سخنرانی استاد عابدینی ، سومین نشست قرارگاه ربّیون

موضوع: ورود به جنگ به دست آنها بوده ولی خروج از آن به دستشان نیست.

2:40 عدم اختیار کفار برای خروج از جنگ
8:20 فراهم شدن زمینه تغییر فرهنگ
12:35 اهمیت آرامش و لزوم آن
14:33 پیروزی مسلمین در جنگ شناختی
16:19 در زمان حال عقل در مقام مشاهده است
21:20 سلاح مؤمن دعاء است

تاریخ: ۱ تیر ۱۴۰۴

صوت مراسم

متن جلسات

بسم االه الرحمن الرحیم  الللهم کن لولیک حجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه فی هذا الساعه و فی کل الساعه ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

خوش آمد می کوییم انشاءالله از یاران ، یاوران ، سربازان بلکه سرداران حضرت باشیم و انشاءالله همینجور قرار گاهی نسشته باشیم در محضر حضرت و حضرت بهمون برنامه می دن که این ها برن اون طرف ، این این کار رو بکونن اون ها اون کار رو بکونن تقسیم کار ببرامون بکنن و انشاءالله ماهم با تمام شوق و زوق واراده و  انگیزه انشاء الله در این مسیربا تمام توان انشاءالله بدویم

من دو سه تا روایت می خونم انشاءالله این دوسه تا روایت را با نگاهی که انشاءالله داشته باشیم چون قبلا ها تو بحث های قبلی آیه خوندیم متعدد  حالا روایت هم می خونیم که از محضر روایات باشیم

یکی از روایاتی که در محضرش اینجا هستیم این روایات هم همه رو اینجا ازامیرالمومنین در محضرش هستیم ( ألا وإن الشیطان قد جمع حزبه ) در خطبه دهم نهج البلاغه ( واستجلب خیله و رجله ) شیطان تمام حزبش رو جمع کرده در مقابل  مومنین و پیاده و سوارش رو امروز بگید موشک و هواپیماش روخلاصه همه چیش رو جمع کرده ( واستجلب خیله و رجله و إن معی لبصیرتی ) امیرالمومنین می فرماید در مقابل تجمع تمام قوای  اون ها  ( إن معی لبصیرتی ) من با بصیرت قدم به میدان گذاشتم ( ما لبست علی نفسی و لا لُبِس علیَّ ) نه چیزی کسی می تونه بر من چیزی رو پنهان بکند نه چیزی ازمن پنهان می شود ( وأیم الله لافرتن لهم حوضا أنا مادحه ) قسم می خورد به خدای سبحان که اینها را در گردابی وارد کنم تعبیر لافرتن لهم حوضا در گردابی اینها  رو وارد کنم  أنا مادحه  که من اون رو درحقیقت گرداب رو ایجاد می کنم ، اختیارش دست منه ، ورود به جنگ دست اونها بوده اما خروج از جنگ دست اونها نیست ، گردابی است که دست منه ما بهشون گفتیم که اگر بیایید دست خودتون نیست ، بخواهید خارج بشید چقدر تعبیر امیراامومنین اینجا زیبا است ایم الله قسم هم می خورد ( وایم الله لافرتن لهم حوضا أنا مادحه لا یصدرون عنه و لا یعدون عنه ) برای همین اینجوریر نیستش که دست اونها باشه هر موقع خواستن وارد بشن هرموقع خواستن خارج یشن ، این دست منه شما شروع کردید اما ادامه دهنده و دنبال کننده منم دیگه امیرمومنان این رو در خطاب به طلحه و زبیری که پیمان شکستند و جریان جمل رو علم کردند اون جورمیگه  که شما آغاز کردید ، دست شما بود اما پایانش دست شما نیست این روایات خیلی جا داره که نشون میده که اساس جنگ باید مبتینی بر بصیرت باشد ، جنگ شناختی اساس است که تعبیر ( إن معی لبصیرتی ) که اگر بصیرت با من نباشد (ما لبست علی نفسی ولا  لبس علی )  نه خودم بر خودم پوشیدن ایجاد می کنم که شبه ایجاد شود نه کسی می تونه برمن چیزی رو پوشیده  کند ، که تو جمگ ها و جنگ شناختی و درست شناختن صحنه اساس میدان رو شکل میده که اگر تونستیم درست بشناسیم عمق مسئله رو اون موقع به هرجا که می رسیم میزان داریم یعنی حقیقتا ورود آمریکا به جنگ برای ما بشاشت و ابتهاج ایجاد می کند یا ترس و لرز وقتی میگه ( إن الناس قد جمعوا بینکم ) همه مجتمع شدن اونجا میگه که چی ؟ ( فزدادوا إیمانا ) ایمانشون زیاد شد ( وقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل ) توکلشون شدید تر شد چون اگر تا به حال اگر تا به حال قدری اعتمادشون به اسباب و وسایل بود ازاین به بعد قطعا چی هستش ؟ قطعا دیگه اتکاشون به خدا بیشتر می شه یعنی اگر دشمن شدت پیدا کرد انقطاع ما به خدا بیشتر می شود و این دشمن کاری که کرده ما رو مسلح تر کرده ، چون اسلحه حقیقی ما ارتباط با خداست ، دشمن در طریق مسلح تر کردن ما اگر تا به حال سلاح ما موشکی بود اتمی می شود اگر اتمی بود بالاتر از این می شود سلاح ما ، قدرتش ویران گر تره ، ما تو باورمون نسبت به صلاح شناختی این رو توجه نداریم ، اساس درگیری تو قدرت شناختی است یعنی اگرکه این جریان ما اگر حمله کردن اینها مردم ما ابتحاج پیدا کردن ، اتحاد پیدا کردن ، خوف برشون حاصل نشد ، ما پیروز شدیم نه می شیم نه بعدا سرنوشت جنگ معلوم میشه نه سرنوشت جمگ معلوم شد اگر اینجور باشه یعنی وقتی که اسرائیل حمله کرد ابتدا این غاصب ستمگر کودک کش وقتی مردم اینجور اتحاد پیدا کردن ، ارتباط پیدا کردن ، جنگ پیروز شد نه می شود وقتی اون ها روحیه شون رو باختن تو شهر هاشون  مردم شون فرار دارن می کنن به طوری که الان نمی دونم  قایق هاشون سرش دعوا است که هرکی زود تر از اون کش.ر فرار کنه این شکست خوردند نه می خورند دقت بکنید جنگ شناختی و روایت الهی اینه اگر تابلوش رو آقا قرار دادن و قرآن هم این رو قرار داده ( ولا تهنو و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین ) این تابلو پیروزی و شکسته  که اگر امتی سست نشدن ، محزون نشدن ، مایوس نشدن ، بردن تمام شد یعنی پیروزی محقق شد بقیش مثل این است که فجاسوا خلال الدیار که خونه به خونه باید دنبال کنیم که حالا اگر چیزی تتمه ای باقی مانده از بین ببریم ، به این نگاه ، نگاه کنید ها واقعا به این نگاه نگاه بکنید ها اگر می فرمایند نسبت جنگ زمینی به جنگ شناختی نسبت کحلقه فی فلاه مثل انگشتر در بیابان ها اگر کسی تو اون جنگ شناختی پیروز شد به اصطلاح دوملت مقابل هم یک ملتی تو اون پیروز شد و دیگری شکست خورد اصلا دیگه اون محاسبات حلقه و انگشتر در بیابان اون انگشتر دیگه محاسبه نداره تمام شده و اگر این نگاه رو کردیم تثبیت این نگاه در ادامه لازم و ضروری است یعنی اون کاری که باید از ما بربیاد وظیفه همه ماست در تولید محتوا در عملیات در به اصطلاح چی ؟ تثبیت این نگاه بلکه بزرگ تر کردن این نگاه است به خصوص که ما اگرواقعا می خواستیم تغییر فرهنگ تو یه مسئله ایجاد کنیم چقدر باید زحمت می کشیدیم تا این زره ای بتونیم جلوش رو بگیریم تازه نه برش گردونیم . الان این مسئله آماده شده تغییر فرهنگ امکانش خیلی اونم نه تو یه مسئله تو زمینه تغییر فرهنگ تو تفکر و نگاه است به طوری که اگر نشون بدبد مردم اگرجلوی اسراف و تبذیرو رفاه طلبی رو بگیرید تو خانه تون که خیلی اش خودش آماده است و زمینه داره بتونید هرکدام زره ای تو این مسئله قدمتون رو حفظ بکنید مجاهد فی سبیل الله هستید اگر این درست دیده بشه مردم احساس بکنن مجاهدت در این است که قدمی تو این مسئله بردارن و بدونن الان هم تو نظام جنگی همه دوست دارن یه کاری بکنن و یه کاری که مقدورشون هم بشه امکان پذیر باشه براشون خب می بینن وقتی اینجوری شدنی چرا انجام ندن تغییر فرهنگ رو به دنبال میاره فرهنگ اسراف نا خود آگاه تخطئه شده و فرهنگ مراقبت در اسراف درا نهادینه میشه با این نگاه به راحتی فرهنگ اسرافی که شما نمی تونستید بهش دست بزنید ، فرهنگ رفاه طلبی که هرچی داد میزدی فایده نداشت ، اون وقت به دنبال فرهنگ اسراف ( إن الله لا یحب المسرفین ) عدم محبوبیت خدا بود و عدم محبوبیت خدا به اصطلاح عوارض بسیار زیادی وقتی خدا محبتش رو از سر امتی بر می داشت در ئاقع اون ملت مبتلا می شدن به مصیبت های دیگه و وقتی جلوی اسراف گرفته بشه محبوب خدا می شوند وقتی محبوب خدا شدن اون به اصطلاح حقایق دیگر به دنبالش براشون محیا میشه از یک مسئله کوچک تو فرهنگ تا برسه به کمک مثلا انفاق در راه هم دیگه کسانی که مشکل براشون پبش اومده تو جنگ بالاخره خسارت دیده یه عده ای کارشون ادرای نیست که اگر کارشون تعطیل هم بشه حقوق سرماهشون رو بریزن نه روزانه است وقتی روزانه کارش تعطیل میشه این چقدر می تونه دوام بیاره به روز بوده کمک تو جریان انقلاب اسلامی که شد وقتی که اون اعتصابات رو امام فرمودند شکل بگیره بلافاصله کمیته ای تشکیل دادند که اون کمیته کارش این بود کسانی که در اعتصابات ضرر می کنن جبران بشه براشون تا حدی که امکان پذیره تا زندگی شون بچرخد نه حالا با رفاه ولی زندگی شون این باید تو نگاه اگر این کار رو کردیم قدرت تغییر فرهنگ ایجاد میشه ، هم انفاق شریک در جنگ شده خودش رو مدافع جنگ هم می بینه ، جلوی اسراف گرفته شده ، روابط رو شکل بدیم که تو این روز ها من الان داشتم تو سمت خدا صحبت می کردم گفتم خیلی تو بحث دوستانی که با خانوم ها صحبت کرده بودیم تو بحث سر شاخه های ربیون که بودن خانوم ها عرض گردم خدای سبحان ماموریتی رو به عهده خانوم ها گذاشته که ومی فرماید ( ومن آیاته عن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکونوا إلیها وجعل بینکم موده و رحمه إن فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون ) اونجا می فرمایند ماموریت خانوم ها ایجاد سکونت و آرامش است اگر نقشی که برای خانوم ها  که درست دیده بشه برای خانوم ها درعرصه محتوا و عملیات که اینها توی خانه ایجاد سکونت و آرامش توی محیط خانواده و ارحام ایجاد سکونت و آرامش تو محله و ارتباطات محله ای ایجاد سکونت و آرامش مظهریتش از طریق اینا برنامه باید تدوین بشه که چگونه توسعه سکونت و آرامش که در جامعه اون جنگ شناختی مبتنی براین سکونت و آرامش که ( هوالذی أنزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا إیمانا مع أیمانهم ) که اگر این آرامش ایجاد شد ازدیاد ایمان است پس سر خط های حرکت ها رو قرآن به ما داده یا نداده ؟ معلوم هست یا نیست ؟ یعنی ما تو عرصه بانوان باید یه عرصه کاری قوی در رابطه با إلقاء سکونت و آرامش به خصوص که دوران اضطراب ، تنش ، التهاب بالاترین چیزی که از نون لازم تراست از آب لازم تر است اون آرامشه است اگر این باور رو کردیم خب گروه های عملیاتی تو این مسئله به سرعت بسیج می شود ، روش های ایجاد آرامش رو به سرعت و سکونت روبرای جامعه به سرعت گاهی خیلی  آماده است و ما باید فقط اینها رو عملیاتی کنیم امروز به نحوی که امکان پذیر است و شخصیتی که به خانم که مجاهدتت امروز اینه ، این نیست که پای پدافند بنشینی ، مجاهدت تو امروز این است ذره ای جامعه رو از مرتبه اضظراب به آرامش برسونی این پدافند تو این موشکی است که تو می تونی تو این جامعه هدایت کنی گه اون موشکی که تو هدایت می کنی ایجاد آرامش است ، ایجاد سکونت است ، در خانواده و بعد در ارحام به تبع این در ارحام و بعد محلات و به طور همین ارتباطاتی گسترده ترهمسایگان که بعد میشه جامعه

هینجور تو نگاه مردان نقشی که مردان باید ، نقشی که کودکان می تونن ، اگر ما واقعا با یک نگاه الهی و رنگ الهی و روایت الهی از مسئله وارد شدیم بعد معلوم میشه که خدا چه نعمتی رودر این جنگ برای ما قرار داده و قابل دیده ما را قابل دیده مارا که مارودر این جنگ  به اصطلاح در مقابل این یهود ستیزه گر قرار بده و ما رو قابل دیده که در مقابل این ابرقدرتی که وقتی چشمش رو به اصطلاح چپ می کرد همه حساب می بردن با ما می خواهد بجنگه روزها در اینکه تصمیم بگیره چه کنه مردد میشه و بعد هم که تصمیم گرفته نمایشش بیشتر از اصلش ایجاد می کنه این قدرت ماست باور کنیم که ما تو نظام جنگ شناختی بردیم ، برنده شدیم ، پیروز میدانیم اگر که خرابش نکنیم استقامت بر این پیدا بکنیم یعنی تو مرحله اول مثل جنگ احد ابتدا پیروز شدند اما با یک عدم تبعیت پیروزی تبدیل به شکست شد الان دنبال اون موطن تنگه احدیم اگر که ما تو تنگه احد پیروزی بدست آورده رو که خدای سبحان با امداد غیبی ایجاد کرده واقعا دست ما نبوده کارما نبوده کی باور می کرد که اگر اسرائیل حمله کنه مردم اینجوری متحد می شوند در کنار هم فقط امداد غیبی اینکه خدای سبحان ملائکه اش رو نازل می کنه (مردفین ، منزلین ، مسومین ) واونجور تاثیر می گذاره در جنگ بدر و بعضی جنگ های دیگه که ملائکه ای که امداد غیبی رو، امروز ملائکه اش نازل شدند این وحدت ایجاد شده امداد ملائکه الهی است که ایجاد شده اگر ما باور کردیم دنبالش هم می بینیم یعنی دنبالهی ، اگر اینجا انسان توست دست خدا را تو صحنه ببیند ، ببینه که دست خدا تو صحنه آشکار باشد چون نظام جنگ شناختی با چشم اول دیده نمی شود ، محسوس نیست بر خلاف موشک و بمب و خرابی و کشته و مجروح وشهید و وقتی اینها رو اینها دیدنی است ام تو نظام امداد نگاه شناختی دیدنی نیست ولی کاملا ازدیدن برای انسان یقینی تر می شود کافیه که تعبیر اون است که عقل در اون دوره به منزله مشاهده است یعنی در دوران غیبت به جایی می زسند که اینها عقولشون مشاهده عقول مشاهده می یابد در دوران غیبت ( صارت العقل بمنزله المشاهده ) اینها براشون مشاهده می شود باور بکنید که باید تو پوستمون نگنجیم که دورانی قرار گرفتیم که نسبتا به تمام دورانی که تا به حال بوده عظیم ترین دورانی است که ماموریت بر دوشمان قرار گرفته قدرتی خداوند در ما دیده که به واسطه این قدرت این موازنه رو بر قرار کرده که می داند اگر مومنین قدرتشون رو به کار بگیرند قطعا غالبا احتمال شکست نیست مگر قدرتشون رو به کار نگیرند انشاءالله این تشکیلاتی رو که چیدید حالا من یک روایت خوندم چندتا روایت می خواستم بخونم که این روایت ها آدم هر کدامش رو که آدم  می بینه جوری بشید حسرت در حسرت جوری بشیم این روایت امیر مومنان در خطبه دوازدهم وقتی که بر جمل پیروز شدند اونجا دارد که ( قد قال له بعض اصحابه بعضی از یاران امیر مومنان علیه السلام وددت أن أخی فلانا کان شاهدنا ) کاشکی اونم بود پیش ما می دید ما چه دست گلی به آب دادیم اینجا و چه کارستانی کردیم اینجا ( لیری ما نصرک الله به علی أعدائک ) می دید چگونه خدا غلبه روبر ما  به واسطه شما بر ما نازل کرد ( فقال له علیه السلام ) بعدی که میان یا کشور های دیگه که هستن همینجور کارشون بشه این که کاشکی ما هم بودیم حضرت أ هوی أخیک معنی دلش با ما بوده فقال نعم قال فقد شهدنا و لقد شهدنا فی عسکرنا هذا أقوام فی اصلاب الرجال و ارحام النساء سیرعف بهم الزمان ویقوی بهم الإیمان ) یه عده ای هستند که هنوز به دنیا نیامدند در رحم مادران و صلب پدرانند بعدا به دنیا میان این واقعه رو که میشنوند میگن کاشکی ما اون روز بودیم چه روز عظیمی بوده و خداوند می فرمایند که اگر واقعا طلب کردند در اون روز با شما شریک می شوند انشاءالله این روزی که درش قرار گرفتیم از جمله این جمله این روزها باشد که اولیای الهی عزتشون و شوکتشون آشکار بشود و ذلت اعداء الهی و خفت و هونشون به تمام وجود ، اینها شعار نیست ها باوره ، باور به مسئله است نه می خواهیم شعار بدیم انشاءالله می بینیم و بعد انسان احساس می کند مومن چقدر عظیم است در انتسابش به خدا که هیچ قدرتی در مقابل او قدرت مقابله و عرض اندام ندارد چون این به خدا منتسب است که هرچیزی در مقابل نامتنهی می خواهد خلاصه اسرائیل باشد ، آمریکا باشد یا هر قدرت اروپا و آمریکا و اینها باشد در مقابل نا متنهی تمام اینها چی هستن؟ فرقی نمی کنه یک در مقابل نامتنهی با صد ملیون در مقابل نامتنهی فرق می کنه ؟ فرق نمی کنه هردو روبه صفر اند هیچ فرقی نمی کند لذا اگر عقبه انسان ، پشتوانه و سند انسان خدا باشد دیگه کسی در مقابل این سند هرچه باشد قدرت عرض اندام ندارد انشاءالله خدا بچاشاند بهمون این رو و ببینیم به زودی و عزت مومنان رو البته سختی دارد البته سختی دارد ( استعینوا بالصبر و الصلاه ، استعینوا بالصبر و الصلاه ) باید خیلی آماده باشیم اگر اون عزت رو اون شوکت رو می خواهیم مجانی نمی دن ، مجانی نمی دن خیلی دردسر ها و مشکلات دارد که اونها در زیر پای انسانند از جهت قدرت تحملش و انسان انشاءالله می تواند بر اونها غلبه کند و اونها تازه شیرین هم می شود تازه آدم می بینه که توی جنگ با اینکه از دست دادن ها بود شهادت ها بود مشکلات بود بمباران ها بود فشارها بود سختی ها بود مریضی ها بود خیلی مشکلات پیش می آمد و محرومیت ها بود انسان احساس می کرد این ها هیچکدام سختش نیست هر کدام از اینها در حالت عادی کافی بود تا کسی رو بشکنه بندازه زمین اما وقتی تو اونجا قرار گرفت انگار که یک عقبه ی عظیم باور کنیم این رو الان هم خودتون رو با این نگاه انشاءالله مسلح کنید در عینی که سلاح مومن دعا است و اینجا برای اون جنگ شناختیقوت و قدرت پیدا کردن باور به این حقیقت نا متنهی که این حقیقت در کاره و ما مرتبط بهش هستیم انشاءالله با سلاح دعا هم قبلا مثلا مرتبه از دعا رو داشتیم الان باید مرتبه خیلی عظیم تر بشه چون جنگ دیگه اگر قبلا سلاحمون در خانه آویزان بود الان باید سلاحمون بر گردنمون حمایل باشد یعنی دائما با سلاح باشیم ، سلاح مومن در این جنگ شناختی توسلاتش و دعاهاش است  حتما یک برنامه مدونی برای خود دوستان برای این مسئله باید تدبیر بشه که انشاءالله تو ادامه و هم برنامه عمومی تدارک دیده بشه با یک نگاه تدریجی که این بحث دعا انشاءالله تو جامعه به بهترین وجهی ازش استفاده بشه که ( اخذناهم بالبعثاء و الضراء لعلهم یتذرعون ) در پناه حق باشید والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *