سلام علیکم و رحمة الله
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.

در محضر سوره فتح و آیه بیست و سوم بودیم. گذشت که سنت های الهی قواعد و علل عالم هستند. همان طوری که در نظام ظاهری علت و معلول در کار است، در نظام اعمال و رفتار جمعی و فردی انسان ها هم سنت های الهی مانند علت و معلول و بلکه خود علت و معلول و سنت اسباب و مسببات در کار است. مثلاً در نگاه اینکه سنت محوضت حاکم بر بسیاری از سنن الهی است به طوری که سنت محوضت و خالص سازی غالب است همه سنت ها در پرتو این سنت عمل دارند. اگر سنت املا است، اگر سنت استدراج است، اگر سنت ابتلا است، اگر سنن مختلفی در کار است حتی قتال ها، سختی ها، مشکلات، همه این ها مربوط به این است که این سنت خالص شدن برای مؤمنان از سویی و آن محوضت و تراکم خباثت در جانب کفار از سوی دیگر شکل بگیرد. یعنی هم کفر به آن مرتبه شدتش برسد و هم ایمان به اوج ایمان برسد. این سنت محوضت هرچه به سمت آخرالزمان نزدیک تر می شود شدت تقابل نبرد حق و باطل و محوضت حق و باطل شدیدتر خواهد شد. این هم جزء سنن الهی است که سنن دیگر تحت این معنی پیدا می کنند. سنت ابتلا با این معنی پیدا می کند یا اگر می فرمایند وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. این سنت محوضت است که آن همه ابتلائات برای این است که به این محوضت صبوری و رسیدن إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ برسند. قطعیت این سنن الهی هم به تعبیری که در این روایت دارد لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا. نسخ در سنن الهی در کار نیست. ممکن است بعضی از فروعات تبدیل بشود. نسخ در بعضی از فروعات شکل بگیرد، اما سنن الهی قابل نسخ نیست. سنن الهی قابل تبدیل نیست. سنت ها حاکم اند. بله سنتی ممکن است بر سنت دیگری حاکم باشد و این سنت وقتی آن سنت می آید او در حقیقت مدبّر باشد. این امکان پذیر است. او قهر و غلبه اش بر این سنت بیشتر است. این تبدیل نشده، بلکه سنت الهی این بود که هرگاه این دو باشند او غالب باشد. این هم سنت است. اینجا هم تغییر و تبدیلی صورت نگرفته. یا در آیه شریفه دیگری می فرماید که در همین بحث سنن می فرماید که فلن تجد. اولش می فرماید فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا. وقتی که می گفتند چرا انبیا نمی آیند؟ وقتی انبیا آمدند این ها دور شدنشان و نفرتشان از انبیا بیشتر بود اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ. چون این ها مستکبر بودند. وَ مَكْرَ السَّيِّئِ. و به خاطر مکر بدشان. وَ لَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا. نه تبدیل امکان پذیر است، نه تحویل ممکن است. نه تغییر به اصطلاح سنتی به سنتی که تغییر پیدا نکند، نه اینکه نسخ بشود سنتی کلاً از بین برود. این آیاتی که یا مثلاً سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَ لَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا در سوره اسراء آیه هفتاد و هفت که این سنت های الهی نه تحویل بردار اند، نه تغییر بردار و تبدیل بردار اند. اگر این باور شد آن موقع شناخت سنت ها انسان را ابوالوقت می کند. بر تاریخ حاکم می کند. بر آینده در حقیقت مسلط می کند که چه کنیم به پیروزی برسیم؟ سنت های الهی برای پیروزی روشن است که اگر شما این مقدمات را ایجاد کنید پیروزی قطعی است نه احتمالی است. اگر این کار را بکنید این نتیجه قهری است نه احتمالی است. چون سنت جای احتمال ندارد. اگر در جایی انسان مراقبت بر آن مقدمات بکند، قطعاً نتیجه محقق می شود.

خب اگر این باور در روابط اعمال ما در نظام فردی مان، در روابط اجتماعی مان، در رابطه انسان با خودش و اعمالش، در رابطه انسان با اجتماع، در رابطه انسان با جهان، در رابطه انسان با خدا اگر این سنت ها به این قطعیت دیده بشود انسان افعالش با یقین محقق می شود. وقتی فعلی با یقین محقق شد نتیجه قهری تر و نتیجه قطعی تر می شود تا آنجایی که انسان فعل را با احتمال انجام می دهد. دقت بکنید خود آن باور به عمل که چقدر نتیجه دارد در آن اثر نتیجه مؤثر است که حیطه نتیجه چقدر باشد. لذا به ما می گویند ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَةِ. دعا که می خوانید یقین به اجابت داشته باشید نه با احتمال اجابت. چون کسی در حقیقت وعده داده که ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ. این وعده ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ استجابت قطعی است بر دعا. پس این هم جزء سنن الهی است. اگر این باورها با نگاه سنت ها برای انسان صورت بگیرد، هیچ فعلی برای انسان با احتمال و با امکانی که فقط آیا می شود یا نمی شود ازش صادر نمی شود. بلکه هر فعلی سنت های حاکم الهی را در او می بیند و با یقین به نتیجه. لذا اگر می گوید کم من فئة قلیلة غلبت فئةً کثیرةً بإذن الله، این با یقین به اینکه چه بسیار افراد کم غلبه کردند، با یقین این قدم برمی دارد. به کمی خودش نگاه نمی کند. به وعده الهی نگاه می کند. ببینید چقدر متفاوت می شود. آن موقع سنت ها را باور کردن به جبر و تفویض هم منجر نمی شود. چرا؟ چون مقدمه را ایجاد کردن، موضوع را ایجاد کردن به دست انسان است، نتیجه قهری بر موضوع سنت الهی است. یعنی اگر تو لإن شکرتم را محقق کردی با اختیارت، لأزیدنکم نتیجه قهری این عمل تو است. پس عمل اختیاری است. نتیجه بر این عمل قهری است و این جبر ایجاد نمی کند و نظام قضاء و قدر الهی هم با همین پیچیده شدن در سنت ها قضاء و قدر معنی پیدا می کند که اساس قضاء و قدر تبیین عالم بر اساس سنت ها است. یعنی کسی که علم به قضای الهی پیدا کرده، یعنی علم به سنت ها. کسی که علم به سنت ها پیدا کند یعنی علم به قضای الهی. منتها گاهی این علم از راه علم حصولی است، گاهی علم از راه علم حضوری می شود. بله علم به قضای الهی گاهی با نگاه از پایین به بالا است، گاهی از نگاه بالا به پایین. آنجا که از بالا به پایین باشد علم حضوری است. آنجایی که از پایین به بالا انسان قضاء را بیابد و بفهمد با علم حصولی است؛ ولی در هر صورت هردو یقینی است. چه علم حضوری و چه علم حصولی اش هردو یقینی است؛ منتها یقین گاهی در دائره علم حصولی است و یقین گاهی آن حق الیقین حضوری است که برای انسان محقق می شود.

این نگاهی که در آیه می فرماید سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ. این الان نیست. ببینید نقطه های علم و پیدا کردن علم این طور نیست که علم بعداً ایجاد بشود. نقطه های علمی از ابتدای خلقت عالم بوده. عالمان در مرور زمان به علم می رسند. دقت می کنید؟ یعنی اگر الان رسیدن به اینکه بالاترین نقاط علمی را از جهت مثلاً فیزیکی، شیمی رسیدن به نقاط علمی این نیست که الان ایجاد شده باشد. از ابتدای عالم که آدمی نبود و به اصطلاح از انسان ها کسی نبود ولی عالم بود، این نقاط علمی بود. بعد از اینکه انسان ها آمدند رشد کردند به این نقاط علمی انسان ها امروز رسیدند و بعداً می رسند. این ها گذر می کنند بر نقاط علمی نه نقاط علمی دارند می رسند. با همین نگاه سنت های الهی هم همین طوری است. سنت های الهی بعداً ایجاد نمی شود. با کشف ما ایجاد نمی شود. سنت الهی در پیروزی حق بر باطل، سنت الهی در حکومت صالحان، سنت الهی در پیروزی مستضعفان وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ یا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ، این سنت ها سنت هایی است که از اول عالم که ایجاد شده جزء نهاد عالم بوده. جزء آن قوانین عالم بوده. وقتی انسانی محقق می شود این مسیر را طی می کند، این سنت آشکار می شود نه اینکه سنت ایجاد بشود و چون اینگونه است آن موقع نگاه انسان به این است که این سنت ها از قبل بوده اند و من نقشم آشکار کردن این سنت ها است. کشف سنت ها است. آشکار کردن و ظاهر کردن و تحقق دیده شدن این سنت ها است. با این نگاه می فرماید قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا. همچنان که در خدا تبدیل و تحویل راه ندارد، سنت های الهی هم در آن تبدیل و تحویل راه ندارد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید