم باشد درست است؟ اما اراده آمران به معروف و ناهیان از منکر نباید در حقیقت چه بشود؟ ضعیف بشود این دوتا باهم تلازم ندارد که اگر زمینه نبود پس باید رها کرد نه این نه نمی دانم توانستم عرض را برسانم؟ نکته این است که این باید بله مراحل امر به معروف و نهی از منکر سرجای خودش محفوظ ممکن است یک جا یدی باشد یک جا لسانی باشد یک جای دیگر لااقلش اگر هیچ گونه امکان پذیر نبود قلبی باید حتما چه باشد؟محقق باشد که در قلبش نسبت به منکر و نسبت به معروف اراده اش در قلبش ضعیف نشود هر چند ممکن است در لسانش قابلیت ظهور امکان پذیر نباشد به جهاتی یا بایدش امکان تحققش را و نفوذش را نتواند محقق بکند با دستش اما در عین حال این مرتبه قلبی دیگر لااقلش می باشد .
هر چند مراتبه لسانی و یدی هم مراتبی دارد این طوری نیست که انسان بگوید کلا جلوی او گرفته می شود و هیچ امکان پذیر نیست گاهی درون خانه خودش امکان پذیر است گاهی در آن محل امکان پذیر ممکن است جهانی اش را یکجا مانع شده باشند اما نگاه این اولا باید جهانی باشد نگاه این از جهانی بودن خارج نباشد حسرتش که در جهان این محقق نشده بشود و این در حقیقت به اصطلاح مانده روی زمین حسرت این هم باید باشد اگر اینها باشد هیچ موقع انسان چه نمی شود؟ اراده اش شل نمی شود اما اگر انسان دید نمیشود بعد اراده اش چی شد؟ ضعیف شد کم کم فراموش می شود کم کم دین از سیاست جدا می شود.این خیر امت بودن هم خارج می شود آن وقت با این نگاه ببینید چقدر متفاوت می شود نگاه امر به معروف و نهی از منکر تا ما بیاوریم آن را فقط منحصر کنیم به یک چیز جزئی فقط نمی گویم جزء مهم نیست اما این نگاه امر به معروف آن وقت آن جزء در این دایره وقتی دیده می شود آن جزء هم عظیم می شود رعایت آن جز هم با این نگاه چه می شود؟ عظمت پیدا می کند هر جایی که حکم خدا زمین خورده باشد آن تعبیر روایت که کسی سوال کرد که لاإله إلّا الله آیا در حقیقت کلمه ای است که دنبالش دخول در جنت را به دنبال دارد؟ حضرت فرمودند بله به شرطی که بهش اهانت نشود و خفیفش نکنید می گفت مگر کسی کلمه لاإله إلّا الله را خفیف میکند؟ و اهانت میکند؟ حضرت فرمودند بله آنجایی که حکم خدا زمین بخورد و دل کسی آنجا نشوره آنجا برایش مهم نباشد تغییری در وجودش ایجاد نشود که حکم خدا زمین خورده است اهانت به لاإله إلّا الله است،اهانت به توحیداست چون این هم ظهور توحید بوده این حکم این حکم ظهور توحید بوده و چون اینجا تو وقتی زمین خورد باکیت نبود تو توهین کردی به لاإله إلّا الله ،به کلمه الله اهانت کردی و کسی که به کلمه الله اهانت بکند گفتن لاإله إلّا الله در اين حالت بهشتی نمی کند آن را پس گفتن لاإله إلّا الله یعنی اکرام همه احکام الهی.
گفتند، تکریم لاإله إلّا الله یعنی چه؟ یعنی تکریم همه احکام الهی،اجرای همه احکام الهی،تنفیذ همه احکام الهی این باعث دخول در جنت است دیگر خب قطعا هم دخول در جنت را چقدر گره زدن اینکه یک حکمی اگر زمین بخورد و تو ببینی تو زمین نزدی دیگری زمین زده ولی تو ببینی ولی تغییر در وجودت ایجاد نشود و برای این ناراحت نشوی تو توهین کردی به لاإله إلّا الله تو توهین کردی دیگری انجام داده است ولی چون تغییر در تو ایجاد نشده است تو توهین کردی به لاإله إلّا الله آن وقت هر حکمی اینقدر عظمت پیدا میکند که چه می شود؟ اقامه ی لاإله إلّا الله کلمه لاإله إلّا الله هر حکمی این طور پیدا میکند اگر هم قرار است به جهاتی، مدتی انسان مسامحه کند به جهات بالاتری و مصلحت بالاتری ولی نباید آرام بشود،نباید در حقیقت برایش عادی بشود تو دلش باید این شور و این هیجان و آن عزم و اراده پرشورتر هم بشود که بخاطر مصلحت بالاتری مجبور است چه کار بکند؟ این مرتبه را مثلا مدتی تحمل بکند تا این قوه و این اراده با تقویتش وقتی که میخواهد نافذ بشود او در حقیق مثل سیلی بیاید که دیگر در حقیقت آن شرّ را و آن فتنه را در حقیقت کاملا بشورد و ببرد البته سیل کنترل شده دیگر با عقلانیت دیگر نه سیل غیر کنترل شده خب این هم یک نکته بله
اینکه کونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ [8]یعنی شما خودتان اول اهل عمل به آن باشی درست است؟ بعد نه اینکه اصلا نگویید و الا در خود روایات امر به معروف همیشه می فرمایند که امر به معروف مراحلی دارد مراحل قلبی درست است؟ بعد زبانی وبعد چه؟یدی سه مرحله را دارد اینجا هم در حقیقت می گوید اولا کسانی که آمر به معروف و ناهی از منکر هستند باید چیکار بکنند؟ در درون خودشان این را محقق کنند درست است که شرط نیست که اگر کسی در آن محقق نبود ازش ساقط بشود نیست نه آن هم باید امربه معروف و نهی از منکر را انجام بدهد درست است؟ اما تأثیرگذاری و اثرگذاری کامل چه زمانی است؟ وقتی است که خودش منتهی از منکر و در حقیقت چه باشد؟ به معروف مؤتمرباشد مؤتمر با همزه دیگر یعنی عمل کرده باشد و آن نهی در درونشمحقق شده باشد.
بله خب این هم یک نکته که به اصطلاح یک نکته دیگر این است که اگر انسان باور کرد که اقامه کلمه الله است آن موقع تحمل سختی های در راه امر به معروف و نهی از منکر خیلی ساده تر می شود تا وقتی که انسان را فقط به عنوان یک حکم ببیند.یعنی ببیند که امر به معروف و نهی از منکر حقیقتا چه هست؟حقیقتا اقامه کلمه الله است درست است؟ آن تکریم الله است این باعث می شود انسان تحملش نسبت به مصائب مسئله بالاتر برود سختی پذیریش در راه اقامه امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر تر و شدیدتر بشود اما اگر حکم دید فقط درست اتس؟ این حکم دید اگر جایی زمین خورد می گوید حالا من احکام دیگر انجام میدهم این هم اگر انجام نشد احکام یعنی احساس می کند تکلیفش اما اگر دید که امر به معروف و نهی از منکر بروز به اصطلاح آن إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا[9] را دید فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ [10]است خدا باید عزیز در حقیقت فقط عزت مربوط به خداست هُوَ الْقاهِرُ [11]است یعنی تحقق هُوَ الْقاهِرُ دید هر جا که حاکمیت الهی،حکم خدا حالا در جامعه غیر مسلمان ها معروف در حقیقت فطری،در جامعه مؤمنان معروف شرعی علاوه بر فطری که اینجا باید چه بشود؟ حکم خدا در یک جا حکم فطرت است در جامعه ای که به این دین متدین نیستند اما فطرت دارند درست است؟ حکم فطرت هُوَ الْقاهِرُ است ،در جامعه دینی که دین را پذیرفتند حکم در حقیقت دین هُوَ الْقاهِرُ است تحقق حکم دین هُوَ الْقاهِرُ است اگر این را دید که خدا میخواهد چه کار بشود؟قاهریّتش آشکار بشود اینجاآن وقت انسان تحملش نسبت به سختی های امربه معروف از آن نهی از منکر خیلی شدیدتر می شود که ببیند که ببیند لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ [12]این اختصاص به قیامت ندارد می گوید آنجا بروزش کامل می شود پس باید در دنیا هم بارز بشود کجا بارز می شود در جامعه ایمانی لذا کنتم خیر امت چون دارند وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ [13]چه کار می کنند؟ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا را دارند در حقیقت آشکار میکنند در دنیا که فقط حکم خدا ساری و جاری باشد این کسی که تو این طریق قدم برمی دارد خیلی حالش متفاوت است دارد در حقیقت چه کار میکند؟آن حقیقتی که در قیامت میخواهد جبری،جبری که می گوییم جبر غلط است قهری بگوییم چون جبر در حقیقت یک جایی است که در مقابلش اختیار باشد قهری می خواهد محقق بشود را اینجا می خواهد اختیارا چه کار بکند؟ محقق بکند مثل موتوا قبل أن تموتوا [14]که اینجا اختیارا محقق میشود قبل از آنکه آن موت قهری محقق بشود این تحقق نفوذ حکم الهی اینجا می خواهد محقق بشود قبل از آن که به صورت قهری در قیامت محقق بشود درست است؟ این کمال خیلی عالی است هر چقدر انسان در این طریق قدم بردارد اصلا حال انسان این می شود که خدا را دارد حاکم می کند(30:00) با این نگاه امربه معروف و نهی از منکر یعنی خدا را حاکم کردن آن وقت ببینید چقدر لطافت می خواهد که انسان از اول لازم نیست که شمشیر بکشد برای اینکه محقق بشود یا نه اگر می خواهد خدا حاکم بشود هر راهی را که برای آن لازم است طی میکند تا یک ذره حکم خدا بیشتر حاکم شود یک ذره در هر وجودی،هر ذره ای از حکم خدا که در وجودی در خودش و در وجود دیگران و در اجتماع بیشتر حاکم میشود این ظهور خدا بیشتر محقق شده است و این تاثیرداشته در اینکه این ظهور بیشتر جلوه گر بشود.چقدر زیبا می شود ان طوری!چقدر حقیقت انسان باید جهاد بکند تا حکم خدا چه بشود؟ آشکارتر باشد خب این هم یک نکته در مقابل آن آیه ای که آنها خطاب کردن فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ آن وقت قرآن کریم این آیه را در رابطه با پیروان پیغمبر می آورد که چه هستند؟ محمّد رسول الله وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ [15]این کفر یعنی کسی که حکم خدا را چه کار کرده است؟ نادیده گرفته دیگر درست است؟حکم خدا را در فعل یا در اعتقاد نادیده گرفته است هر کدام از اینها أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ این را اول آورده است رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ترَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا [16]اگر اینها را نگاه بکنیم می بینیم که تمام وجود این ها کأنّه رکوع وسجود است ترَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا نه درحالاتی رکوع دارند و سجود دارند یعنی در تمام حالاتشان خضوع مطلق اندنسبت به خدا که مظهر خضوغ مطلق نسبت به خدا چه می شود؟ رکوع و سجود است یعنی کسی که اینها را نگاه می کند همه ی اعمال اینها اطاعت حقّ است ترَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا[17]
اینها دنبال آن چیزی هستند که رضای الهی است سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ [18] تمام وجود این ها آشکار میکند همچنان که وقتی پیشانی بر سجده زیاد باشد اثر سجده را آشکار میکند تمام وجود این ها نکته بارز وجودشان چه هست؟ آن خضوع مطلق در برابر خداست یعنی الاهیت و تالّه در وجود اینها چه می شود؟ کاملا آشکار است نمی خواهد تفحص کنید تا پیدا کنید اینقدر در وجودشان چه هست؟ آشکاراست الهیت ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ [19] خیلی زیباست می گوید مثل اینها در تورات به این شناخته میشود یعنی مؤمنان امت ختمی در تورات به چه شناخته می شوند؟ به اطاعت مطلق در برابر عنادی که آنها داشتند در برابر لجاجتی که آنها داشتند به آنها دارد در حقیقت در سرشان زده میشود که امتی خواهند آمد که اینها چه هستند؟ خضوع مطلق هستند درست است؟ همانطور که در آخر آیه اینجا فرمود که مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ اهل کتاب عدّه ای از آنها اهل ایمان اند ولی اکثرشان فاسق هستند در مقابل این، این جا می فرماید که اینها سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ اما مثلشان در انجیل چیست؟ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ [20]مثل یک جوانه ای که جوانه زده است، نباتی که جوانه زده داست این دارد رشد میکند سرعت رشد پیدا میکند شَطْأَهُ فَآزَرَهُ رشد میکند فَاسْتَغْلَظَ جان می گیرد فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ [21] روی پای خودش میزد.چقدر تعبیر زیباست!یعنی مؤمن در حالت ایمانی اش دارد این مراحل را طی میکند که فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ [22]زارع شان کیست؟ پیغمبر است زارعشان که هتس؟ اهل بیت هستند آنها از این رشد که دارد پیدا می کند يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ که این رشد نتیجه اش چه میخواهد باشد؟غیظ به کفار لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ از یک دفعه از نبات میرود کجا؟از یک نباتی که دارد رشد میکند جوانه می زند رشد میکند می آید یعنی تمام خیلی زیباست! یعنی تمام مراحل رشد یک مؤمن که دارد شکل می گیرد غایتش چیست؟ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ یعنی پا گرفتنش،رشدش،جوانه زدنش،رو پای خودش ایستادنش از اول تعلیمش بر این اساس است تا چه بشود؟ قدرت مقابله با کفار را پیدا بکند،بتواند حکم خدا را پیاده بکند جایی که حکم خدا در حقیقت آن کفر به آن ورزیده شده با او مخالفت شده است بتواند آن مخالفت بردارد.یعنی از اول مؤمن این طوری میخواهد رشد کند یعنی تربیت را از اول چه طور قرار بدهید برای کودک؟این آنجا که می فرماید که كَزَرْعٍ أَخْرَجَ یعنی یک کودکی که به دنیا می آید که شَطْأَهُ فَآزَرَهُ رشد میکند یعنی دوران نوجوانی و کودکی درست است؟ بعد می فرماید که فاستغلظ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ دورانی که به جوانی می رسد و استقامت پیدا میکند و آن وقت همه اینها به اصطلاح بیانش است که لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ دنبال اقامه دین خدا و برطرف کردن موانع از اول لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ان شاءالله خدای سبحان ما را مصداق این وعده ای که مثلثی که در تورات و مثلی که در انجیل برای مومنان زده همه ما را قرار بده و نظام وجودی ما بر این اساس شکل بگیرد و قدرت عزم بر این مسئله را با جزم بردین ان شاالله به همه ما عطا بکند و السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
بله یعنی آن هم یعنی خود امر به معروف کردن انسان را چه کار می کند؟ اهل امر به معروف اهل معروف ومنکر هم قرار میدهد چون وقتی انسان امر به معروف کرد خجالت می کشد خودش انجام ندهد.انسانی که مسجدی شد خود مسجد به انسان تقوا میدهد دیگر روش نمی شود هر کاری بکند خدا رحمت کند آیت الله بهجت رافرمود ما اگر دل مان هم بخواهد یک موقعی مثلا شرابی بخوریم مست کنیم رویمان نمی شود چون خلاصه می بینیم دیگر این همچین در شأن ما نیست کسی توقع از ما ندارد یعنی خود این لباس به انسان تقوا میدهد خود مسجد انسان تقوا میدهد خود امر به معروف و نهی از منکر به انسان چه میدهد؟ تحقق معروف و منکر را میدهد این بیانش به این گونه است که آدم پس وقتی آمد در این سلک دیگر خجالت می کشد وقتی گفته نکنید خودش بکند دیگر خودش هم لذا شرط نیست در معروف امر به معروف و نهی از منکر که انسان از اول اهلش باشد بعد این کار را بکند. البته فضیلت است و به عنوان در حقیقت تاکید هست اما شرط نیست لذا کسی هم خودش در حقیقت معروف را محقق نکرده است وجوب امر به معروف برای او هست والسّلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1] آل عمران،آیه 110
[2] مائده،آیه 24
[3] همان
[4] آل عمران،آیه 110
[5] همان
[6] ) الكافي، شیخ کلینی، ج ۵، ص ۵۵.
[7] تحرير الوسيلة ج ١ ص ٤٦٢
[8] بحارالأنوار (ط – بیروت)، ج 67، ص309
[9] یونس،آیه 65
[10] فاطر،آیه 10
[11] انعام،آیه 18
[12] غافر،آیه 16
[13] انعام،آیه 18
[14] بحار الانوار ج69 ص 59 / الوافی ج4 ص 411
[15] فتح،آیه 29
[16] همان
[17] همان
[18] همان
[19] همان
[20] همان
[21] همان
[22] همان
اولین کسی باشید که برای “تفسیر المیزان، جلسه 823” دیدگاه میگذارید;