” برنامه آسمان (7) – آیه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» ”

ضبط در استدیو تمحیص

 

 

 

کلیدواژه‌ها: فطرت/ کمال/ نقص/ جامعه مطلوب/ دشمن‌شناسی

خلاصه محتوا: این متن به بررسی جامعه مطلوب از منظر قرآن و اصول کافی می‌پردازد. با تکیه بر فطرت انسان که شامل شوق به کمال و فرار از نقص است، جامعه مطلوب، جامعه‌ای معرفی می‌شود که در آن گسست اجتماعی به عنوان نقص و وحدت و پیوستگی به عنوان کمال شناخته می‌شود. در این راستا، با استناد به آیه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» (محمد [ص] پیامبر خداست و کسانی که با او هستند، بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهربانند)، دو ویژگی اساسی جامعه مطلوب، یعنی شدت عمل در برابر دشمنان و رحمت و مهربانی بین اعضای جامعه مؤمن، مورد بحث قرار می‌گیرد. همچنین، با تشبیه یاران پیامبر به دانه‌ای که جوانه‌های متراکم و پیوسته به هم می‌رویاند، بر اهمیت حلقه‌های میانی و ارتباطات اجتماعی قوی در جامعه مطلوب تأکید می‌شود. در نهایت، متن به راهکارهای عملی برای تحقق جامعه مطلوب، از جمله تقویت دشمن‌شناسی و گسترش محبت و شرح صدر در روابط اجتماعی اشاره می‌کند.

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

خانم‌ها، آقایان، سلام، وقت شما بخیر، خیلی خوش آمدید. ما اینجا هستیم تا دوباره میهمان [شویم] سر سفره متبرک و متنعم آیات کلام خدا و افتخار داریم که باز هم محضر استاد بزرگوارمان حضرت حاج آقای عابدینی باشیم.

آقا سلام علیکم.

سلام علیکم و رحمة الله و همچنین خدمت شما و خدمت همه مخاطبین گرامی عرض ادب، مخلصیم آقا.

امیرحسین، علیک سلام، ارادت حاج آقا، سلام خدمت شما.

سلام خدمت همه عزیزان، باز هم سر سفره قرآن هستیم و قرار است جلسه خیلی شیرین [داشته باشیم] ان‌شاءالله.

ان‌شاءالله حاج آقا، من چیزی که توی قسمت‌های قبلی از شما یاد گرفتم، این است که این دوگانه‌های اجتماعی حق و باطل انگار خیلی مهم است، بیش از آنی که ما بهش فکر می‌کنیم. یک چیز دیگری هم که داریم می‌بینیم این است که هی دارد پررنگ‌تر می‌شود انگار این حق و باطل جمعی که نگاه آدم‌ها به حق و نگاه آدم جدی‌تر می‌شود خیلی. اما درباره اینکه خب ما چه جوری می‌توانیم خوب باشیم، شخصی چه‌کار کنیم، حالا مثلاً قدم بعدی، قدم بعدیش می‌خواهم سوال بکنم از حضورتان که جامعه مطلوب، آن جامعه که بلوغ پیدا کرده باشد تو این مسیر را توی قرآن توصیفی ازش داریم که بتوانیم بهش ارجاع بدهیم؟

فطرت شوق به کمال و فرار از نقص

بسم الله الرحمن [الرحیم]. ببینید اساسی که انسان دو فطرت دارد که خدا قرار داد که البته یکی‌اش اصل دیگری فرع این است، ولی خودش برای خودش لوازمی دارد. ما یک فطرت شوق به کمال داریم که هر کمالی را دوست داریم و لذا اشتیاق بهشت دنبالش [است]. یک فطرت فرار از نقص داریم، هر چیزی را که بد ببینید می‌خواهیم ازش چه‌کار بکنیم؟ دور باشیم. حتی یک نفری که اگر علم ندارد بهش بگویی جاهل، بدش می‌آید، چون از نقص بدش می‌آید، همه بدشان می‌آید از نقص. این یک نگاه اولیه که تو درون همه هست و همه‌جا [گسترده] است. تو هر کار و فعل انسان، انسان دارد از یک نقصی خود را جدا می‌کند به یک کمالی، حتی وقتی گرسنه است انسان می‌خواهد غذا بخورد، از گرسنگی که نقص است می‌خواهد جدا بشود به خوردن که برایش سیری [و] کمال است می‌خواهد خود را برساند. ببینید از یک کار ساده این دو فطرت دست‌اندرکارند که اگر انسان نقص را نبیند، گرسنگی را احساس نکند به سمت سیری حرکت نمی‌کند، باید ابتدا نقص ببیند، بدش بیاید از نقص، حرکت بکند به سمت کمال. ما یک نگاه به قله داریم که تعبیری از ذیل این آیه شریفه که ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾ [۱] علامه طباطبایی می‌فرماید یک نگاه داریم که به قله کسی که دارد از کوه می‌رود بالا به قله نگاه می‌کند، می‌گویند صعود دارد، صعود می‌کند، صعود کردن نگاه به قله است. یک نگاه دارد که از پایین چقدر آمده بالا، کنده آمده بالا، این رفع [است] و فاصله چقدر مانده تا برسیم این می‌شود. آن که چقدر پایین کنده آمده تا بالا، آن هم بالا آمدن‌ها [ست] اما چون نگاه به پایین است از پایین دارد نگاه می‌کند که کنده، رفع اسمش در قرآن ببینید چقدر دقیق است می‌فرماید که عمل صالح کارش کندن از زمین است، اعتقاد درست کارش نگاه به قله است، این دو تا با هم مکمل که می‌شوند عمل صالح کمک‌کننده در اعتقاد [است]. خب با این نگاه وقتی که ما می‌آییم توی جامعه قرار می‌گیریم که یک جامعه می‌خواهد به سمت مطلوبش حرکت بکند و از آن نقایصش بکند که باید فطرت فرار از نقص و شوق به کمال تو نظام اجتماع هم ببینیم که این دو فطرت [هستند] که چیزی که تو جامعه نقص است گسست‌ها نقص است، هر چیزی که سبب گسست اجتماعی می‌شود مرگ جامعه را به دنبال دارد، هر چه جامعه به سمت فردیت برود به سمت به اصطلاح مردن نزدیک‌تر شده، تفرقه سم مهلک [و] در حقیقت کشنده جامعه است. با اینکه ممکن است طول بکشد تا [اثر] بگذارد اما این به سمت مرگ دارد می‌رود.

جامعه مطلوب در قرآن

لذا تو این آیه شریفه که ما امروز ان‌شاءالله در محضرش هستیم که بسم الله الرحمن الرحیم که آیه خیلی زیباست، ما حالا همین مقدار که از روی قرآن کریم هم تبرک و تیمم داشته باشیم:

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾ [۲]

از این طلیعه اولاً اسم مبارکه پیغمبر اکرم به عنوان محور نه فقط جامعه اسلامی بلکه محور جامعه از ابتدا تا آخرالزمان، این به اصطلاح لذا ما داریم انبیا گرامی شاهدان و موازین امت‌هایشان بودند، پیغمبر اکرم هم میزان امتش [هست]، هم میزان همه موازین که انبیا باشند تو هم شهید امتت هستی یعنی میزان هم شهید بر شهدا هستی یعنی میزان بر موازین. لذا پیغمبر اکرم که در اینجا آمده دارد یک جامعه ایده‌آل مطلوب، همه ظرف زمان‌های مختلف را دارد بیان می‌کند، یک حقیقت فقط مختص به ما نیست، آن‌ها هم اشاره داشتند که حالا تو خود آیه هم اشاره می‌کند که هم تورات هم انجیل به این‌ها وعده دادند به این‌ها بشارت دادند، یعنی بهترین امت‌ها و بزرگ‌ترین امت‌ها تو طول تاریخ به اصطلاح قوم عیسی و قوم موسی علیهم‌السلام بودند که آن‌ها هم بشارت به پیغمبر با این به اصطلاح جمعیت دادند که در این آیه آمده [است]. می‌فرماید یک عده تابع کسی هستند که این تابعیت یک مرتبه از کمال است، اما وقتی که فرهنگ تو وجود [آمد] وقتی تابعیت یعنی اینکه من می‌شنوم انجام می‌دهم قبول دارم آن طرف را انجام [می‌دهم] اما یک موقع این فرهنگ تو وجود [دارد] این‌قدر جا افتاده این خودش منشأ ایجاد تبعیت هم می‌شود، همراهی‌اش با پیغمبر به مرتبه‌ای از کمال رسیده مثل «مَعَ» بودن شده که این «مَعَ» می‌شود وقتی «مَعَ» می‌شود خودش توی به اصطلاح تغییر فرهنگ دیگران دخیل می‌شود، وقتی خودش «مَعَ» می‌شود یعنی همان کار پیغمبر از این هم دارد تو مرتبه این می‌آید یعنی فقط تابع نیست تابعی است که دارد تابعیت ایجاد می‌کند، آن ارتباط قلوب که حاج آقا فرمودند که قلب‌ها با هم یکی می‌شود ارواح با هم این معیت دارد حال [آنکه] در حقیقت اتحاد [با] پیغمبر [است]. پیغمبر [نسبت به] پیغمبر [در] مثل اینکه بدن پیغمبر نسبت به پیغمبر حال معیت دارد، این‌ها یاران پیغمبر در معیت به این مرتبه رسیده‌اند، این به اصطلاح تعبیر ﴿وَالَّذِينَ مَعَهُ﴾ که جای باز شدن زیادی دارد یک بحث مفصلی را خودش می‌طلبد و تفاوتش با تابعیت به چه معنا می‌شود، آن وقت می‌فرماید این‌ها چه خصوصیاتی دارند؟ نزدیک [به] در حقیقت این حلقه‌های میانی بین پیغمبر اکرم و امت [هستند]، امت یعنی نقش‌شان را پیغمبر خودش عمداً این‌ها را جوری تربیت کرده که قدرت تأثیرگذاری پیدا کنند. وجود مبارک پیغمبر از این‌ها مثل حواریون برای عیسی [علیه‌السلام] که وقتی دو مدتی با عیسی علیه‌السلام بودند دینداری را تو وجود عیسی علیه‌السلام دیدند بعد عیسی علیه‌السلام این‌ها را گذاشت که این‌ها به تعبیر علامه طباطبایی هر کدام یک عیسی‌گونه‌ای بودند در شهرها که همان نقش عیسی را تک‌تک تو هر شهری ایجاد [می‌کردند] الهام‌بخش بودند برای مردم، دینداری تو وجود آن‌ها مثال خاص شد، یعنی الان هم مصداق دارد دیگر زمان خود پیغمبر هم ان‌شاءالله اگر امکان‌پذیر شد جلوتر [می‌رویم].

ویژگی‌های یاران پیامبر (ص)

بعد می‌فرماید آن میزانی که این‌ها را [همراه] با پیغمبر ایجاد کرد و این‌قدر بالا آورد چی بود [؟] دو تا خصوصیت را ذکر می‌کنند و خصوصیات بعدی را بعد [می‌آورند]. اولین خصوصیت را به عنوان مهم‌ترین خصوصیت ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾ می‌گیرد، یعنی فطرت فرار از نقص تو وجود این‌ها اول عمومیت دارد فراگیرتر است. لذا ببینید فرار از نقص، مقابله با نقص توی جامعه می‌تواند محور اتحاد بالاتری باشد، یعنی وقتی که جریان شیطان بزرگ آمریکا را به عنوان مظهر شیطنت، تعبیری که مقام معظم رهبری دارند خیلی زیباست که می‌فرمایند چرا شیطان بزرگ [؟] شیطان ما می‌گوییم شیطان، شیطان است، اما این شیطان بزرگ می‌فرمودند علتش این است که کار شیطان فقط وسوسه است، اما شیطان بزرگ هم وسوسه می‌کند هم اجرا می‌کند، وسوسه را یعنی عمل هم می‌کند، می‌آید قدرتش را اعمال می‌کند، شیطان فقط در حد وسوسه می‌تواند کارش را انجام بدهد اما این اعمال می‌کند وسوسه‌اش را می‌آید تا قدرت دارد تو صحنه اجرا بکند، این لذا شیطان بزرگ است. تعبیر ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾ محور در اینکه انسان نسبت به کفاری که آن کفاری که مقابله دارند نه هر کافری، کافر تو مملکت اسلامی تحت ذمه اسلام محترم است و خونش هم در حقیقت محفوظ است و اگر خلخالی بر پای یکی از این‌ها در کشور اسلامی در حقیقت صدمه بخورد امیر مؤمنان می‌فرماید که اگر مسلمانی جان بدهد به خاطر اینکه یک اهل ذمه‌ای، یک اهل ذمه کافری تو کشور اسلامی که تحت ذمه و حفاظت ما بوده بهش آسیبی برسد جان دادن مسلمان جا دارد. نه دیگر آن کافری که در مقابل ما حربی است، یعنی نقشه می‌کشد برای ما در مقابل ما دائماً به دنبال توطئه است دنبال نابودی ما است که این ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾ اولین محور اجتماع ما [ست]، این را اگر باور کردیم می‌توانیم تو نظام اجتماعی‌مان چه علائمی را پررنگ کنیم تا روابط اجتماعی محکم بشود؟ از اولین‌های این‌ها چی می‌شود؟ همین ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾ چنانچه در قرآن می‌فرماید طاغوت. دشمن‌شناسی خوب صورت نگیرد هیچ محور وحدتی به این دوستان ایجاد نمی‌شود، چون دشمن تو همین دوستان نفوذ می‌کند، امکان ندارد تا دشمن را [شناخت]. بنیان مرصوصی یعنی یک بدن تا بدن ما ببینید حفظ بدن وقتی می‌خواهد بدن حفظ بشود یکی از ارکان مهم بدن این است که سلول‌های ایمنی ما دشمن‌شناسی‌شان خیلی قوی است. لذا تعبیری که بعضی از به اصطلاح اساتید فن داشتند که از هر ۱۰۰ سلول ایمنی که گاهی تولید می‌شود آن‌ها داشتند ۹۵ تایش تو اولین آزمون‌ها رفوزه می‌شوند، آنجایی است که خودی را از غیر خودی قدرت تشخیص‌شان کمتر [است] یعنی بخواهند تشخیص خودی از غیر خود [را بدهند]. چون غیر خودی خیلی لباس خودی را ممکن است راحت تنش بکند، لذا تشخیص اینکه خودی از غیر خودی چیست تو سلول ۹۵ روزه تحلیل دوباره تولید بشوند، یعنی این‌قدر این مسئله مهم است که تشخیص غیر خودی که غیر خودی اگر تو این قلعه وارد بشود قلعه ساقط بشود و بافت اجتماعی را همین می‌سازد، یعنی شدت بر کفار اصلاً باعث می‌شود که وحدت [ایجاد] بشود، لذا امام جریان آمریکا را به حق به عنوان شیطان بزرگ این پرچم را مثل این پرچم‌های بلندی که تو میدان‌های شهرها می‌زنند از هر نقطه شهر دیده بشود. پرچم شیطان بزرگ را به جوری برافراشته نگاه داشت که همه شیطنت‌ها با این تعریف بشود، هر کسی هر قدر به این نزدیک [باشد] مورد دشمنی ما است، هر کسی از این دور [باشد دوست ماست] حتی تعبیر این است که امام [علیه‌السلام] در یکی از روایات می‌فرماید که دوستان تو سه دسته‌اند: صدیقک و صدیق صدیقک و عدو عدوک، دشمن دشمن تو هم دوست تو است، چقدر [دقیق] جز دوستان ما سه دسته‌اند: صدیق، دوست دوست [و] دشمن دشمن. این دشمن مشترک یک جوری است که اصلاً دارد می‌سازد ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾ به این درجه از اهمیت که آن فطرت فرار از نقص ما را به فعلیت می‌رساند، یعنی اگر ما دوگانه ایمان و کفر را علم نکنیم که توی قرآن دائماً به این [توجه] هست، چون انسان فطرت فرار از نقص دارد به کمال دوگانه‌سازی می‌کند، دوقطبی سازی می‌شود، اگر دوقطبی سازی صحیح و حق شکل بگیرد جامعه‌ای [با] دوقطبی سازی‌های باطل کمر [را] [می‌شکند]، چون انسان این قدرت دوقطبی سازی تو وجودش هست. فطرت فرار از نقص، فطرت شوق به کمال، دوگانه حق و باطل، ایمان و کفر، اگر درست تو جامعه‌ای مطرح بشود باعث می‌شود دوگانه‌های بین مؤمنین شکل [نگیرد] و الا اگر این‌ها را شکل ندادیم کمرنگ کردیم هرگاه دیدید تو جامعه دوقطبی ایمان و کفر، حق و باطل کم‌رنگ شد می‌بینید دوقطبی‌های بین مؤمنین شدید می‌شود، این خودش یک راهکار قوی است که برای اینکه این ضعیف بشود انسان دوقطبی طلبی از این جهت که فطرت فرار از نقصش دنبال مصداق است که یک چیزی را ازش فرار کند ازش دور بشود به یک چیزی نزدیک بشود، شیطان می‌آید نشان می‌دهد یک خوبی را [به] تعبیر امیرالمؤمنان [علیه‌السلام] هست که حق را لباس باطل بر تنش می‌کند، حق را لباس باطل بر تنش می‌کند، آن وقت حق‌طلب این را باطل می‌بیند در مقابلش می‌ایستد. عجب یکی از صفات اصلی یاران پیغمبر این شد که نسبت به دشمن‌شان خیلی حساسیت [دارند] اولین خصوصیت‌شان این است.

رحمت و مهربانی یاران پیامبر (ص) با یکدیگر

دومین خصوصیتش این است که ﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ این‌ها بین خودشان که می‌رسند زیر پای هم پهن کردند، بال را زیر پای هم پهن کردن یعنی این‌قدر به هم ملایم [هستند]، این‌قدر نسبت به هم مهربانند، این‌قدر با هم در حقیقت چی هستند؟ یکی هستند. این ﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ تمام رحمت در وجودشان بین خود مؤمنان کشیده شده، لذا انسان چون حقیقت رحمت حدی ندارد در فعلیت‌اش همه این رحمت را بین خود مؤمنان چه‌کار می‌کند؟ گسترده [می‌کند] و تمام [شدنی] ندارد، هر چه شدت پیدا می‌کند این عمیق‌تر می‌شود جامعه وحدتش بیشتر می‌شود محبت بین مؤمنین شدیدتر می‌شود، چون فرصت نیست مجبوریم یک خورده زودتر عبور کنیم، شعارمان را این قرار می‌دهیم که ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ در این آیه شریفه اما تبیین این آیه با این شعار تو ادامه خیلی خودش را نشان می‌دهد که این‌ها ﴿تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا﴾ یعنی عبادت‌های این‌ها فقط پنهانی نیست روابط اجتماعی‌شان تو عبادت چی هستش؟ پررنگ است. ببینید نسبت به حضرت مریم سلام‌الله‌علیها ما داریم که خدای سبحان سه مقام به مریم داد: ﴿يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾ [۳] سه تا مقام داد دو تا مقامش فردی بود خدا ﴿اصْطَفَاكِ﴾ برای خودم تو را برگزیدم معصومه قرار دادم و ﴿اصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾ تو را بر زنان دیگر برتری دادن بعد سه تا تکلیف به دنبالش ذکر می‌کند تو آیه بعد ﴿يَا مَرْيَمُ﴾ دو تا تکلیف فردی خدا [و] سومی چون مقام اجتماعی بود تکلیف اجتماعی، لذا اینجا که می‌فرماید که ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ چون یک رابطه اجتماعی است می‌بینید عبادتی هم که از این‌ها نقل می‌کند ﴿تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا﴾ یعنی عبادت این‌ها در جامعه طراح و [آشکار] دیده می‌شود تا ایشان را دیده می‌شود، یعنی عبادت‌های اجتماعی‌شان هم که رکوع و سجود نماز و شدت رابطه با خدا است تو نظام اجتماعی دیده [می‌شود] ارتباطات عبودیت‌شان کاملاً آشکار است، عبادت‌شان عین ارتباط با همدیگر است. ببینید چقدر زیباست یعنی عبادت‌های امام حسین علیه‌السلام که یک ذکر است مجالس ذکر است ولی روابط اجتماعی به شدت توش چی می‌شود؟ قوی می‌شود که ﴿سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾ می‌بینی‌شان را دنبالش [هست]، یعنی این‌ها تو نظام وجودی‌شان فقط این نیستش که پینه بسته باشد پیشانی [شان] ﴿سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾ یعنی آن حال ارتباط با خدا وجود [دارد] اجتماع این‌قدر محسوس است هر کی با این‌ها می‌نشیند بلند می‌شود آن احساس الهی تو وجودش دست می‌دهد. ﴿سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ﴾ وجه حقیقت وجودی انسان است نه فقط صورت به اصطلاح ظاهری انسان [است]، لذا این‌ها تو رابطه‌هایشان هر کی با این‌ها نشست و برخاست می‌کند اثر سجود را که ارتباط با خداست تو وجود این‌ها می‌بیند، یعنی اثر می‌گویند آرامش پیدا [می‌کنند] بعضی‌ها بودند که ما وقتی پیش بعضی‌ها می‌رویم نقل می‌کردند ما اضطراب‌مان که خیلی زیاد می‌شود مثلاً می‌رویم چند دقیقه پیش فلان کس می‌نشینیم همین که چند دقیقه می‌نشینیم تمام اضطرابات از وجود ما خارج می‌شود آرامشی تو این‌ها وجودشان [است] آرامش‌بخش جامعه ایجاد التهاب نمی‌کند، ایجاد ناامیدی نمی‌کند، مردم با این‌ها می‌نشینند آرامش و الهییت بهشان دست می‌دهد که یاد حاج قاسم شهید [رحمة الله علیه] [می‌افتیم] تصاویری که بچه‌ها [می‌گرفتند] ظهوری از امیرالمؤمنین علیه‌السلام که در جبهه جنگ آن‌جور بود که همه به عنوان شیر میدان‌های جنگ می‌دیدندش که به تعبیر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها هر موقع اژدهای شرک دهن باز می‌کرد پیغمبر امیرالمؤمنین را به دهان این اژدها می‌انداختند اژدها را نابود کند، یعنی به دهان این اژدها می‌انداخت امیرالمؤمنین کسی غیر از امیرالمؤمنین به دهان این اژدها این‌جور نمی‌توانست نفوذ بکند، با اینکه حاج قاسم مظهری از امیرالمؤمنین [بود] وسط نماز گل می‌دهند به آن بچه فرزند [نشان می‌دهند] اوج لطافت [و] همان کسی که تنها بدن تمام استکبار از شنیدن نامش می‌لرزد، این نگاه تو ادامه این ترسیم در تورات این کتاب تا حالا [بوده است]. ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾ یعنی آن‌ها هم جامعه مطلوب‌شان را در این جامعه آخرالزمانی می‌دیدند دنبال این بودند که ترسیم [کنند].

ترسیم یاران پیامبر (ص) در انجیل

بعد می‌فرماید که ﴿وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ﴾ اما تو انجیل این‌ها را باز این یاران پیغمبر را ترسیم دیگری ازش کرده که این هم خیلی زیباست این از زبان دیگران شده و آرزوش ایجاد شده در حقیقت رسیدن به این جامعه بودند جامعه مطلوب‌شان این جامعه است فقط جامعه اسلامی نیست جامعه مطلوب آن‌ها هم این بوده به دنبالش [بوده‌اند] و تعبیرش این است که ﴿كزرع﴾ که کاشته شده این دانه یک موقع هست یک دانه یک جوانه می‌زند می‌آید تنها می‌آید بالا، این تنها که می‌آید بالا هر بادی این را می‌لرزاند هر خلاصه آفتی ممکن است به سرعت این را چه‌کار بکند؟ چون تنها است، اما می‌گوید این‌ها این‌جوری نیستند تعبیر خیلی زیباست ﴿أَخْرَجَ شَطْأَهُ﴾ تا این جوانه می‌زند به سرعت اطرافش را پر می‌کند اول، یعنی جوانه تنها نمی‌آید بالا. این جوانه جمعی را در کنار خودش ایجاد می‌کند ببین این نگاه حلقه‌های میانی چقدر زیباست که این‌ها وقتی که شکل می‌گیرند به سرعت اطراف خودشان تأثیرگذارند اطراف خودشان را پر می‌کنند که این چند اطراف روایات داریم که جار همسایه خیلی مهم است. لذا باید انسان نسبت به همسر تا ۴۰ خانه این‌ور آن‌ور این یار ایجاد کردن وحدت ایجاد کردن که مراقب همسایه‌ها باش انسان که اگر نیازی دارند مشکلی هست اگر چیزی از مراقبت ویژه که اگر سفری رفتند آدم برود مثلاً مکه‌ای رفتند اگر حجی رفتند زیارتی [به] آمده [اند] رفتن [به عیادت] مریضی هستند عیادت اگر نعوذبالله کسی‌شان از دنیا رفته که تو تنها نباشی همین حالت حلقه ایجاد کردن حلقه‌های متراکم حلقه‌های متراکم ایجاد کردن پیوستگی ایجاد کردن چقدر دین [به این موضوع] هر چیزی را یک بهانه‌ای برای پیوستگی [قرار داده است]. بعد دنبالش می‌فرماید مثل یک دانه‌ای که دور و بر خودش را هم جوانه بزند این جوانه‌ها پر بشوند که آفت نرسد به این به اصطلاح جوانان قدرت از هر طرف بخواهد آفت بیاید قدرت دفاع دارند این‌ها این تشبیه یاران با هم این‌جور کنار هم هستند بعد می‌فرماید ﴿فَآزَرَهُ﴾ این‌ها کمک همدیگر می‌شوند یعنی به طوری که نه تنها فقط چند تا هستند مرتبط با همدیگرند مراقب همدیگر هستند محور مقاومتی که همه پشت هم در تعبیر محور مقاومت همین ﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ مظهرش [است]. یعنی ﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ فقط این نیستش که به هم می‌خندند فقط این نیستش که به اصطلاح همه پشتش [هستند] احساس تنهایی نمی‌کند.

حاج آقا یک دقیقه بیشتر وقت نداریم یک آیه‌ای خواندید که لحظه به لحظه ماه رمضان [است] باز یک سؤال تکراری از شما بپرسم چطور تمرینش بکنیم حالا چند ثانیه هم شده بگویم می‌گوید وقتی که این‌ها این رشد کنار هم پیدا می‌کنند و کنار همدیگر قرار می‌گیرند ﴿فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ﴾ خود آن کسی که این دانه را کاشته بود از این محصولی که این‌جور محکم و قوی و عظیم و شدید و اجتماعی شکل گرفته آن هم به تعجب می‌آید ﴿لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ﴾ که این دوباره ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ﴾ و ﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ را تو اینجا دارد اشباع می‌کند که این ارتباط این‌ها بین هم است که کنار هم درمی‌آید و این شدت رشدشان که ﴿فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ﴾ که این سوق [یعنی] رشد حالا محکم مثل محور مقاومت که وقتی که متکی شدند به همدیگر این‌ها نسبت به هم حساس بودند به هم هر چقدر که می‌توانستند مراقب بودند دشمن عاجز شد لذا تسلیم شد در نهاد با اینکه همه ادعاها را داشت که غزه را از بین می‌برند لبنان از بین می‌برند یمن را نابود [می‌کنند] این ادعاها را کرد اما وقتی در مقابل اجتماع ﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ این‌ها که یک واحد شدند قرار گرفت این رحمت این‌ها را یک واحد کرد تسلیم شد با تمام به اصطلاح پشتیبانی‌هایی که داشت. این نکته هم در [این] دقیقه [است] که هر چقدر مؤمنین در کنار هم بیشتر باشند مجبورند جرثومه‌های فساد و آن به اصطلاح هسته‌های فساد مجبورند کنار هم بیشتر قرار بگیرند آن‌ها هم وقتی کنار هم بیشتر قرار می‌گیرند فساد متراکم [و] تبری ازش ساده‌تر می‌شود یعنی هر کدام از این‌ها یک بدی‌هایی دارد وقتی این بدی‌ها در مقابل انقلاب اسلامی این مخالفینی که تو کشورهای مختلف بودند خواستند با هم وحدت بکنند وقتی کنار هم قرار گرفتند سلطنت‌طلب و نمی‌دانم همجنسباز و شدت تراکم بدی [ایجاد] شد بوی گندشان کل عالم [را گرفت] ﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ﴾ [۴] اول ﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ﴾ از ﴿وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ﴾ اما بعدش خلاصه تراکم خبیث با همدیگر که این تراکم خبیث است خدا این محور اتحاد مؤمنین را در مقابل آن خباثت بیشتر می‌کند این‌ها خیلی بحث‌های زیبای کاربردی است. پس اگر ما بخواهیم امروز خلاصه تو جامعه‌مان به عنوان که این آیه مظهرش [است] بخواهیم ما هم ایجاد بکنیم باید اولاً نگاهمان در دشمن‌شناسی روزبه‌روز ذره‌به‌ذره قوی‌تر بشود هر روزمان از دیروزمان دشمن را بهتر بشناسیم ساده‌لوح [نباشیم]. دومش که خیلی راحت‌تر است و عملیاتی برای ما این است که حواس‌مان باشد که هر یک محبتی که ما نسبت به اطرافیان‌مان از تو خانه تا دوستان تا محل کار تا محله تا خلاصه بین مؤمنین انجام می‌دهیم نگاهمان این نباشد که این یک حرکت فردی ساده است نگاهمان باشد این یک حرکت در راستای اجتماع مؤمنین [است] یعنی اثرش این مقدار است که یک دیواره مؤمنین را دارد می‌سازد در مقابل کفار مشرکین تا طمع آن‌ها را در حقیقت چه‌کار بکند؟ ریشه‌کن بکند، هر محبت ما این اثر را دارد که دارد صف مؤمنین را قوی‌تر و شدیدتر و مرصوص‌تر و محکم‌تر می‌کند هر یک حتی مثلاً ببینید محبت به فرزندم محبت به همسرم محبت به دوستانم پدر و مادرم هر محلم همسایگانم تحمل شرح صدر بالا می‌برد اگر من بدانم این رابطه حبی و محبتی باعث می‌شود دشمن [ضعیف شود] همین ساده‌ها که اگر ایجاد دارد می‌شود وقتی کنار هم قرار بگیرد این حلقه‌ها یک دفعه حلقه عظیم بنیان مرصوص را ایجاد می‌کند با این نگاه حرکتم را جهانی ببینم حتی همین محبت‌های ساده خودت را تنها نبین []. حتی حرکت کوچک تو می‌تواند در اجتماع هم معنا پیدا [کند] تو نظام فیزیک بیانی دارند که می‌گویند قانون فیزیک قانون پروانه‌ای می‌گویند حرکت پروانه در شرق عالم ممکن است با طوفانی که در غرب عالم می‌شود مرتبط باشد اگر این نگاه تو حرکت معنوی ما بهتر دیده بشود که هر حرکت کوچکی که ما داریم انجام می‌دهیم تو نظام کل تأثیرش معلوم است و مرادخانی من برای اینکه فرمایش حاج آقا را عملی کنم همین الان یک حرکت کوچک برمی‌دارم فردا افطار بزرگواران مهمان من [هستند] مقدم داشتم به این فکر می‌کردم که یک دانه استوری ما یک دانه پست ما توی شبکه‌های اجتماعی می‌تواند چقدر اثر بگذارد اگر این‌طوری که آقای عابدین داشتند می‌فرمودند نسبت به اجتماع می‌تواند اثرگذار باشد و اگر این‌جوری فکر بکنیم شاید اصلاً خیلی رفتارهای ما در [این] عرصه اجتماعی متفاوت بشود.

آقا ممنونم از شما.

آقا امیرحسین خیلی متشکرم خیلی ممنونم که توی این قسمت هم همراه ما بودید تا قسمت بعد خیلی مخلصیم، ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید یا علی مدد.

[۱] سوره شریفه فاطر آیه ۱۰ ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾ (سخنان پاکیزه به سوی او بالا می‌رود، و عمل صالح آن را بالا می‌برد.) [۲] سوره شریفه فتح آیه ۲۹ ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾ (محمد [ص] پیامبر خداست و کسانی که با او هستند، بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهربانند. پیوسته آنان را در رکوع و سجود می‌بینی، در حالی که فضل خدا و خشنودی او را می‌طلبند. نشانه‌شان بر اثر سجده در چهره‌هایشان هویداست. این توصیف آنان در تورات است. و توصیف آنان در انجیل، چون کِشته‌ای است که جوانه زده و آن را محکم گردانیده و ستبر شده، و بر ساقه‌های خود راست ایستاده و کشاورزان را به شگفت آورده است، تا از [انبوهی و] نیرومندی آنان کافران را به خشم آورد. خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است.) [۳] سوره شریفه آل عمران آیه ۴۲ ﴿يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾ (ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و بر زنان جهان برتری داده است.) [۴] سوره شریفه نور آیه ۲۶ ﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾ (زنان پلید برای مردان پلید، و مردان پلید برای زنان پلیدند، و زنان پاکیزه برای مردان پاکیزه، و مردان پاکیزه برای زنان پاکیزه‌اند. آنان از آنچه [مفتریان] می‌گویند بری هستند، و برایشان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود.)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید