سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا

در محضر سوره فتح بودیم و در محضر آیه ششم سوره فتح.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌

وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيراً ﴿6﴾

در این آیه شریفه که گفتگوهایی شده و بعضی نکات ذیل آیه شریفه بیان شده است، بعضی نکات باقی مانده را عرض می‌کنیم.

اولا اینکه منافقین و مشرکین الحاقشان به همدیگر و عدم تفکیکشان نکته مهمی است برای برخوردهای ما و شناخت ما که بدانیم در جامعه منافقین ریشه‌هایشان با مشرکین همیشه یکی است. هم در مبدئیت و هم در نتیجه. و این کار را برای نوع برخورد ما از جهت آنچه که باید بشناسیم خیلی راحت می‌کند اگر این شناخت درست محقق بشود. اگر نفاق شناخته بشود، طرز برخورد معلوم می‌شود که انسان بداند ریشه‌های نفاق از جهت مبدئیت الظانین بالله ظن السوء است. این ‌ها به خدا بدگمان هستند. مشکل اصلی‌شان این است که نسبت به خدا اعتقادی در وجودشان نیست و بد گمان هم هستند. مثل مشرکین. حتی تقدیم منافقین بر مشرکین نشان می‌دهد در تمام این ملاک‌هایی ذکر شده است اشد است وضعشان از مشرکین. سخت‌تر است. یعنی ظن سوءشان به خدا از مشرکین هم بیشتر است. نه اینکه آن‌ها حسن ظن داشته باشند. اما اگر ظن سوء به خدا مراتب داشته باشد، مرتبه نفاق ظن سوئش شدیدتر از مرتبه شرک است.

جمع کرده بین آنچه مشرکین دارند و آنچه آن‌ها هم ندارند. این یک نکته که قبلا هم بهش تذکر داده شده بود.

#نفاق

#نفاق_و_شرک

#ریشه_نفاق_و_شرک

#سوء_ظن_به_خدا_ریشه_نفاق_و_شرک

نکته دوم اینکه این‌ها ظن سوء به خدا دارند. همانطور که برای پیغمبر اکرم چهار نعمت را خدا قرار داد، و برای مومنین چهار نعمت را قرار داد، برای این‌ها هم چهار نقمت را قرار می‌دهد. چهار بدی و عذاب را قرار می‌دهد. این هم چهارتاست. در این آیات برای پیغمبر اکرم چهار چیز، برای مومنین چهار چیز و برای منافقین و مشرکین هم چهار چیز بیان می‌کند.

از جمله‌اش این است که علیهم دائرة السوء. برای این‌ها در حوادثی که در دنیا و آخرت پیش خواهد آمد به خاطر اینکه الظانین بالله ظن السوء، نتیجه‌اش این است که علیهم دائرة السوء. همان گمانی که دارند در نظام عالم وجود برگشت به خودشان می‌کند. کسی که کج اندیش باشد این کج اندیشی اول دامن خودش را می‌گیرد. نه اینکه به دیگران اول آسیب بزند. اول دامن خودش را می‌گیرد. لذا بلا فاصله بعد از الظانین بالله ظن السوء، می‌فرماید علیهم دائرة السوء. چون به خدا بد گمان هستند و لله جنود السماوات و الارض است، یعنی بد گمان به همه هستی هستند، نگاهشان به همه هستی با سوء است، هیچ جا حسن ظن ندارند. چون اینگونه است هیچ جا آرامش و راحت ندارند. از هر جایی احساس آسیب به خودشان می‌کنند، هر چیزی را در مقام ضرر زدن به خودشان می‌بینند، لذا به هر چیزی هم نگاه می‌کنند، با نگاه سوء نگاه می‌کنند. هیچ گاه حسن ظن در نظام اشیاء و اعتماد به دیگران هم پیدا نمی‌کنند. این هم یکی از نتایج نگاهشان به خداست که دنباله‌اش آشکار می‌شود.

به دنبال این علیهم دائرة السوء، می‌فرماید غضب الله علیهم. غضب خدا بر این ‌ها قرار می‌گیرد.

همانطور که نسبت به مومنین دارد که هو الذی انزل السکینة فی قلوبهم المومنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم، اینجا هم در مقابل انزل السکینة فی قلوب المومنین می‌فرماید علیهم دائرة السوء، در مقابل لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم، می‌فرماید غضب الله علیهم. این‌ها غضب خدا به دنبال آن ظن سوء و دائره سوء برایشان ایجاد می‌شود. یعنی شدت پیدا کردن همان حقیقت. چون علیهم دائرة السوء آغازش است. غضب الله علیهم ادامه‌اش است. در ادامه این می‌رسد به اینکه و لعنهم. در غضب الله علیهم، یعنی رحمت‌ها در وجود این‌ها تبدیل به نقمت می‌شود. در لعنهم بیان می‌کند که دیگر رحمت به سمت این‌ها نمی‌آید. مراتب است. یک جا هست که رحمت می‌آید، این‌ها تبدیلش می‌کنند به نقمت. علیهم دائرة السوء. چرا؟ چون الظانین بالله ظن السوء. اینها به خدا بد گمان بودند. هر رحمتی که از جانب خدا می‌آمد بواسطه این معده مریض تبدیلش می‌کنند به نگاه بد. در غضب الله علیهم رحمت هنوز برای این‌ها هست، ولی این رحمت که در وجود این‌ها تبدیل به نقمت می‌شد، در مورد مومنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم بود، در این‌ها غضب الله بود، شدت نقمت می‌شود. شدت پیدا کردن است.

لعنهم یعنی کلا این‌ها از رحمت حق دور می‌شوند. مثل ختم بر وجود می‌شود. لعنهم، از رحمت دورند. در مرتبه آخر نتیجه است. اعد لهم جهنم. وقتی اینطور شدند جهنم را برای خودشان آماده کردند و آماده شده است جهنم برای این‌ها که ساءت مصیرا. این هم یک نکته بود که عرض شد.

#سوء_الظن_بالله

#اثر_سوء_ظن_به_خدا

نکته دیگری که لازم است این است که اشاره کردیم در بین 1400 نفر از مومنینی که آمده بودند شاید 4-5 نفر خانم حضور داشتند از مومنین، در بین منافقین و مشرکین هم منافقینی که نیامدند و مشرکینی که در مقابل قرار گرفتند، تعداد زیادی خانم نبوده است. اما چرا اینجا در هر سه این‌ها این مسئله را چه در مومنین با مؤمنات، چه در منافقین با منافقات و در چه در مشرکین با مشرکات، زنان و مردان را کنار هم آورده است؟ نقش اساسی زنان در حفظ ایمان مردان، و همچنین نقش اساسی زنان در نفاق منافقان و شرک مشرکان بالخصوص در مرتبه ظهور و نصرت را می‌رساند.

یعنی نقش مومنات در اینکه مومنین حرکت کردند برای آمدن و جدا شدن از زندگی‌شان، همراهی آن‌ها و تشجیع و تهییج آن‌ها برای این حرکت که در خیلی از جاها مصادیق فراوانی داشت مثل جریان زهیر و دیگرانی که بوده است که تهییج می‌کردند برای حرکت. یا عرض کردیم خانمی در بصره منزلش محل رفت و آمد جلسات مخفی می‌شود که هفت نفر از آن خانه به سپاه کربلا اعزام می‌شوند. از 72 شهید کربلا که تعدادی هم از یاران بودند، از خود این یاران که پنجاه و چندتا بودند، 7 تا از خانه یک خانمی بودند که محل جلساتی بوده به صورت مخفیانه که شهادت را به جان خودش خریده بوده که این جلسات در خانه‌اش برگزار بشود. آن هم در بصره که حاکمش عبید الله بوده است با آن شدت در آن دوران، این حاضر بوده است که این کار را بکنند. هفت نفر از خانه او اعزام بشوند. همینطور در منافقین و مشرکین. نقش خانم‌ها را اگر در آنجا ساکت بودند یا تاثیر گذاری می‌توانستند داشته باشند یا همراهی کرده باشند، هر کدام از این نقش‌ها را دارد یادآور می‌شود خدای سبحان، که در ظهور ایمان مومنان و ظهور نفاق منافقان و ظهور شرک مشرکان زن‌ها نقش اساسی دارند. لذا اگر روی این کار بشود در نظام ایمانی که ما نقش زنان را در این نگاه در ظهور ایمان مومنان و همچنین بازداشتن منافقان از ظهور نفاقشان، یا مشرکان از ظهور شرکشان توسط زنانی که در خانه‌های این‌ها تحت تاثیر حقایق ایمانی و تبلیغات قرار بگیرند می‌تواند به عنوان یک نقش کارساز باشد.

این آیات در مقام فتح و مقابله است. در مقام بیان عادی نیست که بخواهد زندگی عادی را بیان بکند. در مقام بیان فتح است و مقابلاتش. آن وقت برجسته کردن این نقش در اینجا نشان می‌دهد که چقدر این اثر بخش است.

#نقش_زن_در_جامعه

#شدت_اثر_بخشی_زن_در_جامعه

#نقش_زن_در_تشجیع_و_تهییج_همسر_در_مسیر_حق_یا_باطل

#مشارکت_اجتماعی_زن_از_منظر_الهی

این چند نکته‌ای بود که در اینجا برای این بحث باقی مانده بود که توجه به هر کدام از این نکات می‌تواند در نظام هدایتگری کارساز باشد.

إن‌شاءالله خدای سبحان به ما قدرت بدهد که آیاتش را راهنمای حرکت و عملیاتمان قرار بدهیم. إن‌شاءالله نکاتی هست که در جلسات بعد عرض خواهیم کرد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید