درس اخلاق هفتگی استاد عابدینی در مدرسه علمیه ثامن الائمه (علیه‌السلام)

موضوعات مطرح شده:

1:58 ماه رجب رو به پایان است
4:18 محبت، کار را ساده می‌کند
5:08 گره زدن عمل با محبوب نامتناهی
8:04 شرط باور و اقدام
11:27 فرهنگ قیام
14:38 ساختار سازی هم لازم است
16:17 فرق مطلق استقامت با استقامت مطلق
19:14 در استقامت خودمان در باشیم
21:00 در ماه شعبان کم نخواهیم
22:44 شعبان ماه رسول اکرم (ص) است
24:27 دنبال صفوه العمل باشیم
26:18 فضیلت ماه شعبان
28:20 در این ماه حال خوش داشته باشیم
30:19 فضیلت مناجات شعبانیه
31:12 یقین وجودی و شهودی پیدا کنیم
32:40 از حجاب نور عبور کنیم
34:24 دعوت خدا را پاسخ دهیم
36:02 با خودمان چه کردیم ؟
36:41 ابهج جمع بین جلال و جمال است
38:10 ماه شعبان ماه صلوات است

متن جلسه

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ الحمدلله ربِّ العالَمین وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ

ان‌شاءالله از یاران، یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم صلواتی سرداری مرحمت کنید.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

 

هرچقدر عشق و علاقه داریم که ان‌شاءالله از رجبیون باشیم و اهلِ ولایت امیرمؤمنان علیه السلام  و در این تتمّه‌ی ماه رجب امیرمؤمنان (علیه السلام) ولایتِ ما را بپذیرد و ان‌شاءالله مشرّف به زیارت قبر مبارک حضرت و همچنین نائل به شفاعتِ حضرت بشویم صلوات دوم را بلندتر مرحمت کنید.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

 

همه‌ی عشق و علاقه‌‌‌مان رابه حضرت زهرا سلام الله علیها با صلوات بر محمّد و آل محمّد ابراز کنیم.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

 

خب جلساتی تعطیل بود و محروم بودیم از رسیدنِ حضورِ دوستان، بالأخره مدرسه تعطیل بود و جلسات برقرار نبود، امشب دوباره توفیقِ حضورِ دوستان را داریم، ان‌شاءالله برکتِ جمعِ دوستانی که جمع می‌شوند یک جمعِ ولایی‌ای را برایمان شکل بدهد و جاذبه‌های ولاییِ حضرت را برای ما نازل کند و رحمت خدای سبحان را بر همه‌مان بیش از گذشته نازل بفرماید.

ماه رجب با همه‌ی عظمتش رو به پایان است و شاید ما فردا را مثلاً، طبقِ تقویم جمعه اولِ ماه حساب می‌شود دیگر، پنجشنبه روز آخرِ ماه رجب است و آخرین روزِ ماه رجب برای اینکه بکوشیم در این منازل سلوک إلی الله که عرض کردیم زمان‌ها منازل سلوک به سوی خدا هستند و هر منزلی یک اثرِ ویژه دارد ماه رجب به تمامه در عین اینکه هر ساعتش هر لحظه‌اش یک زمان است خودش ماه رجب یک زمان ویژه است همه‌اش از ابتدا تا انتهایش، پس اگر قصوری و کوتاهی‌ای و عدمِ انجامِ کارِ به تمامه در این ماه داشتیم سعی بکنیم که در امشب و فردا ان‌شاءالله این قصورمان را بلکه بتوانیم جبران بکنیم که بشود این ماه شریف که یک منزلِ ویژه است منزل برای ما هم حساب شود به‌طوریکه وقتی ندا می‌کنند در قیامت أَيْنَ الرَّجَبِيون با همین جبرانی که در این روزِ آخر داریم قرار می‌دهیم بلکه خطابِ رَجَبیون شاملِ حالِ ما هم بشود، ناامید نباشیم، درِ خانه‌ی کریم را زدیم آن هم از طریقِ ولیِّ‌اش که بسیار دوستش دارد و خدای سبحان امیرمؤمنان (علیه السلام) برایش یکی از ارزش‌های ویژه‌ی عالمِ خلقت است که با پیغمبرش (صلّی الله علیه و آله وسلّم) که تجلّیِ اعظم است “أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ” (آل عمران/ ۶۱) است یک حقیقتِ واحده است، به محبت و علاقه‌ی به، این علاقه که می‌گوییم از علاقه‌هایی است که انفعال در آن نیست، به محبتی که خدای سبحان به اولیائش دارد کار ساده می‌شود، یقین بدانیم که محبت کار را ساده می‌کند، همانجوری که بارها عرض کردیم حضرت آیت‌الله بهجت می‌فرمودند که همه‌ی اعمال حسابرسی دارد اما آنچه که کار را ساده می‌کند حبّ و بغض است، حبِّ به حضرات معصومین و بغض از اعداءشان کار را سریع می‌کند، خدا در رابطه با حبّ و بغض خیلی محکِ سنگینی نمی‌زند لذا محبت خودش اکسیر است خودش کیمیای وجود و مِسِ وجود را کیمیاگری می‌کند و طلا می‌کند، حالا ببینید روایاتِ باب هم خیلی است، نمی‌گویم بی عمل، معلوم است که عمل می‌خواهد اما تعبیری که بعضی از بزرگان هم دارند این است که ما در ماه رجب با ولایت که گره بزنیم به عشقِ ولایت که کار را انجام بدهیم کار به اندازه‌ی ولیّ عظیم می‌شود، اگر باور کردیم که ما ابدیت را در پیش داریم و ابدیت هم قطعاً نمی‌شود که لحظاتْ محدود باشند نتیجه‌ی لحظاتْ محدود باشد از ضمیمه‌ی محدودها ابدیت ایجاد نمی‌شود حتماً اگر جزای ابدی برای ما در پیش است باید امکانِ عملِ نامتناهی باشد، عملِ نامتناهی اگر بخواهد باشد باید هر لحظه از این عمل امکانِ نامتناهی داشته باشد و الّا نمی‌شود هر لحظه عملْ محدود باشد از ضمیمه‌ی عمل‌های محدود نامتناهی ایجاد نمی‌شود، پس باید هر لحظه امکانِ عملِ نامتناهی باشد تا ابدیت معنا بدهد، درست است؟ تا اینجا را قبول دارید؟ اگر اینجوری است پس باید یک سرمایه‌ی نامتناهی در وجودِ ما و استعدادِ نامتناهی باشد تا امکانِ عملِ نامتناهی در هر لحظه مقدور باشد، اگر این سرمایه بخواهد باشد تنها سرمایه‌ای که می‌تواند این حقیقت را ایجاد کند حبّ و بغض است که حبّ به جهتِ اینکه متعلق به محبوبِ نامتناهی می‌تواند باشد چون یک سَرِ این حقیقت نامتناهی است حبّی که از ما نشأت می‌گیرد به لحاظِ محبوبِ نامتناهی که یا خدای سبحان است که بالذّات محبوبِ نامتناهی است و یا اولیاءِ خاصّش هستند که بالتّبع این‌ها محبوبِ نامتناهی هستند این محبوبِ نامتناهی سرعتِ سیر ایجاد می‌کند به اندازه‌ی خودش، لذا هر قدر ما محبتمان، عشقمان، علاقه‌مان، باورمان به این حقیقت‌های نامتناهی قوی‌تر شکل بگیرد عملی که دارد انجام می‌شود به سمتِ نامتناهی می‌رود. پس می‌شود در یک شبانه روزِ آخری که باقی مانده چون سرمایه‌ی عمل در هر لحظه امکانِ نامتناهی دارد می‌شود در این لحظاتِ آخرِ یک شبانه روزِ آخرِ ماه رجب با اتصالِ به حقیقتِ نامتناهیِ امیرمؤمنان علیه السلام که نورِ چشم پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) است عزیزِ پیغمبر(صلّی الله علیه و آله وسلّم)  است و پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم)  حبیبِ خدای سبحان است محبوبِ خدای سبحان است و حضرات هم محبوبِ خدای سبحان هستند می‌توانیم از این طریق خودمان را به آن حقیقتِ ابدی در همین تتمّه برسانیم به شرطی که اول باور کنیم و ثانیاً اقدام کنیم، یعنی آن باور هم شرط است و الّا اگر انسان باور به این مسأله نداشته باشد به قدرِ باور به او داده می‌شود انّ العَطایا عَلي قَدرِ النیات [من به این صورت پیدا کردم: (عَلى قَدْرِ النِّيَّةِ تَكُونُ مِنَ اللّهِ الْعَطِيَّةُ) حدیث از امیرالمؤمنین علیه السلام است در شرح محقق بارع جمال الدين محمد خوانسارى بر غُرر