سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا
در محضر سوره فتح بودیم به آیه بعدی سوره رسیدیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً ﴿1﴾
لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُسْتَقِيماً ﴿2﴾
بعد از اینکه خدای سبحان خطاب به پیغمبر فرمودند که ما فتح مبین را برای تو قرار دادیم، به دنبالش میفرمایند این فتح مبین اولین اثرش این است که آغاز این مرحلهای است که لیغفر لک الله، اول ضمیر را از حالت انا فتحنا که متکلم مع الغیر بود که خدا برای عظمت این فتح فرمود انا فتحنا، ما، یعنی ظهور عظمت الهی که اینجا سلطه و سیطره را هم میخواهد برساند، چون فتح با سلطه و سیطره باید همراه باشد که انا فتحنا. یعنی تشکیلات عظیم دستگاه الهی در راستای این فتح به کار گرفته شده است. آشکار میشود این دستگاه الهی که انا فتحنا. آن هم خطاب به پیغمبر که لک. یعنی این در عین اینکه مومنان در این سهیم هستند اما چون این باور مربوط به توست و بقیه به تبع وجود تو این فتح شامل حالشان میشود، انا فتحنا لک آمده است.
به دنبال اینکه اینجا انا فرمود، فرمود لیغفر. غائب شد. چرا از حالت متکلم مع الغیر به غیبت تبدیل شد؟ در اینجا نکاتی را فرمودند، اما اینجا مسئله را وقتی میخواهد بیان بکند، باز هم پیغمبر مخاطب است. لیغفر لک الله، خدا برای تو این مغفرت را قرار داد.
ما قطعا و یقینا از جهت کلامی و الهی میدانیم که انبیاء معصوم هستند. کسی در این شک ندارد. و وجوهی که برای این مغفرت ذنب پیغمبر ذکر کردهاند، هیچ کدام راه ندارد که خطا و گناه نسبت به امر مولوی باشد که امر خدا را عصیان کرده باشد و خدا بگوید میآمرزم. این راه ندارد. حتی بعضی تفاسیر که به لحاظ ذنب امت باشد که بگویند امت پیغمبر از شئون پیغمبر است، لذا لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک، یعنی گناهان امت تو را میآمرزیم.
مرحوم علامه طباطبایی در المیزان میفرمایند چه ربطی است بین فتح مبین با مغفرت گناهان مولوی که انسان امر خدا را زمین زده باشد؟ میفرمایند رابطهای بین این دو نیست که آن با این بخشیده بشود. مگر اینکه برای ذنب معنای لغوی را در نظر بگیریم که معنای لغوی ذنب یعنی چیزی که اثر سوئی به دنبال داشته است. آن هم در چشم کفار و مشرکین. چون مشرکین کار پیغمبر را در مکه به عنوان اختلاف خانواده میدیدند. خانوادهها در مقابل هم قرار میگرفتند. ایمان میآوردند، در مقابل پدران و خانوادههای بت پرست قرار میگرفتند. این به هم ریختن را ذنب پیغمبر میدیدند، علتش را پیغمبر میدیدند. مومنان را مقصر نمیدیدند. میگفتند آنها فریب پیغمبر را خوردند. لذا این به هم ریختگی خانوادهها را کار پیغمبر میدیدند. در مکه مرتبهای از این آشکار شد، وقتی حضرت به مدینه رفتند، قتالهایی که شکل گرفت و کشتههایی که پیش آمد، این هم ذنب دیگری بود.
ما تقدم را مرحوم علامه به گناهان در مکهای که مشرکان احساس میکردند تعبیر کردند و ما تأخر را به آنچه که در مدینه اتفاق افتاد. لذا تعبیر اینکه لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر برمیگردد به نگاه مشرکینی که اعمال پیغمبر را سبب اختلافات خودشان و قتالشان میدیدند.
اینجا خدای سبحان وعده داده است که این فتح آغازی است برای اینکه چشم اینها و نگاه اینها تغییر میکند به تو. بعد از این اینها این را از تو نمیبینند. چرا؟ اینکه لیغفر لک الله میخواهد محقق بشود، با اینکه در چشم مشرکین است، اما به خدا نسبت داده است. یعنی لیغفر لک الله، نه مشرکین این را آمرزیدند و چشم پوشی کردند. خدا لیغفر لک. چرا؟ چون مبدا این کار فتح و کاری بود که خدا انجام داده بود. قدرت نمایی مومنین و پیغمبر باعث شد که از سویی مشرکین احساس ضعف بکنند، و از سوی دیگری احساس قوت را در مومنین بکنند. و لذا دیگر گناهان را گناه پیغمبر نبینند. این مسئله در صلح حدیبیه آشکار شد و در فتح مکه که خیلی آشکارتر شد.
#عصمت_انبیاء
#معنای_ذنب_پیغمبر_در_سوره_فتح
امروز مثلا ببینید سعی کشورهای غربی بر این است که ما را صاحب ذنب ببینند. ذنب ما چیست؟ پشتیبانی از مظلومان در عالم. پشتیبانی از محور مقاومت یک ذنب برای ماست. در جریان داعش که ما مقابل داعش ایستادیم، آنها این را نمیخواستند جلوه بدهند، چون خباثتهای آن خیلی آشکار بود. اگر میگفتند آنها این را سرکوب کردند و از بین بردند، برای مردم رفع ذنب میشد که اینها مقابل وحشی گری ایستادند. لذا هر از گاهی خودشان یک دخالتی میکردند، با اینکه خودشان مبدع این مسئله بودند، خودشان مروج داعش بودند، اما گاه گاهی هم حرکتهایی داشتند تا سرکوبی داعش به اسم آنها تمام بشود.
#گناه_جمهوری_اسلامی_از_منظر_غربیها
اما ان شاء الله این دور نیست که لیغفر لک الله من ذنبک ما تقدم منها و ما تأخر که برای پیغمبر در صلح حدیبیه پیش آمد به طوری که نگاهها تغییر کرد، آنچه که قبل از این ذنب تلقی میشد از این به بعد دیگر ذنب نیست، و بلکه برای مظلومان دیده شدن اینکه این مدافع مظلومان است یک حسنه محسوب بشود. همان چیزی که در رسانهها به عنوان ذنب برای جمهوری اسلامی نشان میدادند، به سرعت تبدیل بشود به یک حسنه، و یک جاذبهای که همه دلها را به سمت خودش جذب خواهد کرد. لذا نترسیم از اینکه این را به عنوان ذنب ما، سیئه ما، کاری که باید رها کنیم و انجام ندهیم نشان میدهند. هیچ گاه این برایمان باور نشود، حتی در دلمان خطورش هم ایجاد نشود. اگر انسان پای دین خدا ایستاد، مثل همین جا که به پیغمبر اکرمش قول داد و انجام داد، برای ما هم این فتح مبین را که تبدیل ذنب به حسنه است، اولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات. این درست است که در رابطه با سیئاتی است که مربوط به خدای سبحان است که اگر توبه جانانهای شکل بگیرد به حسنه تبدیل میشود، اما اگر استقامت در امور اجتماعی و دفاع از دین صورت بگیرد، آنچه در چشم ظالمان و مستکبران خطای ما محسوب میشد، با تضعیف ظالمان و قدرت مومنان همین محمل قدرت میشود و جاذبه جذب قلوب میشود. اما اگر انسان در اثر فشار کوتاه آمد و گفت من اثرات منطقهای ام و پشتیبانی منطقهای ام را سعی میکنم کم بکنم، استقامت در دین نداشت، الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
#ایستادگی_در_مسیر_حق_و_فتح_مبین
#مقاومت_در_برابر_دشمن_و_فتح_مبین
-آیا نمیشد با تعبیر ذنب در آیه شریفه تعبیر نشود و بیان دیگری بفرمایند.
نه. این واضحترین بود. عرض کردیم که موسی کلیم وقتی خدای سبحان فرمود تو رسولی و مبعوث به رسالت شدی، اذهب الی فرعون انه طغی، آنجا موسی کلیم به خدا عرض میکند که لهم علی ذنب. برای ایشان به جهت من گناهی بر گردن من است. من گناهی دارم نسبت به آنها. لهم علی ذنب همان قتل قبطی بود. پس همانطور که در آنجا لهم علی ذنب اطلاق شد و این در نظر آنها ذنب بود، و الا کار موسی کار صحیحی بود، کار موسی دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم بود و هیچ کار خطایی صورت نگرفته بود در آنجا. ولیکن موسی میفرماید لهم علی ذنب. همین مسئله است.
اصلا شاید آمدن آن جریان در مورد موسی علیه السلام به عنوان لهم علی ذنب با این جریان که مکمل هم میشوند، مبین تفسیر آیات قرآن است. ذنب لغوی است. یعنی آن چیزی که اثر سوئی برای شخص دیگری میگذارد. به لحاظ آن شخص برای این سوء است. هرچند برای دیگری همین نفع باشد. ولی برای او سوء میشود. لذا آنها ذنب میدیدند.
-ذنبک تعبیر شده است.
اینجا هم علیّ تعبیر شده است. علیّ یعنی ذنبی. با بیان لهم علیّ، نشان داد که این در نظر و چشم آنهاست نه در چشم خدا. لذا لیغفر لک الله، این را از بین میبرد. این اثر را از بین میبرد. این از بین رفتن این اثر با قوت و قدرتی است که در مومنین ایجاد شد، و با ذلتی است که در مشرکین ایجاد شد. یعنی هرقدر مشرکین و ظالمین به سمت ضعف بروند این ذنب کمتر دیده میشود، و هر قدر مومنین قدرت پیدا بکنند، این ضعف کمتر دیده میشود.
#شاهد_قرآنی_بر_معنای_ذنب_پیغمبر_در_سوره_فتح
این خیلی بحث زیبایی است. برای اینکه قدرت آنها در اینکه ما را به عنوان گنهکار در جامعه، به عنوان اینکه اینها جنگ طلب هستند در جامعه جلوه میدهند، میگویند آشوب به دست این هاست، این همان ذنب است دیگر، بیان ذنب است. هرچقدر ما قدرت پیدا کنیم و آنها ضعف پیدا بکنند، این تبلیغات ضعیفتر خواهد شد تا به جایی میرسد که وقتی آنها قدرت تبلیغ نداشتند، در چشم مظلومان که خوب دیده بشود، همینها میشود نقطه جذب،
یک دفعه وقتی این فشار تبلیغاتی آنها را توانستیم با اعمال و استقامت خودمان خنثی کنیم، یک دفعه باب قلوب فتح میشود و در دلها باز میشود و فطرتها جذب میشود. این میشود یدخلون فی دین الله افواجا.
#چشم_انداز_فتح_مبین_برای_جمهوری_اسلامی
ان شاء الله زمینه سازی جریانات اخیر ما برای ظهور از همین باب است، به شرطی که استقامت در این کاری که به عنوان حمایت از مظلومان و مقابله با ظالمان داریم ادامه پیدا بکند و از تبلیغات آنها نهراسیم.
اولین کسی باشید که برای “تفسیر سوره فتح، جلسه 9” دیدگاه میگذارید;