سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا
إنشاءالله خدای سبحان امام زمان را از ما راضی بگرداند و افعال ما مورد رضای ایشان واقع بشود و چشم ما به جمال دل آرای حضرت روشن بگردد.
در بحث سوره فتح آیه ده بودیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً ﴿10﴾
در اینجا خدای سبحان بعد از جریان بیعت که فرمودند بیعت با پیغمبر بیعت با خداست و دست خدا فوق ایدی است، ابتدا نکث را مطرح میکند، شکستن بیعت را مطرح میکند، بعد وفای به عهد را. علتش این است که این شکستن بیعت خیلی سنگین و خطرناک است. لذا ابتدا اخطار و انذار را میفرماید، فمن نکث، اگر کسی بعد از بیعت نقض بیعت کرد، فإنما ینکث علی نفسه. این ضرر به خودش زده است. همان حب ذاتی که عرض کردیم فکر میکرد تن مهم است، برگشت به یک نگاه غلطی میکند که تنش را فقط اصل میبیند. لذا میبیند اگر با این جهادگران و کسانی که مجاهدند حرکت بکند خطر ایجاد میشود و خطر دارد. لذا همراهی نمیکند و این نقض بیعت میشود با پیغمبر که اینها در خود حدیبیه تحت شجره با پیغمبر بیعت بستند که تا مرز جانفشانی در کنار پیغمبر باشند و فرار نکنند. هر دو فراز ذکر شده است.
#انحراف_حب_ذات_با_اصل_دیدن_تن
#گناه_عظیم_بیعت_شکنی
این نگاه با توجه به همان آیه و لا تکونوا کالذین نسوا الله فأنساهم انفسهم، کسی خدا را فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است، چون اساس حیات ما ارتباط با حقیقت ربوبیت الهی است که اگر ما خدا را فراموش کردیم، خودمان را از دست دادیم. درست است که ان احسنتم احسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها، یعنی باز هم بدی به کی میرسد؟ به خود انسان میرسد. اینجا اگر نقض کردند، تعبیر خیلی زیباست. فمن نکث، کسی این بیعت را شکست، فإنما ینکث علی نفسه. این علیه خودش اقدام کرده است. فکر نکند به خدا ضرری زد. فکر نکند به رسول خدا ضرری زده است. فکر نکند به مومنین ضرری زده است. اولین ضرر به خودش خورده است. اینکه انسان باور کند هرجا نقض بیعت بکند اولین متضرر خودش است، حب ذات انسان میکشاند انسان را به اینکه مراقب باشد که به خودش ضرری نخورد. در روایت شریف وارد شده است که انسان بر این خلق شده است که اگر چیزی نافع است برای او آن را دوست دارد و اگر مضر است آن را دشمن دارد.
#شناخت_من_حقیقی_و_قرار_گرفتن_حب_ذات_در_مسیر_صحیح
اینها فکر کردند تنشان فقط خودشان هستند. مومنی که به اینجا برسد که فقط تن را خود بداند، قطعا از دایره ایمان خارج شده است، نگاه ایمانیاش باطل شده است. فقط یک تخلف ظاهری نیست. این تخلف ظاهری حکایت از یک عمق باطنی ایمانی دارد که ایمانش را از دست داده است. چنانچه آیات بعدی میآید. بعضی از گناهان اینطور میشود که انسان را میکشاند به آنجا که از دایره مومنین خارج میشود.
بعد از اینکه نقض عهد را فرمود میفرماید و من اوفی بما عاهد علیه الله، کسی که وفادارتر باشد به عهدی که با خدا بسته است، فسیؤتیه اجرا عظیما. اجرا عظیما که هیچ حدی برایش ذکر نشده است، نکره آمدن عظیم و اجر، خدا وقتی ذکر میکند اجری عظیم است، محدود به حدی نکرده است، نشان میدهد وفای به عهد یک عمل محوری است. یک کار محوری است که اگر در وجود کسی این وفای به عهد شکل بگیرد بقیه مراتب محقق میشود. چطور در نماز بیان میکنیم که ان قلبت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها. اگر نماز قبول بشود بقیه قبول میشوند، اگر رد بشوند بقیه رد میشوند، یک امر محوری است در بین عبادات، در بین نظام ارتباط بنده با خدا، وفای به عهد و نقض عهد آن امر محوری است که اگر وفای به عهد محقق بشود آن موقع میبیند تمام عبادات عهد است. تمام ارتباط با خدا از شئون عهد است. کسی که وفاداری به عهد را در وجودش تثبیت و تمرین کرد. اوفی بود و وفادارتر بود، این در تمام امورش موفق میشود. لذا در مرتبه بالاتر میگویند نگاه نکنید به کثرت نماز و روزه افراد. بلکه نگاه کنید به وفای به عهد و امانت داری افراد. وفای به عهد روح حاکم بر نماز است که اگر این روح حاکم باشد، آن نمازی که خودش بین عبادات جنبه محوری داشت محقق میشود و اصلا آن نماز حقیقت نماز میشود که عهد دیده بشود با خدای سبحان.
لذا اینجا میفرماید و من اوفی بما عاهد علیه الله. همه ارتباطات عبادی ما و اخلاقی ما در دایره وفای به عهد میچرخد. آن وفای به عهد را آشکار میکند که ما عهد عبودیت داشتیم با خدا که الست بربکم قالوا بلی، آیا من پروردگار شما نیستم و جواب دادیم چرا، قبول کردیم، این عهد است. تمام این وفای به عهدها مظهر آن وفای به عهد است، تمرین رسیدن به آن عهد است.
#وفای_به_عهد_روح_عبادات
#اهمیت_وفای_به_عهد
#مظاهر_وفای_به_عهد_الست
همین بیعت شجره هم مظهر تامی از آن وفای به عهد است که من عبد هستم و مطیعم و این اطاعت و عبودیت، اطاعت از رسول عبودیت خدا را به دنبال دارد. چون آن عبودیت آن نهایت است که ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، کمال نهایی عالم خلقت که انسان است آن عبودیت است، در این مظهر اطاعت رسول، آن عبودیت دارد خودش را آشکار میکند که کسی که اطاعت میکند دارد عبودیت محقق میکند. و اگر اطاعت رسول میکند، چون رسول حیثی ندارد به جز رسالت و نشان دادن خدا، عبودیت خدا محقق میشود.
در قبال این اگر کسی نسبت به طاغوت و شیطان اطاعت کرد، آن عبودیت شیطان است. چرا؟ چون بالاتر از آن کسی نیست. شیطان به چیز دیگری دعوت نمیکند. دعوت شیطان به خودش است. لذا اطاعت شیطان عبودیت شیطان است. شکستن پیمان، بت نفس را بزرگ کردن است. و وفای به عهد شکستن بت نفس انسانی است که بت نفس مادر بتهاست. اگر این شکسته شد، مادر همه بتها و همه إلههها غیر از خدای سبحان شکسته شده است.
إنشاءالله خدای سبحان ما را به عهدی که با او داریم آشنا بگرداند و به ما توفیق وفای به عهد بلکه وفادارترین افراد به عهد قرار بدهد
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
-اوج آن قله میشود شهادت.
شهادت آشکار شدن آن قله است.
إنشاءالله خدای سبحان توفیق عملش را بدهد. احساس وفای به عهد را در رفتارمان بکنیم. این احساس در وجودمان ایجاد بشود و اگر تخلفی صورت گرفته است، نقض عهد قبحش برایمان شدید باشد إنشاءالله.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.