” برنامه آسمان (3) – آیه «وَ عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» ”
ضبط در استدیو تمحیص
کلیدواژه ها: مقاومت/بقا/سختی/نعمت/عزت
خلاصه محتوا: این متن، گفتگویی در ماه رمضان با موضوع مقاومت و سختی در زندگی انسان از منظر اصول کافی و قرآن است. در این گفتگو، ضمن بررسی مفهوم مقاومت در عالم هستی و نظام انسانی، به این نکته پرداخته میشود که مقاومت، نه تنها عامل بقا، بلکه زمینهساز رشد و تعالی انسان است. سختیها و ابتلائات، اگرچه ظاهراً ناخوشایند هستند، اما در باطن، نعمت و فرصتی برای شکوفایی استعدادها و رسیدن به عزت و عظمت به شمار میروند. با ذکر مثالهایی از دفاع مقدس، زندگی دانشجویی و داستان حضرت یوسف، این موضوع تبیین میگردد که سختیها، با تغییر نگرش و بینش انسان، میتوانند به شیرینی و لذت تبدیل شوند و در نهایت، عزت و سربلندی را برای فرد و جامعه به ارمغان آورند.
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت شما بخیر، ما باز هم در ایام مبارک ماه رمضان محضر شما هستیم و محضر استاد بزرگوارمان حضرت حاج آقای عابدینی.
آقا سلام علیکم.
سلام علیکم و عرض سلام و ادب خدمت همه مخاطبین گرامی. سلام عرض میکنم خدمت شما، سلام خدمت همه دوستان، باز هم خوش آمدید به این جلسه. دوباره مشتاقانه منتظریم ببینیم که آیات چه میفرماید انشاءالله.
آقا ما وقتی که روزگار مسلمانان را یا کسانی که اهل مقاومت حالا به این معنا توی دهههای اخیر رصد میکنیم، بندگان خدا همیشه توی یه مشکلی بودند؛ یعنی حالا یا جنگ بوده یا تحریم بوده یا یه داستانی بوده که بالاخره همیشه چی [است] که همیشه بندگان خدا و کسانی که اهل مقاومت هستند توی مضیقه و سختی قرار میگیرند.
مقاومت؛ رمز بقا و تعالی
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان قوای بینهایتی دارد که در جهانی قرار گرفته [است] که همین زندگی عادی طبیعیش هم با مقاومت میتواند خودش را حفظ بکند. یعنی تمام عالمی که در حال بقا هستند، هر موجودی اگر مقاومت نداشته باشد امکان بقا ندارد. لذا ببینید یه آب را در نظر بگیرید که به هم پیوسته است، وقتی شما دست [را] تو آب میبرید مقاومت دارد در مقابل شکافتن ولی دست [که] تو فرو رفت دوباره برمیگردد به هم، این خودش [را] حفظ میکند. اگر بیاییم تو عالم [نباتات]، هر چقدر مقاومت شدیدتر میشود بقای او بیشتر میشود، مقاومت علت بقا میشود. میآییم تو عالم نباتات همین جور، تو نباتات هم درختی گیاهی که مقاومت بیشتری دارد بقای بیشتری پیدا میکند. میآییم تو حیوانات، ببینید خدای سبحان تو حیوانات کاری کرده [است] که یه حیوان قدرتش تو حملهاش [است]، یه حیوان قدرتش و مقاومتش تو قدرت فرارش [است]؛ یعنی آهو و گوزن قدرت فرارشان باعث بقایشان میشود، این هم مقاومت [است] منتها فراری که میداند اینجا با این نمیتواند دست و پنجه نرم کند، درست [است]. هر حیوانی هر موجودی تو این عالم حتی ضعیفترین موجودات خدا راهی برایش گذاشته [است] که با مقاومتی که مناسب آن راهش [است] بقا پیدا میکند. پس اساس مقاومت برای چی هستش؟ هر چقدر موجودی مقاومتش قویتر بشود قدرت بقای او [بیشتر میشود]. مقاومت قوی فقط به حمله کردن نیست، [بلکه] بتواند در مقابل شرایط خودشو حفظ بکند به هر طوری که میتواند. گاهی ممکن است با همرنگ آن محیط شدن [باشد]، گاهی ممکن است در لاک فرو رفتن باشد، گاهی ممکن است با فرار باشد منتها خود این فرار عجز آن حمله کننده است چون آن حمله کننده این فرار، فرار قوت و قدرت است نه فرار عجز، دقت میکنید؟ تجویزش و جهازی که خدا برای [او] قرار داده [است] قدرتی قرار داده [است] این است. ببینید غیر از آنجایی [است] که دو تا همآورد هم با هم همسنگ [هستند]، یکی فرار کند آن ضعفش [است]. اما این در حقیقت اصلاً قوت قدرتش این است. این در عالم [حیوانات]، آن وقت تو نظام انسانی هم به مقداری که انسان خودش را بزرگ ببیند مقاومت بیشتری برای این بزرگی باید اعمال بکند. یه موقع من خودم رو تنم میبینم برای حفظ تنم قدری از مقاومت رو میطلبد، یه موقع خانواده میبینم خودم را برای حفظ خانوادهام مقاومت بیشتری رو میطلبد. یه موقع کشورم رو میبینم برای حفظ کشور مقاومت بیشتری رو [میطلبد]، ممکن است به گوشهای از گوشههای کشور من تعدی بشود اما چون کشور من است مقاومت در برابر او رو هم مقاومت خودم میبینم. یه موقع دینم خلاصه حقیقت من [است]، اگر دین من حقیقت من شد هر جا به دین من تعرضی بشود به من تعرض شده لذا من آنجا حاضرم. هر جا سختی به مظلومی برسد من آنجا حاضرم چون مظلوم رو تو نگاه فطری انسانی که خدا قرار داده رسیدگی به مظلوم رو جزو آن وظایف خودم میبینم. خب وقتی کسی وجودش گسترده شد مقاومت بیشتری را هم برای حفظ این وجود گسترده میطلبد.
دیگه حاج آقا خیلی سخت میشود یعنی اذیت کننده میشود اینکه همش مقاومت بخواهیم انجام بدهیم این فضای مقاومت [است]، بر ما سخت میآید. ببینید مقاومت ایجاد انگیزه و فعالیت [است]، یه حیات [است]. یه موقع یه کسی میگوید من میخواهم بخورم و بخوابم، یه کسی آمد خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد آقا جان کی میشود دولت شما برسد ما یه نفس راحتی بکشیم؟ همین تعبیری که حضرت فرمود راحتی امروزه وقتی که دولت ما برسد یعنی ظهور محقق بشود شبها بر پشت مرکبها حرکت کردند و روزها در حقیقت به امور مردم رسیدگی کردن [است]. شبها نقشه کشیدن و روزها عملیات کردن [است]، دقت میکنید؟ گفت اگر برسید به آن روز «یَومُ العَرَقِ وَ العَلَقَة» (روز، روز عرق ریختن و خون ریخته شدن). آنجا که جهاد است، آنجایی که کار [است]، کوشش [است]. لذا انسان حیاتش به کوشش [است]، ما در حقیقت آن مقداری که به عنوان فکر میکنیم رخوت و راحت فکر میکنیم راحت حقیقی تو آن قدرت وجودی انسان [است] چون انسان دارد بزرگ میشود و اگر حیات دنیا را کسی معیار فقط عمر ببیند البته میگوید من همش تو این عمر ۱۰۰ ساله که سختی [کشیدهام] اما اگر معیار حیات چی باشد؟ یه آغازی دارد ولی ابدیت [دارد]، آن وقت این سختی این صد سال یه بهرهمندی ابدی رو در پیش دارد که این نسیه نیست که حقیقت [است]. به مقداری که ما این رو حقیقت ببینیم آن موقع میبینیم که کاشکی تمام لحظات ما سختتر از این بود تا آن حیات ما وسیعتر میشد؛ یعنی…
سختی؛ خیر و مصلحت انسان
﴿ وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ﴾ [۱] این خیر [است]، ممکن است تو این دنیا اصلاً نباشد چرا خیلی تو این دنیا هست. خود اینکه این آیه شریفه که اساسش بر وضع قتال است و اینها که میفرماید ﴿ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ﴾ [۲] همین قتالی که وضع شد برای شما ﴿ عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ﴾ چون بقای شما راحت شما در آن قوت و مقاومت شماست. یعنی اگر امتی جامعهای در مقابل قتال ضعیف برخورد کردند اینها مستعمره و به اصطلاح عبد دیگران میشوند ثمر چنانچه خیلی از جوامعی که این حالت را نداشتند اینها ذلیل در مقابل دیگران هستند در عصاره وجود اینها رو میبرند اینها احساس جنگ رو نکردند احساس قتال رو نکردند اما احساس عزت هم ندارند. لذا تو جریان قتال آن مردانگی مردان و آن جوهره وجودی انسانها و آن قدرت غیر قابل نفوذ جامعههای انسانی تازه آشکار میشود لذا تو راحت نیست که انسان خیلی از اوقات قواش به فعلیت میرسند بلکه تو چی هستش؟ «عَلَمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَال» (جواهر مردان در دگرگونی احوال شناخته میشود) در آن دگرگونیها و سختیها تازه انسان قدرت پیدا میکند. لذا این آیه شریفه که ﴿ عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا ﴾ [۳] چیزهایی را الان آرامش رو میگوید ما این را میخواهیم و این آشکار میشود که بعداً همین ذلت و خواری و بیچارگی و دربدری بیشتر [است]. یاد سریال مختارنامه [میافتم] جایی که آمدند امان بدهند به یاران مختار گفتند خب ما الان از جانمان [خود] را نجات میدهیم دیگر حداقل و بعدشم همهشان سر بریدند؛ یعنی این ذلت بعد از او [میآید]. یک کشوری که احساس عزت بکند بله سختیهایی دارد اما ما تو این به اصطلاح تعبیری که در روایت هست خیلی تعبیر زیبایی است امام عسکری علیه السلام این روایت را دارد که میفرماید: «أَلَا وَ لِلَّهِ فِیهَا نِعَمٌ تُهْی بِهَا» (آگاه باشید که برای خدا در هر بلایی نعمتی است که به واسطه آن به سوی او هدایت میشوید). هر ابتلایی که ایجاد میشود خیلی روایت زیبایی است غرق در نعمت [است] این ابتلا، نه اینکه ابتلا بعدش راحت [است]. از یک نگاه و پنجره دید این ابتلاست ولی از زوایای دیگر این نعمت است. همین این جنگها ببینید ما الان کادرسازیهایی که تو کشورمان شد در اثر دفاع مقدسی بود که ایجاد شد؛ یعنی ظاهرش این بود که هشت سال دفاع مقدس طول کشید اما ثمرش ما الان نزدیک سی و چند ساله داریم چکار میکنیم؟ بهرهای از آن [میبریم] که کادرهایی که ساخته شدند پرچمهایی که بلند شده انسانهایی که عظیم شدند تو آن رابطه ساخته شدند اینها پرداخته علم و اطلاع عرض میکنم که فرصتی که در بحرانها هست در شرایط معمول نیست.
خاطرهای از شهید هادی و دانشجویی ناراضی
یه چیزی درباره اهل کتاب و اینها [بود] حاج آقا یه خاطره خوبی اینجا [از] شهید ابراهیم هادی دارد از اینکه تو یکی از جنگها وقتی که همه قوا به سمت جلو حرکت میکنند اینها قرار بوده بروند یه خطی رو بزنند وسط راه مسیر را گم میکند. گم میکند خیلی بهش سخت میآید به خدا توسل میکند خب توکل میکند و توسل میکند به حضرات معصومی که چی شد چرا ما گم شدیم پس میگوید همان لحظهها بود که توانستم یه سنگری رو پیدا کنم رفتیم متوجه شدیم توپخانهای که ما باید از پشت آن توپخانه در میآمدیم [را پیدا کردیم] و دقیقاً خودش میگویند که دوستانش میگویند این آیه رو خیلی تکرار میکرد ﴿ عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ﴾ گفت دقیقاً ما مصداقش [هستیم] گم شدیم فکر کردیم گم شدیم نگو داریم اتفاقاً داریم به بهترین نحو میرویم و گفت توپخانه رو گرفتیم چقدر آنجا به نفع ما شد و جنگ چقدر به ثمر [رسید]. توی دنیا هم نمودهای عینی زیادی [داریم] مثلاً من یه خاطره رو نقل بکنم که ما دانشگاه که بودیم دانشجو بالاخره گاهی درد دلهایشان پیش ما میکردند و یه دفعه دانشجویی آمد خیلی ناراحت بود چون تو کلاس اینها این استعدادش و درسش فوق العاده بود؛ یعنی نه عادی فوق العاده بود و آن سالها هم کارشناسی ارشد خیلی کم قبول میکردند بعد که خلاصه آن سال این قبول نشد چندین نفر از کلاس اینها آن سال قبول شدند که خیلی با این فاصله داشته [بودند]. آمد پیش من و خیلی ناراحتی کرد که این عدالت نیست خدا عدالت انجام نداد اینجا سال بعد هم من آن دانشگاه که میرفتم پیش من [آمد] پارسال من آمدم یه همچین دعوا مرافعی و ناراحتی [داشتم]. گفتم آره گفت عجیبه که حالا چقدر پشیمانم که من چقدر زود قضاوت کردم امسال شرکت کردم و یکی از ادارات امسال بورسیه میخواست آن هم بورسیهاش به این جور بود که دکتری پیوسته ارشد و با دکتری پیوسته رو میخواست بورسیه هم میکرد با حقوق امسال بوده که من دیدم خدا مرا ذخیره کرد برای این نعمت که این اصلاً با قبولی پارسال قابل قیاس نیست نبود ولیکن دیدم علم من که من آن رو برای خودم اصل میدیدم با این نگاه پدرانه خدا نگاه پدرانه خدا که خدا برای من پدری کرد با این مهربانیاش.
مهربانی خداوند در سختیها
یا مثلاً اگر بخواهیم یه مثالی بزنیم در رابطه با همین نظام عرفی ما بچهها وقتی مریض میشوند تو کودکی، تو کودکی وقتی مریض میشوند پدر و مادر کی پدر و مادرترند؟ آن وقتی که بچه هوس میکند یه چیزی رو که بد [است] برایش بهش بدهند یا آن وقتی که برای بد [بودن] گریه میکند ناراحت هم [هست] بهش ندهند؟ کدام مهربانترند؟ آن پدر مادری که الان بچه گریه میکند اشکشم در میآید ولی میداند این برایش بد [است] ولی بچه هر چی میگوید باور نمیکند این پدر و مادرتر [است] تا آن وقتی که بگوید خب حالا که این میخواهد من بهش بدهم دیگر. ﴿ عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا ﴾ [۴] پدر و مادری دکتر بچه رو میگویند این باید آمپول بزند بچه هم از زدن این سوزن در هراس کامل و اشک زیاد ببینید چه اشک میریزد گاهی ولی حاضر [است] پدر مادر وایسد دست و پای این بچه را بگیرد سفت تو دکتر چکار بکند یا آن آمپول زده بشود سرم وصل بشود این از آن سنخیت [است] که خدا ما را خیلی که دوست داشته باشد آن جاهایی که در سختیهای ما میداند سختی برای ما بهتر است و دنبالش باز شدن تعبیری که ما «مَا مُنِیَ مُؤْمِنٌ ب بَلَاءٍ إِلَّا کَانَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ مُسْتَقْبَلًا لِعِتَابِهِ» (هیچ مؤمنی به بلایی گرفتار نشد، مگر آنکه کفاره گناهان گذشتهاش و هشداری برای آیندهاش بود) خدا نمیخواهد سختی بدهد برای سختی، خدا سختی میدهد برای راحتی، برای رشد خدا سختی میدهد برای بزرگ شدن. لذا اگر به ما بگویند که دیپلم را الان به شما بدون درس خواندن میدهم یا دیپلم را با درس خواندن کدام ارزش [دارد]؟ اگر درس نخواندی دیپلم گرفتی این دیپلم به درد چی میخورد؟ اگر مدرک گرفتی بلد نبودی سختی درس خواندن رو نداشتی ارزشی پیدا نمیکند. این سختی قرار است تا کجا ادامه پیدا بکند؟ یعنی تا کجا ما قرار است سختی ببینیم تو این دنیا؟ ببینید دنیا نگاهش این است که سختیاش با راحتیاش عجین [است]. ببینید بعضیها که وقتی تو آن جنگ قرار میگرفتند و آن سختی که هر لحظه جای شهادت بود آنجا شیرین بود یا سخت بود فکر میکنید شما؟ یعنی اوج سختی اوج شیرینی هم بود؛ یعنی نگاه انسان تغییر میکند اصلاً ﴿ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴾ [۵] همراه عسر یسر [است]. بستگی به نگاه و بینش دارد اگر یه کسی ضعیف النفس باشد فقط سختی رو ببیند میبرد اما اگر کسی نگاهش این باشد که این سختی رشد رو به دنبال دارد آماده برای مرتبه بعد میشود این از سختی هیچ هراسی ندارد. تو دل سختی هم میرود کاملاً هم برایش مسلط میشود و خود اینکه توانست یه همچین کاری رو بکند برایش یه لذت عظیمی ایجاد میکند که در دل ابتلا وارد شد در دل سختی مسلط شد این قدرتمندی رو احساس میکند. ما تا کجا تحمل این سختی قوی و مهمی است که خدای سبحان هیچگاه هیچگاه سختی رو فوق طاقت انسان قرار نمیدهد و هر سختی انسان [میبیند] و چون هر سختی دون طاقت [است] کمتر از طاقت انسان [است] حتی به اندازه طاقت نیست که در تعبیر قرآن دارد که ﴿ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ۚ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ ﴾ [۶] اگر قرار شد که روزه تمام طاقت من رو بخواهد خدا میگوید تبدیل به فدیه میشود روزه نمیخواهد بگیری اما آنجایی که روزه گرفتن دون طاقت من [است]؛ یعنی من میتوانم کامل میگیرم توانش را دارم همه توانم هم نمیخواهد. پس ابتلائات و سختیهایی که خدای سبحان سر راه ما پیش میآورد یا برایمان ایجاد میشود خیلی زیبا میشود میدانید چی میشود؟ رشد ما [است] دیگر.
سختی؛ نشانه قدرت
کسانی که سختیهای بیشتری [دارند] اجتماعی که سختی بیشتری برایش پیش آمده نشان دهنده قدرت آن اجتماع است نشان دهنده قدرت آن فرد [است]. جامعهای که سختی بیشتری برایش پیش میآید نشانه توانمندی آن جامعه است و جامعهای که سختی کمتری دارد جامعهای است که ضعیف [است]. لذا دارد که بعضی از جوامع [را] دیگر رها میکند خدا میگوید اینها دیگر ابتلا برایشان [نیست]. سختیهای جانی و مالی ایجاد میکنیم تا برگردند؛ یعنی قدرت برگرداندن به سوی خدا ایجاد میکند اینها رفتن به سوی خدا با سختیها شکل میگیرد تو سختیها محقق میشود انسان ارتباطش با خدا قویتر [است]. وقتی که یه حادثهای پیش میآید میبینید مردم تضرعشان به سوی خدا قویتر میشود دوران کرونا و فعلیت تواناییهای انسان هم بیشتر میشود. من الان غرق در خاطراتم شدم این از آن آیههاست که حاج آقا واقعاً هر [کسی] نگاه میکند توی زندگیهای شخصیمان کلی از این مصداق داشتیم حتماً همهمان داشتیم و کلانترش الان تو منطقه هم که داریم نگاه میکنیم قشنگ این قاعده دارد اجرا میشود؛ یعنی هر جا سختی اتفاق افتاده بعدش یه ثمره خیلی ویژه داشته [است].
عزت؛ ثمرهی مقاومت
عزت و راحتی بود دیگر؛ یعنی انگار که این دو تا قرین نیستند آقا. درست عرض میکنم بله راحتی رو تا چی تعریف کنیم؟ راحتی یعنی رها بودن اما عزت [نه]، راحت حرف بزنم مثلاً ایران عربستان راحت [است] دیگر؛ یعنی حالا در واقع به این راحتی که وقتی که آن پادشاهشان یا ولیعهدشان وقتی که با آن رئیس جمهور آمریکا ملاقات میکرد مثلاً به تمسخر مثل یه بچه و کودک باهاش برخورد میکرد با این و بعد هم تو بیانش میگفت اینها گاو شیردهاند. بله ببینید تحریم نیست اما تحقیر میشود این تحقیر عزت انسانی [است] که انسان [دارد]، عزت انسان [مهم است]. لذا جامعه ایرانی جرأت نمیکند همچین حرفی رو بزنند نسبت بهش [بگوید]. با احتیاط تمام میگویند اگر میخواهید مثلاً آن به اصطلاح پهپاد گلوبالها که زدید بعد میگوید تشکر میکنیم که آن هواپیما رو نزدید که توش سرنشین بود رئیس جمهور تشکر کرد که آن را نزدی چون دو تا نزدیک هم بودند آن هم میشد بزنی این عزت [است]. اگر در حقیقت پایگاه عین الاسد رو میزنند تشکر میکنند که مثلاً همه پایگاهشان را نزدند این عزت [است]. آن ها رو میگویند گاو شیرده ببینید این نگاهی که سختی دارد اما سختی شیرینی دارد عزت دارد وقتی که این موشکهای ما بر فراز به اصطلاح اسرائیل رسید و آنجا به هدف [خورد] ببینید چقدر احساس عزت در همه مؤمنین جهان ایجاد شد. بله سختی دارد اما عزتش هم این جور [است]. راحتی رو تا چی تعریف کنیم آقا؟ متشکرم.
پیشنهاد به مخاطبین
این است که اگر دوستانی که این برنامه را میبینند میتوانند خاطرات خودشان رو از این آیه [پیدا کنند]، هر کسی یه خاطره دو خاطره که یه چیزی رو به نظرش خوب میآمده و میخواسته و نشده [را به یاد بیاورند]، درست [است]. خاطراتشان رو اگر توانستند بنویسند و یه مثلاً جایی باشد که اعلام بشود که اینها را به آنجا صفحه برنامه هم ببینیم و در واقع اینها رو میزبانی بکنیم حتماً برای همه ماها اتفاق افتاده که چیزی رو الان خواستیم بعد فهمیدیم که ای بابا خیلی هم خوب نبوده و بالعکسش اگر شما هم این طور بودید همین جا برای ما بگویید و با همدیگه آن ها رو با هم حالا تو اینجا نکته جالبی تو بعضی از سفرهای ارتباطیمان با دانشجوها که نشستیم بهشان میگفتیم یه آیه رو مطرح میکردیم هر کسی از این آیه میتواند یه خاطره مرتبط پیدا کند خیلی خاطراتشان به این آیه مرتبط میشود. سعی کنیم این جریان زندگی و آیهها رو با این نگاه بتوانیم جوش بدهیم که خاطرات ما رو گره بزند جوش بدهیم آن وقت میتوانیم تو بعدیها هم تاثیرگذاریاش رو ببینیم.
آقا متشکرم محبت کردید خیلی متشکرم ما باز هم محضر شما خواهیم بود یا علی مدد وقتتون بخیر خدا نگهدار.
[۱] ﴿البقرة: ۲۱۶﴾ (و آن برای شما بهتر است.) [۲] ﴿البقرة: ۲۱۶﴾ (جنگ بر شما مقرر گردید، در حالی که برای شما ناگوار است؛ و بسا چیزی را خوش ندارید، ولی آن برای شما بهتر باشد.) [۳] ﴿البقرة: ۲۱۶﴾ (بسا چیزی را خوش ندارید، ولی آن برای شما بهتر باشد و بسا چیزی را دوست دارید، ولی آن برای شما بد باشد.) [۴] ﴿البقرة: ۲۱۶﴾ (بسا چیزی را خوش ندارید، ولی آن برای شما بهتر باشد و بسا چیزی را دوست دارید، ولی آن برای شما بد باشد.) [۵] ﴿الشرح: ۶﴾ 1 (به یقین با دشواری آسانی است.) [۶] ﴿البقرة: ۱۸۴﴾ (پس هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد [باید به شماره آن روزها] از روزهای دیگر [روزه بگیرد]؛ و بر کسانی که طاقت آن را ندارند [مانند بیماران مزمن و پیران]، فدیه ای است که خوراک دادن به یک بینو[ا]ست.)