الحكَم و دُرَر الكَلم- دانشگاه تهران- چاپ چارم،۱۳۶۶- ج ۷- ص ۳۹۹]، هرچقدر که انسان باور داشته باشد به او عطایا داده می‌شود چون بیش از این را نمی‌پذیرد، چون باور ندارد نمی‌پذیرد، نه اینکه خدا نمی‌دهد، خدا رحمتش ریزان است و آنجا حدّی ندارد اما این دهانش باید باز باشد تا بگیرد کسی‌که باور ندارد دهانش به اندازه‌ی باور باز است لذا همانجوری که “أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا” (رعد/ ۱۷) هر وادی‌ای به اندازه‌ی دهانِ بازش ظرفیتش از این باران بهره می‌گیرد، باران حدّی نخورده بلکه دهانِ این‌ها که قابل هستند حدّ می‌زنند، پس هرچقدر این دهانمان را بازتر نگه داریم یعنی باورمان عمیق‌تر باشد خدا رحمت کند حضرت آیت‌الله بهجت را ایشان می‌فرمودند که ما محرومیت‌هایمان چوبِ عدمِ باورهایمان است و اختیاری است، چون باور نمی‌کنیم محروم می‌شویم و این محرومیت هم اختیاری است کسی به ما تحمیل نکرده خودمان باور نکردیم لذا محروم شدیم؛ پس رحمتِ حق در این ماه رجب که اصلاً ماه رجبُ الاَصَبّ است رحمتِ ریزان است رحمتِ وافر است رحمتِ بی‌حدّ است بی‌پایان است و چون منزلِ رجب یک منزلِ عظیمی است برای ابدیتِ ما یک منزلِ ویژه‌ای است خدای سبحان در هر لحظه‌اش امکانِ نامتناهی را برای ما فراهم کرده، پس جای جبران باقی می‌ماند، پس در این یک شبانه روزِ آخر چون هر لحظه‌اش به اندازه‌ی بی‌نهایت و نامتناهی انسان باید امکانِ حرکت داشته باشد و الّا ضمیمه‌ی ۳۰ روزِ متناهی حقیقتِ نامتناهی ایجاد نمی‌کند پس هر روزش و ساعتش باید امکانِ نامتناهی و اگر این هست سرمایه‌ی انسان هم باید چه باشد؟ نامتناهی باشد که بتواند این مسیرِ به سویِ نامتناهی را طی کند؛ این خیلی عظیم است! آن‌وقت اگر این سرمایه در وجودِ ما باشد ولی مدفون بماند و استفاده نشود چقدر در روزی که چشم انسان باز شود ببیند چقدر دارا بوده چقدر می‌توانسته اما استفاده نکرد و محروم ماند آن چیزی‌که ذرّه‌اش را آنجا احتیاج دارد اما اینجا درّه‌اش و عظیمش را اختیاراً محروم کرد خودش را، چقدر حسرت دارد! لذا در تعبیرِ روایات این تعبیری که در سوره‌ی هود است که خدا در آنجا می‌فرماید خطاب به پیغمبراکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) که: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ “فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ” (۱۱۲)، تعبیرِ “فَاسْتَقِمْ”، ببینید ما یک قامَ داریم یک اَقامَ داریم یک فَاسْتَقِمْ داریم، این‌ها سه مرحله است؛ قامَ یعنی کسی‌که خودش قیام می‌کند، اَقامَ یعنی علاوه بر اینکه قیام می‌کند دیگران را هم به قیام می‌رساند آن‌ها را هم بلند می‌کند، درست است؟ لذا اَقامَ الصَّلوة یعنی نماز را به پا دارید جمعی بخوانید، اَقامَ یک مرتبه بالاتر است یعنی از فردِ خودش به جمع کشیده می‌شود، آن‌وقت فَاسْتَقِمْ در اینجا چه می‌تواند باشد که از اَقامَ بالاتر باشد؟ فَاسْتَقِمْ می‌رساند به اینکه انسان فرهنگِ قیام را در جامعه به پا می‌کند، یعنی نه فقط مردم را به قیام می‌رساند و وامی‌دارد، نه فقط قیام کردنِ دیگران بلکه چی؟ فرهنگِ قیام، فرهنگِ قیام که اگر محقق بشود اثرش این است که انسان حتی ممکن است این نسل از دنیا بروند اما فرهنگی که در یک جامعه‌ای محکم می‌شود اثرش چیست؟ نسلِ بعدی که می‌آیند در این فضا تنفس کردند در این فرهنگ تنفس کردند و نسلِ بعدی هم آن را چه کار می‌کنند؟ ادامه می‌دهند، این مطلوب است که غیر از اینکه قامَ، باید انسان به پا خیزد، غیر از اینکه اَقامَ، باید اقامه کند منتها در این هم نماند، قامَ تا اقامه برسد، اَقامَ تا به استقامه برسد که استقامه می‌شود چه؟ استقامه می‌شود ایجادِ فرهنگ؛ آن‌وقت یک مرتبه‌ی دیگر هست که فَاسْتَقِمْ وقتی اینجا به پیغمبر خطاب می‌شود یک موقع می‌گوید فَاسْتَقِمْ یعنی فرهنگِ قیام را تو درست کن مثلاً در سوره‌ی شورا، اما در اینجا که سوره‌ی هود است می‌فرماید: “فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ” که این “وَمَنْ تَابَ مَعَكَ” یعنی یک مرحله‌ی بالاتر از فرهنگ‌سازی، چه کار کنید؟ می‌گوید فرهنگ را درست کنید اما فرهنگ را ساختارسازی کنید تا به اجرا و حاکمیت هم کشیده بشود؛ یک موقع در یک جا فرهنگ هست اما اینجا حاکمیتی ندارد که این فرهنگ را پیاده کند، امر به اینکه ساختارسازی هم لازم است که بیاییم چه کار بکنیم؟ چه کار بکنیم این فرهنگ به ثمر و نتیجه هم برسد پیاده هم بشود فقط فرهنگ ساخته نشده باشد؛ این مرتبه‌ی چهارم است که لزومِ جامعه‌سازی لزومِ حلقه‌های میانی، لذا “وَمَنْ تَابَ مَعَكَ” دنبالش می‌آید که آن‌ها هم استقامَ را باید داشته باشند یعنی آن‌ها هم قامَ نباشند آن‌ها هم اَقامَ نباشند فقط، آن‌ها هم به چی برسند؟ به مرتبه‌ی استقامَ، “فَاسْتَقِمْ”؛ اگر آن‌ها هم بخواهند به مرتبه‌ی “فَاسْتَقِمْ” برسند باید یک ساختارسازی در جامعه شکل بگیرد که حلقه‌های میانی مرتبط با مردم بشوند آن‌وقت اثرش خیلی زیبا می‌شود، اثرش این است که در جامعه‌ای که “فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ” است که در این سوره دارد پیغمبر فرمود: (شَيَّبَتْنِي هُودُ) (الخصال- الشیخ الصدوق- محقق/ مصحح: علی اکبر غفاری- قم- چاپ اول، ۱۳۶۲- ج ۱- ص ۱۹۹)، سوره‌ی هود من را پیر کرد با اینکه “فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ” در سوره‌ی شورا هم آمده اما ذیلِ “وَمَنْ تَابَ مَعَكَ” را ندارد، اینکه بقیه هم به استقامت برسند؛ اِسْتَقِمْ قامَ یعنی انسان در حالتی قرار بگیرد که قدرتمندانه بتواند همه‌ی قوایش را به فعلیت برساند، چون در نشسته همه‌ی قوای انسان آزاد نیست، پای انسان نشسته است حرکتی ندارد قیام که می‌کند همه‌ی اعضا آماده‌ی نفع رسانی و عمل هستند، آن‌وقت اَقامَ یعنی دیگران را هم به همین رابطه برسان، استقامَ یک استقامتِ مطلق داریم یک مطلقِ استقامت داریم، مطلقِ استقامت مربوط به مردمِ عمومی است که مردم بلند شوند توانایی‌هایشان به فعلیت برسد، اما استقامتِ مطلق یعنی تمامِ توانایی‌ها در حدِّ کمالی‌اش به فعلیت برسد، این ابتدا خطاب به خودِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) است که از ایشان می‌آید، از بقیه‌ی مردم نمی‌آید، اما خطاب به حلقه‌های میانی هم هست یعنی ما روحانیون، حاکمانِ اسلامی این‌ها نباید در حدِّ مطلقِ استقامت باشند بلکه در حدِّ استقامتِ مطلق باید حرکت کنند، هرچقدر کسانی‌که مردم را دعوت می‌کنند به استقامت باورشان و عملشان در استقامت عمیق‌تر باشد مطلق‌تر باشد چه می‌شود؟ عملِ مردمی که پاسخ به این‌ها می‌دهند اجابت می‌کنند در حدّ استقامتِ آن‌ها قرار می‌گیرد، یعنی ما داریم الآن که دعوتِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) را تکرار می‌کنیم برای مردم ما داریم حد می‌زنیم به عملِ مردم، چون باورمان مطلق نیست چون آن حدِّ استقامتِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) را نداریم و باورمان به استقامتِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) هم آنجوری نیست ما داریم ناخودآگاه چه کار می‌کنیم؟ مردم را در بهره‌مندی که از ما دارند یاد می‌گیرند ما داریم حد می‌زنیم، پس اگر از ما بازخواست بکنند حق دارند یا ندارند؟ می‌گویند تو چرا به استقامتِ مطلق، استقامتِ مطلق هم ما در حدِّ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) نمی‌توانیم که، معلوم است، اما باور به استقامتِ مطلقِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) می‌توانیم داشته باشیم یا نه؟ می‌توانیم باور بکنیم به آن وعده‌های پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) با آن تمایتش، می‌گوید اگر تو آن باور را کردی طبقِ آن باور مردم را دعوت کردی آن‌وقت اثرش می‌شود چه؟ اثرش می‌شود عملِ مردم تابعِ استقامتِ مطلق می‌شود. در باشیم در این دعوتمان، در بودن یعنی هیچی به خودمان و محدودیتِ خودمان، ما فقط پیام را مثل یک بلندگو [منتقل بکنیم]، نه بلندگویی که هیچ ثمری در ما ندارد، یعنی در وجودِ ما حد نخورد این وقتی می‌آید، اگر حد نخورد بیاید به مردم برسد مردم به خدا با اطلاق می‌رسند نه با حد، با اینکه معرفتِ آن مرتبه را ندارند با اینکه قدرتِ آن عمل را ندارند اما می‌گوید من دارم عمل می‌کنم به امرِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) دارم عمل می‌کنم همین که این باور را کرد امرِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) را مطلق دید عملِ این می‌شود عملِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) . نمی‌دانم توانستم [برسانم مطلب را؟] یک بحث مفصلی دارد این، همین قدر خواستم یک تذکری [بدهم] که ماه رجب را که بعد می‌خواهیم به ماه شعبان برسیم با آن محبت و باور لحظاتش را تبدیل به استقامت بکنیم آن هم نه استقامت به معنای مطلقِ استقامت بلکه به معنای استقامتِ مطلق که در ادبیات داریم که وقتی‌که ازدیادِ حروف هستش دلالت بر چه چیزی دارد؟ کثرت مبادی دلالت بر کثرت معانی دارد که این کثرت معانی یعنی اینکه وقتی قامَ هست ۳ حرف است، اَقامَ هست ۴ حرف می‌شود، استقامَ هست ۶ حرف می‌شود که این کثرت دلالت بر کثرتِ معنا پیدا می‌کند، یعنی هِی قامَ شدت پیدا می‌کند. خب این یک نکته بود که تا اینجا در رابطه با ماه رجب و آن به دست آوردنِ نتیجه برای تتمّه‌ی ماه رجب بود.

یک کلامی هم مرتبط به ماه شعبان [بگوییم] چون دیگر جلسه‌ی بعدیِ ما چند روز از ماه شعبان اگر زنده باشیم و برقرار باشد گذشته. ماه شعبان با این عنوانی که خدای سبحان به عنوانِ شعبان این ماه را نامیده و نامگذاری کردند که شعبه‌های رحمت در او، که شعبه‌های روزیِ مؤمنين در آن ماه پهن می‌شود؛ حالا این روزی ممکن است یک کسی نگاهش تن باشد فقط، خودش را تن ببیند روزیِ او می‌شود چه؟ همین خورد و خوراکش و خواب و خیالش و مسکنش و پوشاکش و این‌ها می‌شود، اما یک موقع ممکن است انسان رزقش چه باشد؟ دنبالِ چه چیزی هستش؟ دنبالِ این است همه‌ی کمالات را می‌خواهد، لقای الهی را می‌خواهد، هر چیزی را که راجع به این لقاء لازم است و مقدماتِ آن است رزقِ این می‌شود، پس آن (يَتَشَعَّبُ فِيهِ أَرْزَاقُ الْمُؤْمِنِينَ)(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال- الشيخ الصدوق- دار الشريف الرضي للنشر،قم- چاپ دوم- ۱۴۰۶ق- ص ۶۲) یا ارزاقُ الخَلائق تشَعّبت فیه [منبع آن را پیدا نکردم] در این ماه شعبان مراقب باشیم کم نخواهیم، رزقمان را چی بخواهیم؟ رزقمان را رسیدن به خدا [بخواهیم]، آن‌وقت رسیدن و وصالِ خدا و لقاءِ خدا همه چیز درونش هست، همه چیز درونش هست، بالأخره تن هم باید سالم باشد تا آن لقاء امکان‌پذیر باشد دیگر، ولی اگر انسان نگاهش را فقط به تن کرد خیلی حسرت دارد، خیلی برای انسان محرومیت دارد. ببینید این کتاب شریف المراقبات که اعمال السنة هست از مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی را حتماً دوستان ببینند في منزل شعبان، در منزل شعبان که یک منزلی از منازلِ وصالِ إلی الله هست که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: (شَعبانٌ شَهري رَحِمَ الله مَن أعانَني عَلى شَهري)(المراقبات- الميرزا جواد الملكي التبريزي- تحقیق: سید عبدالکریم محمّد الموسوی- مؤسسة دارالاعتصام- ص ۱۲۹)، امیرمؤمنان (علیه السلام) می‌فرماید وقتی‌که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) فرمودند که شعبان شهرِ من است و من را در روزه گرفتن در این ماه کمک کنید، می‌گوید از آن وقتی‌که این را شنیدم در روزه‌ی ماه شعبان کوتاهی نکردم، دیگر از دست ندادم، که در آن صلوات شعبانیه هم (يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ) که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) دأبش  این بود که در این ماه صیام و قیامش درحقیقت خیلی عظیم‌تر بود، پیغمبری (صلّی الله علیه و آله وسلّم) که همیشه صائم و قائم بود اما در این ماه ویژه بود؛ یک عزمِ راسخی، ما ماه رجب را برای شروع سلوک دیدیم اما ماه شعبان را برای تصفیه‌ی در این سلوکْ یعنی یک مرتبه عظیم‌تر، یک روایتی هم نقل می‌شود که در اینجا تصفیه اخلاصِ بیشتر در این ماه برای اینکه انسان یک مرتبه آماده‌تر بشود تا بخواهد برسد به ماه مبارک رمضان؛ از جمله در این روایت هم وارد شده که غیر از آن روایت است اما این روایت هم جالب است، پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) می‌فرماید: (یا علی… إذا رَأيتَ الناسَ يَشتغِلونَ بكَثرَةِ العَمَلِ فاشتَغِلْ أنتَ بصَفوَةِ العَمَلِ)(تحریر المواعظ العددیة- الشيخ علي المشكيني- التعلیقات و الشروح: للمحق آیة الله علي الاحمدي المیانجي- الهادي،قم- ۱۳۸۲ ه. ش- ص ۴۳۱)، یعنی سعی کن وقتی‌که همه به کثرت عمل رو می‌آورند تو دنبالِ این باشی که در بین عمل‌ها کدام درحقیقت صفا و اخلاصش و صفوه و برگزیده‌تر است، خودِ پیدا کردنِ این یک کیاستِ مؤمنانه است؛ گاهی بعضی‌ها وارد هستند خدا به آن‌ها یک نوری می‌دهد می‌فرماید مثلاً مثال عرض می‌کنم صدقه در روز غدیر خب این می‌فرماید چون تثبیتِ ولایت است دو هزار هزار برابرِ همه‌ی ابوابِ خیرِ دیگر است که صدقه بدهی، یعنی این خودش یک کیاست و نور است که انسان یاد بگیرد یک جا سرمایه‌گذاری [خوبی کند]، یک موقع می‌بینید سرمایه‌گذاری‌ای می‌کند که این دو هزار هزار برابرِ جاهای دیگر است که آن‌ها هم خوب است همه خیر است خوب هم هست، یادگیریِ این که اینجا صفوةُ العمل چیست، در ماه شعبان انسان بگردد ببیند صفوةُ العملش چیست که حالا آن روایت را پیدا نکردم.

در روایت دیگری در فضائل ماه شعبان می‌فرماید؛ این کتابِ ادبِ حضور کتابِ خیلی خوبی است که استاد محمدتقی فیّاض بخش نوشتند در اسرارِ ماه شعبان، چند جلد است این جزوه‌هایش، این ماه رجب برای ۱ بود، ۲ اسرارِ ماه شعبان است، بعد در اسرارِ ماه رمضان دارد، در اسرارِ ماه ذیحجّه دارد و خلاصه یکی دیگر، ۵ جلد است، اربعین و محرم هم دارد. مثل اینکه فایلش هم در اینترنت گمان کنم پارسال دوستان گذاشتند هست حتماً دوستان استفاده کنند. این روایت را می‌فرماید که رسول خدا فرمودند در فضائل ماه شعبان: (وَ هُوَ شَهْرٌ  اَلْعَمَلُ فِيهِ مُضَاعَفُ  اَلْحَسَنَةِ  بِسَبْعِينَ)(بحارالأنوار- العلامةالمجلسی- مؤسسة الوفاء- ج ۹۷- ص ۶۹)، در این ماه عملِ صالح در آن مضاعف محسوب می‌شود. اگر عمل در ماه‌های دیگر و ایام دیگر ده برابر است اجرش در اینجا مضاعف است آن ده برابرْ هفتاد برابر می‌شود، یعنی آنچه که در ماه‌های دیگر محسوب می‌شود اینجا آن هفتاد برابر می‌شود. (بِسَبْعِينَ وَ اَلسَّيِّئَةُ مَحْطُوطَةٌ)، سیّئاتِ انسان که در گذشته انجام داده که این‌ها درحقیقت مانع بودند می‌ریزد این‌ها، این هم یکی از برکات این ماه است، (وَ اَلذَّنْبُ مَغْفُورٌ وَ اَلْحَسَنَةُ مَقْبُولَةٌ وَ اَلْجَبَّارُ جَلَّ جَلاَلُهُ)، خدای سبحانِ جبّار (يُبَاهِي فِيهِ بِعِبَادِهِ وَ يَنْظُرُ صُوَّامَهُ وَ قُوَّامَهُ)، به روزه‌داران و قیام کنندگانِ در شبش نگاه [می‌کند]، (فَيُبَاهِي بِهِمْ حَمَلَةَ اَلْعَرْشِ)، وقتی این‌ها را می‌بیند بعد خدا به این بندگان به ملائکه‌اش مباهات می‌کند که این‌ها را ببینید! دلتان نمی‌خواهد خدا به ملائکه‌اش پُز بدهد؟! حالا [این] حرفِ ساده‌ی ماست، خیلی ساده بخواهیم بگوییم، خدا که اهلِ انفعال نیست اما همین قدر که بگوییم خدا می‌خواهد پُز بدهد با بندگانش، دلتان نمی‌خواهد خدا شما را سببِ پُزش قرار بدهد؟! بگوید ببینید این بنده‌ی من روزهای ماه شعبان و قیامش دارد بیدار است؛ اگر قبلاً انسان یک ربع بیدار بود حالا بکند ۲۰ دقیقه، نیم ساعت، یک خرده بیشترش کند که یک قدری نشان بدهد من ماه شعبان برایم مهم‌تر از وقتِ دیگر است، حالا من کم را گفتم که کسانی‌که موفق‌تر هستند بیشتر می‌کنند دیگر، این کمش را گفتیم شدنی باشد حالا اگر کسی بیشتر خواست [بیشتر انجام می‌دهد]، بعضی‌ها را ما می‌شناختیم ۳ ساعت به اذان این‌ها به‌اصطلاح قیام [داشتند]، مردمِ عادی هم بودند، ۳ ساعت به اذان قیام داشتند و این‌ها بیدار بودند استغفار می‌کردند گریه می‌کردند دعا داشتند بی‌تاب بودند بعد اصلاً مثل برق برایشان این زمان می‌گذشت، ما طلبه بودیم می‌دیدیم این‌ها را خجالت می‌کشیدیم که این چقدر شوق دارد چقدر حالش خوش است که این‌قدر راحت یک ذرّه دهان درّه نکند در این [بیداریش]، هرچند گفتند حالا اگر دهان درّه هم بکند چُرتش هم بگیرد خدا باز هم مباهات می‌کند می‌گوید ببین با اینکه خوابش می‌آید خودش را بیدار نگه داشته. این ماه شعبان یکی از ماه‌هایی است که خدای سبحان برای اینکه رشد را سریع قرار بدهد برای ما قرار داده، شهرِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) است، از شهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌آییم به شهرِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) آن‌وقت، شهرِ پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) شهرِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم هست یا نیست؟ “أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ” است دیگر، این‌ها که جدا نمی‌شوند که، بعد دوباره می‌رسیم به شهرالله، شهرالله شهر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم هست یا نیست؟ این‌ها ابواب هستند، باب ادامه دارد لذا اینجور نیستش که مراقبه‌ی رجبمان تمام شود یادِ امیرالمؤمنینمان کمرنگ بشود، نه، یادِ امیرالمؤمنینمان پررنگ است همچنان‌که “أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها”(مناقب آل أبي طالب- ابن شهرآشوب- محقق/ مصحح: محمدحسین آشتیانی، هاشم رسولی- علامه،قم- چاپ اول، ۱۳۷۹ق- ج ۲- ص ۲۷۸) در شعبان هم امیرمؤمنان (علیه السلام) باب است منتها نه بابی که از درونش می‌آیند تمام می‌شود دیگر به‌اصطلاح رسیدند دیگر باب نیست، این باب دائماً ادامه دارد، دائماً باید از باب به ماه شعبان وارد بشویم.

من دیگر نخواندم در اینجا ادعیه و مناجاتِ شعبانیه را که همه‌ی ائمه می‌خواندند. امام رحمة الله علیه حتماً یادتان نرفته چون می‌گذارند این‌ها را گاه‌گاهی، در مورد مناجات شعبانیه که صحبت می‌کرد اصلاً انگار یک‌دفعه حالش یک حالِ ملکوتی می‌شد که این تعبیراتی که در این مناجات آمده که مناجات خیلی بی‌نظیری [است]، ایشان می‌فرمود بی‌نظیر است به‌طوریکه هیچ دعایی را نداریم که همه‌ی ائمه مقید بودند می‌خواندند، آن‌وقت این نگاه به مناجات شعبانیه و فرازهایی از آن که می‌فرماید: (إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ)، دیگر در اینجا اگر امکان‌پذیر نبود نمی‌گفتند بخوانید، اگر امکان‌پذیر نبود دعوت نمی‌کردند، (إِلَهِی هَبْ لِی)، خدایا به من ببخش (کَمَالَ الانْقِطَاعِ)، نه انقطاع الیک را [بلکه] (کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ)، یعنی شدنی است پس ممکن است برای ما که دستور دادند، (وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا)، چشمِ دلِ ما (بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ)، چشمِ ما تو را ببیند؛ خدا را پس می‌شود با چشمِ دل دید (بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ)(خطبه‌ی ۱۷۹ نهج‌البلاغه)، لکن نه به چشمِ بصرِ ظاهری که خدا جسم نیست، اما یقین انسان پیدا می‌کند، نه یقینِ علمیِ حصولی بلکه یقینِ وجودی، احساس می‌کند خدا را در قلبش، باورِ به قلبْ یقینِ به قلبْ یک علمِ شهودی است آن علمِ شهودی برای خودش یک قواعدی دارد، انسان باورش با این سنخِ درحقیقت مسائلِ اینجوری دیگر نیست، گاهی یک لحظه چشیده می‌شود برای همه، گاهی یک لحظه‌هایی‌اش هست اما اینکه تمکین بشود (کَمَالَ الانْقِطَاعِ). بعد می‌فرماید: (وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ)، یعنی چقدر پرده‌ها پشتِ پرده‌هاست، (تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ)، حجاب‌های ظلمت نه، حجاب‌های ظلمت حجابِ تعلّق به دنیاست حجابِ گناه است حجابِ غفلت است، این‌ها حجاب‌های ظلمانی است، این‌ها را طیّ کردند، حجبِ نور را، حجبِ نور یعنی آنجاهایی که انسان عمل صالح انجام داده عمل صالح خودش آنجا می‌شود یک حجابِ نور که عملش را ببیند، عملش را هم نمی‌بیند، اعتقادِ صالح برای انسان یک به‌اصطلاح دستور است اما به آنجا که می‌رسد اعتقاد را هم ازش عبور می‌کند، نه اعتقاد ندارد، از آن هم می‌رود بالاتر، یک رابطه‌ایست فوقِ تمامِ همه‌ی آن حدودی که من داشتم، حجبِ نوریه‌ی انسانْ کمالاتِ انسان حجب می‌شوند برای انسان که آنجا آن‌ها هم خَرق می‌شوند که (تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ)، انسان متصل می‌شود به معدنِ عظمتِ حق، معدنِ عظمت باز غیر از عظمت است، معدنِ عظمت یعنی آن اوجِ عظمتی که هست، می‌گوید این‌ها مقاماتِ انسان است دیگر، دعوت شدیم. (وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ)، دیگر ما معنا هم نمی‌توانیم بکنیم این‌ها را، از حدِّ معنای ما هم [بالاتر است] ولی ان‌شاءالله شدنی است، (تَصِیرَ)، ان‌شاءالله این صیرورت برای همه‌مان باشد. (إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ)، خدایا ما را هم از آن‌ها قرار بده که ندایشان کردی جواب دادند، (نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ)، یعنی خدا دارد ندا می‌کند اما ما جواب نمی‌دهیم، رویمان برگشته است، حواسمان نیست، دلمان به چیزهای دیگر مشغول است. (مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ)، تو آن‌ها را چشم انداختی، تو نگاهشان کردی، (فَصَعِقَ لِجَلالِکَ)، وقتی‌ دیدند تو داری آن‌ها را می‌بینی (فَصَعِقَ لِجَلالِکَ)، از خود بیخود شدند؛ موسای کلیم “تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا” (اعراف/ ۱۴۳)، بر موسی هم نه، بر جبل “جَعَلَهُ دَكًّا” وقتی تجلّی کرد. می‌فرماید که: (فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً)، دیگر با این‌ها گفتگوی ظاهری نیست، (فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً)، در سِرِّ این‌ها با این‌ها گفتگو می‌کنی. ما نمی‌فهمیم، اصلاً این حرف‌ها برایمان به‌اصطلاح هیچ معنی‌ای ندارد، نمی‌دانیم ما با خودمان چه کردیم، این‌ها را برای ما فرستادند، این‌ها را برای ما دعوت کردند، این همه امامان حرف‌های لطیف برای ما زدند، مقاماتِ عالی، اما چرا ما اصلاً این‌ها را نمی‌فهمیم، (فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً)، در سِرِّ این‌ها با این‌ها گفتگو می‌کنی، (وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً)، آن‌ها در ظاهر عمل کردند اما تو در سِرِّ آن‌ها با آن‌ها گفتگو کردی. بعد از همین سنخ دیگر این دعا ادامه دارد که آخرش می‌فرماید: (إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ)، خدایا ما را ملحق کن به آن نورِ عزّت که ابهج است یعنی جلال و جمال با هم درآمیخته است، عزّتْ جلال است بهجتْ جمال است، (بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ) یعنی جمعِ بین جلال و جمال را می‌خواهیم، هم عزّتت‌ را می‌خواهیم هم آن بهجت و جمالت را می‌خواهیم، اگر عزّتِ تنها باشد دیگر خبری از انسان نمی‌ماند اما اگر عزّت و بهجت با هم شد انسان در آن اوجِ عزّت بهجت را هم دارد و خبری از او هست لذا دنبالش می‌فرماید: (فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً)، عارفِ به تو باشم، یعنی بشناسم یعنی جای من هنوز هست آنجا می‌خواهم ادراک بکنم، (فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً)، ولی کسی دیگر در چشمم نباشد، فقط تو را ببینم، (وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ)، که اینجا خلاصه ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ هم دلیلش است که دو اسمِ جلالی و جمالی است، تو صاحبِ جلال و جمالی، جامعیتِ انسان این است که به جلال و جمال هر دو برسد.

ماه شعبان ماه صلوات است یک صلوات بفرستیم.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

لذا به ما فرمودند هم صلواتِ شعبانیه که هر روز وارد شده در کنار مناجات شعبانیه که گفتند حتماً از دست ندهید، مناجات شعبانیه را گفتند لااقل روزی یک بار بخوانید، نه فقط روزی یک بار [بلکه] لااقل روزی یک بار بخوانید، صلوات شعبانیه هم وقتش وقتِ زوالِ ظهر است حتماً مقید باشید که وقتِ استجابت است، چندین صلوات است هر کدام فرازهایی به دنبالش می‌آید که این صلوات هم برای ارتباطِ ما با پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) [است]، اصلاً ماه شعبان ماه استغفار و صلوات است لذا ان‌شاءالله از دست نمی‌دهیم، حتماً این کتابِ ادب حضور  را در بحث صلواتش را هم بخوانید روایات زیبایی را در بحث صلوات آورده که حتماً برایتان در مراقبه‌ی ماه شعبان قابل استفاده است غیر از اینکه در نیمه‌ی آن اولین شب قدر است،  اولین شب قدر نیمه‌ی شعبان است، درست است که ولادت امام زمان عجّل الله هم با نقشه‌ی الهی در این روز واقع شده اما اول شب قدر بوده است و بعد این هم به آن اضافه شده شرف را خیلی مضاعف کرده چنانچه در شب‌های قدر ماه رمضان شب‌های قدر بودند و بعد شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن شب‌ها طبقِ نقشه‌ی الهی اضافه شد و آن شب‌ها مضاعف شدند در حرکتِ انسان به سوی خدا اینجا هم ولادتِ امام زمان عجّل الله این شب قدر را [فضیلتِ مضاعف بخشید]. در روایات بحث شب قدر نیمه‌ی شعبان که چطور اعمالِ سال در آنجا عرضه می‌شوند ان‌شاءالله اگر شب دیگری فرصتی بود در محضر دوستان هستیم. لذا در این تتمّه‌ی ماه رجب از دست ندهیم این شب و روز را، آماده کنیم خودمان را برای ورود به ماه شعبان که ان‌شاءالله این دو مقدمه است برای ماه رمضان. ان‌شاءالله خدای سبحان از برکاتِ همه‌ی این‌ها ما را بهره‌مند بگرداند، محروم نباشیم، باور داشته باشیم، خودمان را از محرومین قرار ندهیم، از مرحومین در این ماه‌ها باشیم ان‌شاءالله.

تا تشریف می‌آورند استفاده بکنیم یک صلوات بلند مرحمت کنید.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت دوره آموزشی

لطفا جهت دریافت، اطلاعات خواسته شده را وارد نمایید