” برنامه آسمان (8) – آیه «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» ”
ضبط در استدیو تمحیص
کلیدواژه ها: بینش/ عمل/ نیت/ امتحان/ شهدا
خلاصه محتوا: این متن به بررسی رابطه بین بینش و عمل از منظر قرآن و اصول کافی میپردازد. با استفاده از مثالهای تاریخی و قرآنی، متن توضیح میدهد که ارزش اعمال به بینش و نیتی بستگی دارد که پشت آن عمل قرار دارد. همچنین، به اهمیت امتحان و ابتلا در آشکار شدن بینشها و نقش شهدا به عنوان الگوهایی برای رسیدن به بینش عمیقتر اشاره میکند. در نهایت، متن بر اعتماد به خدا و خدمت به مردم به عنوان راهکارهایی برای تقویت بینش و عمل صالح تأکید میکند.
مقدمه: فرصت ماه رمضان و کلام الهی
ماه مبارک رمضان فرصت خوبی است برای اینکه به آسمان سر بزنیم و مهمان کلام خدای عزیز شویم. سلام به آسمان خوش آمدید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام، وقت شما بخیر. خیلی خوش آمدید به این سفره متنعم از کلام الله مجید. ما باز هم افتخار داریم محضر استاد گرانقدرمان حضرت حاج آقای عابدینی باشیم و محضر قرآن کریم.
آقا سلام علیکم.
سلام علیکم و رحمت الله، عرض ادب و ارادت آقای رضا، سلام علیکم.
علیکم السلام، ارادت خدمت بینندگان. جاتون خیلی خالی، یه چند دقیقه داشتیم گپ قرآنی.
رابطه بین بینش و عمل از منظر قرآن
ما هر کداممان توی دنیا یه سری اعمالی داریم، رفتاری داریم که خوب هر کسی برای خودشه. یه چیزی هم انگار ماقبل اون، در پس این ماجرا و در نهان ما و ذهن ما است؛ آن هم نگاه ما به اعمال و یه ذره بزرگتر، نگاه ما به زندگی. یعنی حالا نمیدانم بگوییم بینش مثلاً اسمش را بینش ما به این عالم و این زندگی. منطق قرآنی پیدا بکنیم در نسبت بین این بینش و آن رفتار، این را میتوانیم منطق بیابیم برایش.
بسم الله الرحمن الرحیم. سوال خوب و فراگیری است؛ یعنی تمام لحظات زندگی ما را این سؤال فرا میگیرد که اعمال ما چگونه شکل میگیرد، ارزشگذاریاش چگونه ممکن است باشد؟ آیا رفتارهای یکسانی که از چند نفر صورت میگیرد همه یک ارزش دارد یا نه؟ از عمقی که نشأت گرفته، تو هر کدام متفاوتش میکند. خدا رحمت کند امام خمینی (ره) را، ایشان فرمودند که دو تا شمشیر بالا رفت و پایین آمد، یکی شد افضل من عبادت ثقلین، شمشیر امیر مؤمنان بود که بر به اصطلاح امر بن عبدوود فرود آمد و یه شمشیر دیگر هم فرود آمد بالا رفت و فرود آمد شد اشغال اشقیا، شمشیر ابن ملجم مرادی بود که بر فرق امیرالمؤمنین (ع) ظاهر شد. دو عمل یه جور بود، اگر کسی ظاهر فیزیکی عمل را میخواست محاسبه بکند، یه شمشیری بالا رفت و فرود آمد و بر سری فرود آمد اما ببینید چقدر تفاوت که افضل من عبادت ثقلین، بالاترین عبادت از همه جنس و این هم اشقیا بهترین صورت. چی باعث این میشد؟ آن نگاهی که، نیتی که، بینشی که پشت این بود؛ یعنی آن بینش توان است، مثل این میماند که اگر بخواهیم مثال بزنیم عمل مثل یه پایه میماند، پایه عدد که توانش آن بینش است که اگر شما چقدر اثر بزرگی دارد اگر آن توان منفی بشود این سقوط [میکند] بله، اگر آن توان مثبت باشد و به سمت بینهایت برود این عدد بینهایت میشود که همین بینهایت میشود مثال ریاضی خیلی ساده قابل فهم میشود که پایه را عدد میگیریم که عمل است، بینش است که به او اینقدر توان میدهد. لذا ظاهر پایه ممکن است همه دو ببینند این را، درست است؟ اما یه موقع دو به توان بینهایت میرسد، نزدیک به بینهایت میشود، از آن طرف دو ممکن است به منفی بینهایت برسد، معکوس میشود ببینید چقدر خلاصه دو طرف مسئله را ببینید یه طرف میشود بینهایت یه طرف میشود منفی بینهایت. منفی بینهایت یعنی سقوط، اگر صفر بشود باز سقوط نیست اما منفی بینهایت که بشود این سقوط در اشغال اشقیا که میشود. خب با این نگاه تعبیر قرآنی هم این است که ﴿ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ ﴾ [۱] هر عملی بر از شاکله نشأت میگیرد. خب اگر ما این را به عنوان یک نگاهی ببینیم که وقتی تو اعمال ما خواستیم تحلیل بکنیم فقط ظاهر فیزیکی عمل ملاک نیست بلکه این فقط به عنوان پایه است حالا باید ببینیم بینشها چگونه است. لذا ممکن است یه عمل تو واقع بیرون انجام بشود کسانی که این عمل را میبینند هر کدامشان یه نسبتی با این پیدا میکنند همه یه جور نیست به مراتب بینش چون مراتب بینش اینقدر متفاوت است هر کدام تو دلشان درونشان نسبتی که با این عمل پیدا میکنند با این عمل به آن نسبت متحد میشوند. لذا یه واقع یه جنگ است یه زندگی است یه به اصطلاح جریان اما میلیونها نفر با این مواجه میشوند این میلیونها نفر مواجه شدنشان با هر کدام یه نسبتی برقرار میکند به نسبت آن بینش. لذا در تعبیر روایات دارد که «إِنَّ النِّیَّةَ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ» «همانا نیت از عمل بالاتر است» بعد دنبالش «أَلَا وَ النِّیَّةُ هِیَ الْعَمَلُ» «بدانید که همانا نیت خود عمل است». یعنی اینقدر این عظیم میشود مثل دوی که به توان بینهایت برسد.
تأثیر بینش بر زندگی و اعمال
آن بینهایت چه جوری زندگی آرام و بی دردسری داشته باشم یه نفری بگوید که نه من میخواهم مثلاً برای مملکتم یه کاری بکنم اینها بینش است دیگر. حالا ممکن است همه آنها شب میخوابند صبح بلند میشوند میروند سر کار احتمالاً حالا یه ذره با یه اختلافی ولی بینشها انگار خیلی یعنی نگاه محسوس به عالم که فقط عالم محسوس است یه محاسباتی را دارد که بگوییم همین دنیاست فقط یه محاسباتی را ایجاد میکند یه بینشی را ایجاد میکنند. اگر کسی باور کرد که این عالم هست واقعی هم هست وهم نیست واقعی است اما این هم یه گوشهای از عالم است عالم خیلی عظیمتر از این است به همین نسبت اگر بینش پیدا کرد آن موقع کارهای این با این نگاه تصحیح میشود یعنی چی؟ یعنی من اگر یه مثالی بزنم ممکن است حالا یکی دو دقیقه وقت هم بگیرم میارزد یه موقع یه کودکی توی اتاقی به دنیا آمده باشد تو همین اتاق هم رشد کرده باشد بالاترین ارزشی که میبیند و بزرگترین کمیت این اتاق است. همه چیز را با این اتاق میسنجد لذا تختش اگر تو این اتاق یک دهم اتاق باشد یک دهم ارزش برایش دارد اگر این را بعد از مدتی بیاورند تو صحن حیاط خانه و خانه یه دفعه مثلاً اگر فضای اتاق ۱۰ بگیریم الان متر مربع و مکعب و اینها هم نمیگوییم ده بگیریم حالا فضای خانه ۱۰۰ باشد یه دفعه یک صدم ارزش کلش اینجور میرود بالا. در عین اینکه این تخت یک دهم اتاق هست اینش درست بوده اما یک دهم کل میدیدیم کل اتاق میدید الان شده کلش ۱۰۰ لذا یک صدم میشود داستان تنگ ماهی و دریا است. برای امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید که در تعبیر حضرت دو سه تا روایت هست که میفرماید که «کُلَّمَا عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ» «هر چقدر عظمت خالق در دلهایشان جای بگیرد» هر چیزی رو به صفر میرود رو به صفر میرود نه به عنوان که بیارزش ببیند اینها را، در مقابل آن ارزش خالق اینها صفر میشوند. اما تعبیر امام حسین علیه السلام هست که هر چیزی در مقابل خالق رو به صفر است اما هر چیزی منتسب به خالق که خلق او است آن وقت به همین نسبت بینهایت میشود.
حاج آقا یه دونه مثال حالا مثال انتزاعی را زدید یه مثال واقعی میزنید که تفاوت بینشها چطور میتواند آدمها را متفاوت کند از…
بله توی همین آیهای که در محضرش هستیم الان ببینید یه موقع هستش که میفرماید که بسم الله الرحمن الرحیم ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴾ [۲] یه موقع هست کسی نگاه میکند میبیند که جانش را باید به خطر بیندازد برای اینکه جون دیگران سالم بماند میگوید چرا این کار را بکنم؟ جون من با جون آنها چه تفاوتی دارد من جون خودم را مسئولم آن هم جون خودشو محفوظ است لذا این چیکار میکند کاری در مقابل آن خطری که ایجاد شده انجام نمیدهد. اما یه کسی نگاه میکند مثلاً مثل حاج قاسم سلیمانی شهید دلهای ما سردار دلهای ما است نگاه میکند ببیند یه کسی در دوردستها هم اگر مظلومی در آنجا جانش بخواهد به خطر بیفتد و ندای کمک داشته باشد این میشتابد یعنی میرساند آنجا چرا؟ احساس میکند که هر کسی در اینجا که اگر ندای مظلومیت داشت و از خدا طلب استغاثه کرده بود این کارگزار خدا است نجات بدهد. ببینید جنگ، جنگ احزاب خیلی جنگ عظیمی تو تاریخ اسلام بود به طوری که احزاب جمع میشوند معلوم است که همه حزبهای مقابل با هم جمع شدند لذا خیلی خطر ایجاد کرد و محاسبات مؤمنین رو به خطر انداخت به طوری که مومنین تو محاصره کل مدینه قرار گرفتند که تعبیری که در خود قرآن کریم در این مسئله آمده خیلی مسئله را زیبا میکند که میفرماید وقتی میخواهد ترسیم بکند آیه را از چندین آیه قبل که اینجا از ﴿ إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ ﴾ [۳] و ﴿ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ ﴾ [۴] از همه اطراف شما را محاصره کردند ﴿ وَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا ﴾ [۵] خدا هم باد را و جنودی که شما نمیدید رو بر آنها مسلط کرد ﴿ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ ﴾ [۶] چشمها خیره شد دیگر یعنی آدم یه دفعه متعجب یعنی انگار میدادند از شدت هولی که ایجاد شده ﴿ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴾ [۷] اینجا بود که گمان نسبت به خدا نسبت به آن وعدههای خدا داده بود یعنی احساس کردند نه نمیشود شک کردند در اینکه خدا میتواند وعدهاش را وفا بکند با این جمع فکر میکردند اگر خدا بخواهد وعدهاش را وفا بکند یه جمعیتی باید باشد در حدود اینها یه خورده بیشتر از اینها اما با این جمعیت فراوان آن طرف و این جمعیت حداقلی اینها که گاهی با یه خرما چند نفر هر کدام یه ذره این با این نگاه آن طرف با آن تجهیزات ﴿ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴾ [۸] ﴿ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ ﴾ [۹] اینجا بود که مومنون به آزمایش کشیده شدند ﴿ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ﴾ [۱۰] این زلزله در وجود ایجاد شد فقط آن بینش عمیق میتوانست این مقابل این زلزله استقامت این را نشان بده این نیفتد. خیلی در مقابل این تعبیر این است که وقتی میشمارد خدای سبحان بعد از این یعنی یک دفعه مومنان در مدینه و کسانی که در مدینه بودند شش دسته شدند آن وقت یه دسته از این شش دسته توانستند حرفشان این باشد که چی؟ ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ شش دسته شدند این فقط گفتمان شد تو قرآن هستش که این بیان خیلی مهم است وقتی صحنه یه عده وسط میآیند گفتمانی را ارائه میکنند هرگاه آن اولین گفتمان را آن کسانی که قویتر هستند ابراز بکنند آن مومنان ابراز بکنند حضور پررنگشان بقیه را تحت تاثیر قرار میدهد اما اگر تو صحنه دیر حاضر [شوند] گفتمانهای دیگر بروز پیدا بکند ظهور پیدا بکند عدهای که ترسیدهاند منافقین ﴿ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ﴾ [۱۱] اینها حرفهایشان را بزنند اینها مثل همان که میگویند سیلی اول را هر کی زد این به اصطلاح بقیه باید بعد از این حرکت بکنند گفتمان اول کلام اول در عالم ارتباط روایت اول است که عمده لذا اینجا مومنین اگر زود به صحنه بیایند میتوانند حضور پررنگشان [را نشان دهند] اما اگر دیر به صحنه بیایند حالا باید هم حرفهای دیگران را ابطال بکنند که کسانی که ضعیف حرف زدند هم بعداً حرف خودشان را بزنند به وقت به میدان نیامدن حرف اول را نزدند حرف درست را زده چند ماه بعد زد خب دیگه آن فایده [را ندارد]. لذا این تعبیر قرآن که اینها را دارد به اصطلاح کاملاً آشکار میکند و اینها را نشان میدهد ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ﴾ [۱۲] اینها به عهدی که کردند با پیغمبر کنار شما هستیم پشت نمیکنیم به جنگ که تو قضیه صلح حدیبیه همین پیمان را بستند ﴿ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ ﴾ [۱۳] این بیعت با خدا شد وقتی که اینها عهد کردند ما با اینکه همه چی علیهمان است به ظاهر همه چی دارد به اصطلاح به ضرر ما اما ما پای تو هستیم میایستیم اگر اینجور شد خدا برکت میدهد میگوید ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ ﴾ [۱۴] ﴿ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الشَّجَرَةِ ﴾ [۱۵] چقدر زیباست رضای خدا را به دنبال [دارد] و رضای خدا یعنی چی؟ رضای خدا یعنی نصرت و فتح چون وقتی خدا راضی میشود یعنی همه عالم راضی شدند فتح مکه و فتح جریان خیبر و بعد هم فتح مکه سال بعدش فتح خیبر شد یک سال نشده بود که فتح خیبر شد و بعدش هم فتح مکه شد در اصل که اصلاً فتح مکه غیر قابل تصور بود با شدت مشرکین. اینجا هم ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ با اینکه احزاب آمدند اینجور محاصره کردند اینجور همه لرزیدند ولی چون یه عدهای راسخ ایستادند و با عهدشان پیمان سر پیمانشان ماندند که به شهادت هم رسیدند ﴿ مِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ ﴾ [۱۶] اینها به شهادت رسیدند سر پیمان تا مرز شهادت به دنبالشان ﴿ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ﴾ [۱۷] که منتظرند یعنی همان مسیر را دارند میروند هیچ شک و شبههای در بین و عملشان پیش نیامده مثل همان جریان شهدا که ﴿ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴾ [۱۸] درست است شهدا مستبشرند بشارت میدهند به کسانی که تو مسیر ﴿ مِنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ ﴾ و شهدا دارند میروند اما در حقیقت چی هستند هیچ کوتاهی [ندارند]. لذا امیرالمؤمنین (ع) میگوید ﴿ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ﴾ من هستم ﴿ مِنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ ﴾ حمزه است و جعفر است اینها که جلوتر از ما شهیدان اول هستند اینها شهدای اولند ﴿ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ﴾ یعنی نشان میدهد که شما فرمودید من ذهنم رفت سمت اینکه خوب حالا چی میشود که حاج آقا ما تو عمل گاهی میلغزیم یعنی با این نسبتی که شما دارید بین بینش و عمل میفرمایید لغزش رفتاری ما از کجا میآید آقا؟
امتحان و ابتلا؛ محک بینش
بینشها توی ابتلائات خودشان را خوب آشکار میکنند که انسان چقدر پایش وامیایستد یعنی استحکام بینش فقط یه مفهوم نیست ببینید جریان خیلی زیباست جریان طالوت وقتی حرکت کرد برای بنی اسرائیل گفتند که ما یک کسی را برای فرمانده پیغمبرشان خواستند و خدای سبحان هم طالوت را فرمانده قرار داد که حالا مقدماتش عبور میکنیم که دیر نشود. آنجا دارد که وقتی اینها حرکت کردند تعبیر ﴿ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ ﴾ [۱۹] یه رزمایش تا ارادههای اینها آشکار بشود که اینها سر حرفشان که گفتند ما آمادهایم برای جنگیدن چقدر هستند این لشکر حرکت کرده توی با سلاح توی مسیر طولانی اینها تشنه شدند عطش دارند دنبال یه آبند بعد خدا یه آب گوارای فراوان سر راهشان قرار میدهد آب گوارای فراوان ﴿ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ ﴾ به یه نهر آب نهر آب فراوان است که این را مبتلا آزمایشتان میکند ﴿ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ ﴾ [۲۰] اگر کسی از این آب رسید بهش خورد خوردنشان هم گفتند شربت از بس عطش داشتند خودشان را انداختند اصلاً تو این رودخانه یعنی نه فقط خوردن عادی ﴿ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي ﴾ [۲۱] این از من نیست تمام میشود ﴿ وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ ﴾ [۲۲] اگر کسی نچشید حتی آب را نزد به صورتش به لباش که همین مقدار تر کند صورتش را ﴿ وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ ﴾ [۲۳] مگر کسانی که یه مشت بردارند بخورند یعنی نیفتند تو آب یه مشت عذاب به همین مقداری که اینها یه دسته شدند یه مشت خوردند آنهایی که اصلاً نچشیدند که منا شدند یه دسته شدند آنهایی هم که خوردند ﴿ شَرِبَ مِنْهُ ﴾ یه دسته شدند بعد میگوید وقتی که خواستند از آن نهر عبور کنند آنهایی که خوردند اجازه عبور پیدا نکردند فقط کسانی که یه مشت خوردند یا اصلاً نخوردند ﴿ فَلَمَّا جَاوَزَهُ ﴾ [۲۴] عبور کردند از دریا رسیدند به جریان چی؟ به جلوی جالوت تا رسیدن جلوی جالوت چی شد؟ صحنه بینش تو عمل ببین آنجا نتوانستند هیچ نخورند اجازه یه مشت خوردن را پیدا کردند اینجا تا رسیدند گفتمانشان چی بود که بینششان از بینش ﴿ لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ ﴾ [۲۵] یعنی لغزش است آن لغزش گناه نبودا چون اجازه غرفه را به ضعیف الایمان دادند اما آن کسایی که هیچ نخوردن چی بودند آنها شدند ﴿ مِنِّي ﴾ شدند آنجا هم چی شدند گفتند ﴿ لَا طَاقَةَ لَنَا ﴾ [۲۶] طاقتش را نداریم محاسبهشان بر اساس محاسبات آن نگاه بینشی که انقدر عمیق به وعدههای الهی میشود لذا آنجا اینها زانو زدند گفتمان لشکر هم این شد که ﴿ لَا طَاقَةَ لَنَا ﴾ تا اینکه آن کسانی که ﴿ مِنِّي ﴾ بودند دیدند اشتباه کردند دیر گفتمان را مطرح کردند باید اینها زودتر مطرح میکردند یعنی همین یه تأخیر اولی یه ذره در حقیقت کوتاهی بیان باعث شد گفتمان لشکر ابتلا شد ما توان نداریم در مقابل لذا اینها آمدند وسط گفتند ﴿ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ﴾ [۲۷] که اینها این را که مطرح کردند آن وقت یه قدری از گفتمان تغییر کرد ولی جالبش این است که فردا لشکر مقابل هم قرار گرفتند تا مقابل هم قرار گرفتند گفتمان اول را اینها بیان کردند ﴿ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾ [۲۸] چون گفتمان اول را کردند به خدا اعتماد کردند دیگر یعنی به حساب کتاب دنیایی انگار که نمیشود اعتماد.
الگو گیری از شهدا برای تقویت بینش و عمل
من یادم است که دوران شهادت آقای رئیسی به زبان عام مردم ایشان را شاید یکی از مصادیق این ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ ﴾ میدانستند صحرای کربلا ببینیم دیگر کسانی که پای عهدشان با ابی عبدالله ماندند و پا به رکاب بودند الان نگاهمان بخواهیم واقعاً اینها را مصداق امروزیاش را ببینیم ببینید یه موقع هستش که تو محاسبات ما وقتی که تهدید میکنند ما را که مثلاً قبل از وعده صادق آن جریان زدن به اصطلاح بین الاسد را آمریکا گفته اگر بزنند ما ۵۲ نقطه ایران را که اسم میزنیم میزنیم و خیلی هم با قاطعیت گفته بودند ولی وقتی که زدیم هیچ کاری هم نتوانستند بکنند این نگاه که ببینید تو قرآن این رو خیلی زیبا نظامی کشورمان میگفتش که ما خودمان هم فکر میکردیم میزنند تهدیدات آنها تهدیدات جدی خیلی داغی بود. یکی از نکات این است که تو سراسر قرآن این مسئله را به عنوان یه ملاک مطرح میکند ببینید یکیش اینجاست یه جا تو جنگ ﴿ أُحُدٍ ﴾ تو جنگ ﴿ أُحُدٍ ﴾ وقتی که مومنان شکست خوردند و بعد آن جریان میخواستند به شهر مدینه حمله بکنند پیغمبر فقط مجروحها را جمع کرد گفت اینها فقط که ماندند تو میدان اینها را جمع کرد یه لشکر از اینها درست کرد در مقابل آن یعنی هم محدودتر شدند هم همه زخمیاند اینها را جمع کرد آن وقت تعبیر ببینید که آنجا وقتی که در مقابل به اصطلاح لشکر ابوسفیان که آمدند تو سوره آل عمران تعبیر این است ﴿ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ﴾ [۲۹] چون قبلش دارد که ﴿ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ ﴾ اینها که اجابت کردند دعوت خدا و رسول را ﴿ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴾ [۳۰] بعد ﴿ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ ﴾ همه آمدند بهشان گفتند آخه این چه کاری است شما قبلاً نتوانستید در مقابل این لشکر مقاومت [کنید] حالا مجروحها فقط که ﴿ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ ﴾ [۳۱] همه مقابل شما جمع شدند دیگر حساب عقلایی این است که مقاومت معنا ندارد میگوید هرچی اینها گفتند که شدیدتر است هرچی اینها گفتند بیشتر شدند اینها ﴿ فَاخْشَوْهُمْ ﴾ [۳۲] بترسید ازشان ﴿ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا ﴾ [۳۳] ایمانشان محکمتر میشد خیلی زیباست ﴿ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴾ [۳۴] این بینش جا افتاده که این جریان پیش آمد بینشها رفت بالا تو ابتلاات بینشها میرود بالا لذا این نگاه که تو احزاب هم همینجور شد که وقتی ﴿ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ ﴾ [۳۵] یعنی به جای اینکه بترسند این مومنون آن دسته ششم تا اینها را دیدند اینقدر زیادند تازه مثل اینکه خوشحال [شدند] ما جریان یمن را یادمان نمیرود وقتی که یمنیها را آمریکا و اسرائیل و متحدانش تهدید کردند اینها گفتند آخ جون آخ جون ما میخواستیم با آمریکا جنگ بکنیم الان خودشان آمدند یعنی به جای اینکه بگویند آخ آمریکا میخواهد بیاید انگلیس میخواهد بیاید متحدین به جای ترس که عین همین است که وقتی که بهشان گفتند که اینها خلاصه همه جمع شدند ﴿ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴾ [۳۶] آقا احزاب و فرمودید چی شد آخرش همراه الاسد اینها وقتی که اینجور شدند خبر به ابوسفیان رسید که اینها دارند میآیند خیلی تعبیر زیبایی کرد یه نفر از مدینه داشت میرفت به سمت خلاصه مکه ابوسفیان گفت داشتی میآمدی خبر چی داری؟ گفت من فقط این را بگویم این لشکری که داشتند میآمدند که همه مجروح بودند اینها با پا نمیآمدند اینها با سر داشتند میآمدند تا این را گفت ابوسفیان گفت با اینها نمیشود لذا برگشتند به مکه و بعد هم اینقدر با سرعت برگشتند که نکند اینها تعقیبشان بکنند در تاریخ نقل شده سر لشکر تا تهش تا وارد مکه شدند مدتها طول کشید یعنی مثل فرار وارد مدینه مکه شدند یعنی با اینکه پیروز شده بودند ظاهراً تو جنگ احد ولیکن شکست خورده وارد به اصطلاح مکه شدند نتوانست [بماند]. این تو جریان تو جنگ احزاب هم که معلوم شد اصلاً جریان کاملاً مغلوبه شد و خدای سبحان جنگ را آنچنان به نفع مومنین ایجاد کرد که با همان جریانی که امر ابن عبد پیش آمد خلاصه چی شد مسئله، مسئله [بینش و عمل است]. یعنی تو هرجا که مومنین ایستادگی کردند وعده خدا و رسول دیدند این پیروزی [را به دست آوردند].
میفرمایید بپرسم که تو سوره ایمان ایمان لذا آن جاهایی که به خدا اعتماد میکنند خدا هم آرامش در قلبها ایجاد میکند و این ایمان اینها را یعنی تو عمل وقتی به بینشت عمل کردی به تو عمل به آن بینشی که داشتی عمل کردی خدا بینش را بالاتر [میبرد] ﴿ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ ﴾ [۳۷] ایمان هم یعنی ایمان اینها و آن بینش اینها خودش اوج گرفت تو این اعمال پس عمل از بینش نشئت میگیرد و دوباره بینش را چیکار میکند شدت میدهد آرامش یعنی به خدا اعتماد کنیم یعنی انگار که این آن عقلانیتی که حاج آقا درباره بینش میفرمودید که یه بخشش این است که بابا به خدا اعتماد [کنید] یعنی خدا را هم به عنوان تعبیر قرآن این است که وقتی اینجا میگوید ﴿ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ ۚ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ﴾ [۳۸] که باور کن که آسمان و زمین لشکر حق صاحب این دنیا خدا است دیگر یعنی اعتماد خیلی زیباست که همه اینها لشکر حق امتحان.
تمرین برای تقویت بینش و عمل؛ الگوگیری از شهدا
آقا سوال آخر چه جوری خودمان تمرین بکنیم؟ شما از ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ فرمودید شما از اینکه تشدت پیش میآید شش گروه شدند یه گروهش ماندند ما چیکار کنیم آقا؟ نگاه به جریان زندگی شهدا و باور به اینکه این پرچم رو که در بین ما بودند و مطابق زندگی ما را داشتند اطلاعات مثل ما را داشتند اما چیکار کردند اینها که خودشان مثل ما بودند به تعبیری که آقا فرمودند نباید شهدا را انقدر قدیسشان بکنیم که در دسترس نیستند بلکه اینها تو بین مردم بودند و اینها توانستند به آن [مقام برسند] پس شدنی است که ما هم برسیم که ببینیم همین شهدا از سنخ ما بودند که اینجور توانستند با باور به خدای سبحان به این مرتبه [برسند]. لذا حشر با شهدا و ﴿ مَنْ خَلَفَهُمْ ﴾ شدن نسبت به شهدا مسیر شهدا را احیا کردن به یاد شهدا بودن در زندگی ارزشهای شهدا را که اینجور احیا کردن ما هم احیا بکنیم این یادآوری زندگی شهدا ﴿ لِيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ﴾ [۳۹] است که پرچم شهدا را برافراشته نگه دارید ﴿ لِيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ﴾ یعنی پرچم شهدا را برافراشته نگه داشتن نه فقط در حرف در اینکه انسان ارتباط باهاشون ایجاد بکند یک کتابی نوشته شده داستان برخی از شهدا است در قالب هر کدام از آیات. چطور در زندگی [به کار میبردند] فکر میکردم که یاد کنم از احمد متوسلیان آقا شهید متوسلی حالا احتمالاً شما هم فیلم رو دیده باشید شاید متوسل مثل بقیه شهدا در همین تهران داشت زندگی میکرد و اتفاقاً خیلی هم شرایط خوبی به لحاظ نه مالی نه اجتماعی نداشتند شاید توی سالهای اول اما همان احمد متوسلیان یه جایی میرسد که میگوید تا پرچم لا اله الا الله را در افق نکوبیدی حق استراحت نداری. از دل خود ماها از دل همین محلهها و شهرها میرسد ما شهید رئیسی آیت الله رئیسی عزیزمان به عنوان کسی که منتها عرصهای رو که تو آنجا باز کرد به عنوان یه شهیدی که پرچم شد در خدمت رسانی به مردم که کشور رو بزرگترین نعمت رو جمهوری اسلامی رو همانجوری که شهید حاج قاسم سلیمانی حرم دید و خدمت به این رو خدمت در حقیقت به حرم دید و تا تمام وجودش پای این خدمت ایستاد دائماً لحظهای آرامش نداشت شبانه روز نداشت همونجوری که در روایت دارد که اگر ما به حکومت برسیم در روایتی که در رابطه با امام صادق علیه السلام میفرماید شبها بر مرکبها سوار [میشوند] امام زمان میفرماید اینجا نسبت به ایشان صادق بود شب و روز نداشت میدوید تا خدمت بیشتری بتواند بکند واقعاً مظهر خدمترسانی و جهاد در خدمت شد.
آقا متشکرم رحمت خدا چقدر خوب شد ما این آخر یاد کردیم از دو عزیز اگر من بخواهم یه عهد دیگر هم اینجا بیان بکنم ﴿ مِنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ﴾ را با این نگاه ببینیم که دنبال این باشیم هر کسی هر مقداری مسئولیت دارد با نگاه به این پرچم شهید آیت الله رئیسی دنبال یه خدمت رسانی بیشتر از آنچه که تکلیفش است به لحاظ ظاهری وظیفه ظاهری اداریش است دنبال یک خدمت رسانی مشتاقانه باشد هر کسی یک کار ویژهای را در دست بگیرد در خدمت رسانی برای مردم. خیلی ممنون که این قسمت هم همراه ما بودید مخلصیم ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید یا علی مدد خداحافظ.
پاورقی: [۱] سوره شریفه الإسراء آیه ۸۴ ﴿ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِيلًا ﴾ (بگو: هر کس طبق روش [و خلق و خوی] خود عمل میکند؛ و پروردگارتان آگاهتر است به کسی که راهش هدایت یافتهتر است.) [۲] سوره شریفه الأحزاب آیه ۲۳ ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴾ (از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی از آنان پیمانشان را به آخر بردند [و به شهادت رسیدند] و بعضی [دیگر] در انتظارند و هرگز [پیمان خود را] تغییر ندادند.) [۳] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۰ ﴿ إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴾ (هنگامی که از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما وارد شدند و زمانی که چشمها [از شدت ترس] خیره گشت و جانها به گلوگاه رسید و گمانهای گوناگونی به خدا میبردید.) [۴] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۰ ﴿ إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴾ (هنگامی که از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما وارد شدند و زمانی که چشمها [از شدت ترس] خیره گشت و جانها به گلوگاه رسید و گمانهای گوناگونی به خدا میبردید.) [۵] سوره شریفه الأحزاب آیه ۹ ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴾ (ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود یاد کنید، هنگامی که لشکرهایی [به قصد جنگ] به سوی شما آمدند، پس ما بادی سخت و لشکرهایی که آنها را نمیدیدید بر آنان فرستادیم، و خدا به آنچه انجام میدهید بینا بود.) [۶] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۰ ﴿ إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴾ (هنگامی که از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما وارد شدند و زمانی که چشمها [از شدت ترس] خیره گشت و جانها به گلوگاه رسید و گمانهای گوناگونی به خدا میبردید.) [۷] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۰ ﴿ إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴾ (هنگامی که از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما وارد شدند و زمانی که چشمها [از شدت ترس] خیره گشت و جانها به گلوگاه رسید و گمانهای گوناگونی به خدا میبردید.) [۸] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۰ ﴿ إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴾ (هنگامی که از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما وارد شدند و زمانی که چشمها [از شدت ترس] خیره گشت و جانها به گلوگاه رسید و گمانهای گوناگونی به خدا میبردید.) [۹] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۱ ﴿ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ﴾ (آنجا بود که مؤمنان امتحان شدند و سخت تکان خوردند.) [۱۰] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۱ ﴿ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ﴾ (آنجا بود که مؤمنان امتحان شدند و سخت تکان خوردند.) [۱۱] سوره شریفه الأحزاب آیه ۱۲ ﴿ وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ﴾ (و هنگامی که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری بود، میگفتند: «خدا و پیامبرش جز فریب به ما وعده ندادند.») [۱۲] سوره شریفه الأحزاب آیه ۲۳ ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴾ (از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی از آنان پیمانشان را به آخر بردند [و به شهادت رسیدند] و بعضی [دیگر] در انتظارند و هرگز [پیمان خود را] تغییر ندادند.) [۱۳] سوره شریفه الفتح آیه ۱۰ ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴾ (بیتردید کسانی که با تو بیعت میکنند، جز این نیست که با خدا بیعت میکنند؛ دست خدا بالای دستهای آنهاست. پس هر کس پیمان شکند، فقط به زیان خود پیمان میشکند، و هر کس به پیمانی که با خدا بسته است وفا کند، به زودی پاداشی بزرگ به او خواهد داد.) [۱۴] سوره شریفه الفتح آیه ۱۰ ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهِ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴾ (بیتردید کسانی که با تو بیعت میکنند، جز این نیست که با خدا بیعت میکنند؛ دست خدا بالای دستهای آنهاست. پس هر کس پیمان شکند، فقط به زیان خود پیمان میشکند، و هر کس به پیمانی که با خدا بسته است وفا کند، به زودی پاداشی بزرگ به او خواهد داد.) [۱۵] سوره شریفه الفتح آیه ۱۸ ﴿ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴾ (به یقین خدا از مؤمنان – هنگامی که زیر درخت با تو بیعت میکردند – خشنود شد، و آنچه را در دلهایشان [از ایمان و صداقت] بود دانست، پس آرامش را بر آنان نازل کرد و پیروزی نزدیکی را به آنان پاداش داد.) [۱۶] سوره شریفه الأحزاب آیه ۲۳ ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴾ (از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی از آنان پیمانشان را به آخر بردند [و به شهادت رسیدند] و بعضی [دیگر] در انتظارند و هرگز [پیمان خود را] تغییر ندادند.) [۱۷] سوره شریفه الأحزاب آیه ۲۳ ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴾ (از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی از آنان پیمانشان را به آخر بردند [و به شهادت رسیدند] و بعضی [دیگر] در انتظارند و هرگز [پیمان خود را] تغییر ندادند.) [۱۸] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۶۹ ﴿ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴾ (هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند؛ بلکه زندهاند [و] نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.) [۱۹] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۰] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۱] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۲] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۳] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۴] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۵] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۶] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۷] سوره شریفه البقرة آیه ۲۴۹ ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾ (و هنگامی که طالوت با لشکریانش [به قصد جنگ] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود، پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست، و هر کس از آن نخورد یقیناً از [پیروان] من است، مگر کسی که با کف دستش کفی برگیرد.» پس جز اندکی از آنان، همگی از آن نوشیدند. و هنگامی که او و کسانی که با وی ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان که سست ایمان بودند] گفتند: «امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست.» اما کسانی که یقین داشتند با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: «بسا گروه اندکی که به خواست خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.») [۲۸] سوره شریفه البقرة آیه ۲۵۰ ﴿ وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾ (و هنگامی که در برابر جالوت و سپاهیانش قرار گرفتند، گفتند: «پروردگارا! بر ما صبر فرو ریز، و گامهایمان را استوار بدار، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.») [۲۹] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۷۲ ﴿ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴾ (آنان که پس از آنکه زخم [جنگ احد] به آنان رسید، دعوت خدا و پیامبر [برای نبرد حمراء الاسد] را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری پیشه کردند، پاداشی بزرگ است.) [۳۰] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۷۲ ﴿ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴾ (آنان که پس از آنکه زخم [جنگ احد] به آنان رسید، دعوت خدا و پیامبر [برای نبرد حمراء الاسد] را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری پیشه کردند، پاداشی بزرگ است.) [۳۱] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۷۳ ﴿ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴾ (همان کسانی که مردم [= منافقان] به آنان گفتند: «مردم [= لشکر مکه] برای [حمله به] شما گرد آمدهاند، از آنان بترسید.» پس [این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و نیکو کارسازی است.») [۳۲] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۷۳ ﴿ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴾ (همان کسانی که مردم [= منافقان] به آنان گفتند: «مردم [= لشکر مکه] برای [حمله به] شما گرد آمدهاند، از آنان بترسید.» پس [این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و نیکو کارسازی است.») [۳۳] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۷۳ ﴿ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴾ (همان کسانی که مردم [= منافقان] به آنان گفتند: «مردم [= لشکر مکه] برای [حمله به] شما گرد آمدهاند، از آنان بترسید.» پس [این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و نیکو کارسازی است.») [۳۴] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۷۳ ﴿ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴾ (همان کسانی که مردم [= منافقان] به آنان گفتند: «مردم [= لشکر مکه] برای [حمله به] شما گرد آمدهاند، از آنان بترسید.» پس [این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و نیکو کارسازی است.») [۳۵] سوره شریفه الأحزاب آیه ۲۲ ﴿ وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴾ (و چون مؤمنان دستههای دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و پیامبرش به ما وعده دادهاند، و خدا و پیامبرش راست گفتهاند.» و جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.) [۳۶] سوره شریفه الأحزاب آیه ۲۲ ﴿ وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴾ (و چون مؤمنان دستههای دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و پیامبرش به ما وعده دادهاند، و خدا و پیامبرش راست گفتهاند.» و جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.) [۳۷] سوره شریفه الفتح آیه ۴ ﴿ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾ (اوست که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند، و لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خدا همواره دانای حکیم است.) [۳۸] سوره شریفه الفتح آیه ۴ ﴿ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾ (اوست که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند، و لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خدا همواره دانای حکیم است.) [۳۹] سوره شریفه آل عمران آیه ۱۴۰ ﴿ إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴾ (اگر به شما آسیبی رسیده، به آن گروه [= دشمنان] نیز آسیبی مانند آن رسیده است. و ما این روزها [= پیروزی و شکستها] را میان مردم به نوبت میگردانیم [تا آنان پند گیرند] و خدا کسانی را که ایمان آوردهاند معلوم بدارد و از میان شما گواهانی [برای حق] برگیرد، و خدا ستمکاران را دوست نمیدارد.)