درس اخلاق هفتگی استاد عابدینی در مدرسه علمیه ثامن الائمه (علیهالسلام)
موضوع جلسه: «انتخابات»
موضوعات مطرح شده:
موضوعات مطرح شده:
1:53 خلاصه جلسه قبل، تمحیص و ابتلاء
3:51 برای ظهور آماده شویم
6:00 چطور انتخاب کنیم؟
7:35 تضرع، کلید طلایی انتخابات
7:46 چرا انتخاب ما مهم است؟
13:40 ثمره خون شهید رییسی
19:20 مومن باید فرهنگ انتخابات را بسازد
20:50 در این انتخابات چه کسی باید به نفع دیگری کنارهگیری کند؟
22:02 اختلاف ممنوع
23:40 از اختلاف عملی تا انحراف در عقیده
32:15 از ذلت دیروز تا قدرت امروز
متن کامل:
[گویا میفرمایند: دائماً] سنتش این است که انسانها را به خالص سازی [ثانیۀ 5 متوجه نشدم فعل را ]، تمحیص در کار است یعنی باید آزمایشها روز به روز سنگینتر باشد و اینجور نیست که ابتلائات اگر انسان ابتلائات قبلی را انجام داد ابتلائاتِ بعدی سادهتر [باشد]، ممکن است ابتلاءِ سادهای هم جلو راه باشد اما ابتلائاتِ اصلی ابتلائاتِ سنگینترند، قطعاً ابتلا در کار هست و قطعاً ابتلاءِ بعدی سنگینتر از قبلی است به لحاظ آن ابتلاهای اصلی که این به عنوان یک وعدۀ الهی است چون انسان امتحاناتش مثل دوران تحصیل است که هر دورهای امتحانش سختتر از دورۀ قبل است چون فضلِ این بیشتر شده، کمالِ این بیشتر شده و لذا اجتماعی جامعهای که کمالِ بالاتر پیدا میکنند قطعاً باید امتحانشان هم بالاتر باشد تا ارزشِ آن جامعه بیشتر هویدا بشود، خالص سازی بهتر صورت بگیرد، این به عنوان سنت الهی است لذا اگر ما در امتحانِ قبلی که انتخاباتها خودشان یکی از مهمترین ابتلائات هستند چون احساسات و عواطف آنجا درحقیقت به جوش میآید از طرفی ممکن است بیتفاوتی بیانگیزگی برای عدهای به جوش بیاید و آن حالت برایشان محقق بشود لذا کارِ ما در هر انتخابی در هر دورهای حتماً سختتر از گذشته میشود حالا یا به لحاظ خودمان یا به لحاظ اطرافمان و دیگران، لذا این نگاه را اگر کردیم آنوقت این انتخاب را هم در راستای یک حرکتِ بهسویِ ظهور دیدیم یعنی قطعاً این حرکتِ بهسویِ ظهور را به عنوانِ خالص سازی ببینیم، این هم باز ببینیم که این انتخابها ما را دارد آماده میکند برای اینکه در وقتی که حضرت ظهور میکند آیا قبولِ ایشان را برمیتابیم یا نه؟ آیا قدرتِ قبول را پیدا کردیم یا نه؟ یعنی این خودِ این انتخابها در زمانهای گذشته راهی است برای چه؟ اینجور فکر نکنید اگر حضرت بیاید همۀ ما قبول میکنیم میپذیریم، نه اینجور نیست، آنجا هم دارد که 11 پرچمِ دیگر همه به عنوانِ اصلاح و اصلاحات قد عَلَم میکنند درمقابلِ ندای حضرت، 12 نداست 12 صداست 12 دعوت است 12 پرچم است 12 حزب است که دارد در آنجا کار میکند دعوت میکند، اینجور نیست انتخاب ساده باشد، آنوقت وقتیکه آن یارِ حضرت اظهار میکند که بیچاره شدیم این چه جور مثلاً ما آنجا نجات پیدا بکنیم آنجا حضرت میفرماید، در اتاقی نشسته بودند یک سوراخی بالای این سقفها بود به عنوان اینکه این سقفهایِ ضربیِ [3:20] بهاصطلاح گنبدی یک سوراخی میگذاشتند که هوا رفت و آمد میکرد، میگوید از آن سوراخ گفت نگاه بکن به این کوّة البیت به این سوراخ بیت نگاه بکن ببین تفاوتِ آن نوری که تابیده با کنارِ نور که سایه روشن است، نه تاریکی و ظلمت، تفاوت نور با تاریکی خیلی زیاد است اما با سایه روشن چقدر است؟ با آن بهاصطلاح شبحی هالهای که دورِ نور قرار میگیرد و خیلی شبیهِ نور است تفاوت زیاد نیست، میگوید دعوتِ حضرت برای کسانیکه چشمِ سالم داشته باشند، نه این چشمِ ظاهری، یعنی بصیرتشان یعنی انتخابهای قبلیشان درست بوده باشد مثل این است که این نور را از سایهاش از آن شبح و هالهاش میشناسد، تفاوتها اینجور آن میتواند تمایز بدهد، اما کسیکه این قدرت را ندارد نمیتواند این تمیز را بیابد، کسیکه زود عصبانی میشود احساسی میشود بهگونهای که قدرت عقلانیتش را از دست میدهد در انتخاب، کسیکه ء يُعْمي و يُصِمُّ بشود[1] در حالتی که احساسش برانگیخته بشود آنجا نمیتواند قدرت انتخاب پیدا بکند، دقت بکنیم تعبیر بعضی روایات این است تا جاییکه آن کسانیکه «يَشُقُّ الشَّعْرَ بِشَعْرَتَيْنِ»[2] آن که درحقیقت مو را میتوانند به دو قسمت تقسیم بکنند اینقدر تیزبینی دارند میگوید آنها هم به خطا میافتند آنها هم به اشتباه میافتند آنها هم در تشخیص خطا میکنند یعنی تشخیصش از دیدنِ یک موی باریک در بینِ درحقیقت یک فضا این سختتر است تشخیص، خب آیا آمادگی برای ورود به این مرحله را داریم یا نداریم؟ چه جور میشود آماده شد برای ورود به این مرحله؟ آیا به غیر از این است که هر ابتلائی با تضرعِ به درگاه الهی امکان نجاتِ از درونِ آن هست؟ “فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ”[3] که تضرع راهِ چه هستش؟ راهِ نجات است، اگر انسان باور کرد که انتخاب یک حرکتی است که برای آیندهاش برای زمینه سازیِ ظهورش برای حرکتِ جهانیش برای محور مقاومت برای تمام انسانهایی که هستند و بعد از این خواهند آمد کسیکه انتخاب میشود عملش در تمامِ اینها تأثیر دارد آیا میشود انسان کم دقتی بکند؟ آیا میشود انسان به راحتی انتخاب بکند بگوید تمام شد و هیچ شرایطِ سخت را همه را با هم در نظر نگیرد؟ نگاهِ جهانی را نبیند؟ نگاهِ محور مقاومت را نبیند؟ نگاه مؤمنینِ بعد از این را نبیند؟ نگاهِ درحقیقت اقتصادی را، نگاهِ سیاسی را، نظامی را، همه را با هم نبیند؟ نمیشود، خب همۀ ما هم که قدرت نداریم این همه دید را پیدا بکنیم این همه بصیرت را، لذا یکی از کارهایی که این ایام شاید ضرورت داشته باشد به نحوِ اجتماعی انسان شکل بدهد بر این خلاصه یک نهضتی را قرار بدهد این است که تضرعهای اجتماعی برای چه؟ برای اینکه از خدا درخواست بکنیم قدرت انتخاب بدهد، بله بهاصطلاح فکر کردن، دیدن، مطالعه کردن، نمیدانم تفحص کردن همه سر جایش است نفیِ اینها را نمیکند اما در عین حال همۀ اینها وقتی به نتیجۀ درست منجر میشود که انسان چه کار کرده باشد؟ [شاید: انسان 7:20] از خدا خواسته باشد، ولی برعکس گاهی ما اینقدر غرق میشویم در این ایام در آن گفت و شنودها که نمازهم که میخوانیم ممکن است چه باشد؟ حواسمان باشد جوابِ آن را چه جوری بدهم، این شبهه را چه جوری پاسخ بدهم، درست است؟ آنجا این گفت چرا اینجوری گفت؟ یعنی در دلش همینجور دارد دعوا میکند نماز که تمام میشود دعوایش تمام میشود، یعنی اگر انسان به اینجا رسید معلوم میشود شیطان موفق شده که یک واقعی [اگر درست شنیده باشم 7:55] که یک قسمت و جزئی از حرکت است نه کلِّ حرکت با همۀ اهمیتی که دارد یک جزء از حرکتِ کلی است که شروع شده و ادامه دارد، اگر انسان همۀ وجودش را خرجِ این کرد همۀ درحقیقت داراییاش را صرفِ این کرد ضرر کرده است دیگر، درعین اینکه اهمیت خیلی دارد توجه خیلی باید بکند مراقبت خیلی باید بکند بداند این هم یک قطعه است از قطعاتی که به هم متصل است، خودش را باید به اندازۀ این قطعه خرج بکند نه بیشتر، مراقب باشد خودش را برای بعد هم داشته باشد جوری خرج بکند که بعدیها را هم بتواند، نه جوری خرج بکند که بعدیها را هم بتواند یعنی کاری نکند بنشیند در خانه، معلوم است اینجور نمیخواهیم بگوییم، یعنی جوری باشد که بعد از این این قدرتِ استفاده از آن باقی باشد حرام نشده باشد جوری نشده باشد طرد بشود جوری نشده باشد که دیگر امکانِ استفادۀ از این چه شده باشد؟ از دست رفته باشد، اینهم یک نکته است که باید در این ایام تضرعها را و دعاها را چون انتخابِ سختتری است حتماً چه فردی چه جمعی [داشته باشیم] بهخصوص با آن نگاهی که ما باور داریم حقیقتِ اجتماع یک روحِ جمعی است یک حقیقتِ حیات دار است زنده است و لذا اگر میخواهیم به عنوان شخص دوم مملکت یک کسی را اختیار را به دستش بدهیم اختیارِ یک حیات اجتماعی را یک موجودِ حیّ را میخواهیم دستش بدهیم، این اگر باور کرد که انسان این موجودِ حیّ است اعتباری نیست یک حیاتی است آن هم در نظامِ وجودیای که در عالم این همه تأثیرگذار است به عنوانِ سَرِ یک موجودِ حیّ است نه تنِ یک موجودِ حیّ که اگر عضوی از این مجموعه قطع شد بگوییم یک عضو است که قطع شده، این سَرِ این موجودِ حیّ است که امّ القرایِ مقاومت است آن درحقیقت به قولِ دشمنانِ ما سرِ این اژدهاست که اژدهای زنده شدن و بیدار شدنِ حیات است، اگر اینجوری دیدیم خیلی مراقبت میخواهد خیلی دقت میخواهد، درست است؟ همۀ اینها را کنار هم ببینیم، ببینید اینها هر کدامش در عینِ عظمت و اهمیتش باید در یک سیر ببینیم در یک روند ببینیم که این هم یک قطعهاش است، درعین حال باید ابتلاءِ سختتر ما را بیشتر به درگاه خدا ببرد اگر دیدیم دورتر کرده چه شده؟ معلوم میشود در جای خودش واقع نشده، اگر دیدیم نمازمان هم سبکتر شد از قبل معلوم میشود که این ابتلا را از حالا قبل از اینکه معلوم بشود چه شده نتیجه ما بهاصطلاح چه شدیم؟ بازندۀ این ابتلا بودیم ما رفوزۀ در این انتخاب بودیم، این از ابتدا آشکار میشود. این هم یک نکته. نکتۀ دیگر این است که این آیۀ شریفه که بهاصطلاح پس از آیۀ شریفۀ 139 آلعمران که: بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ “وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا”[4]، آیه خیلی زیباست که آن اعتصام به وحدتی که با درحقیقت شهادت آیت الله رئیسی و شهدای خدمت محقق شد در کشور ما یک اعتصامِ به وحدتی محقق شد، این “وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ” هم میگوید یاد بیارید “إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً” گروه گروه و فرقه فرقه بودید، “إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ” خدا تألیف ایجاد کرد شما نکردید، “فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ” خدا بین شما الفت ایجاد کرد، یعنی یک واقعهای که دست شما نبود انتخابِ شما نبود به دستِ شما نبود اما این واقعهای که خدا ایجاد کرد چه شد؟ باعثِ الفتِ بین شما شد شما را از عداوت نجات داد، درست است؟ که این درحقیقت “وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا”، شما دیدید صبح کردید یا بهاصطلاح رسیدید به اینجایی که شما دیدید با هم برادر شدید اخوت را یافتید یعنی اختیاری خیلی انگار نبود یک نعمت الهی بود یکدفعه سرِ راه ما قرار گرفت وگرنه ما داشتیم در راهِ چی بیشتر پیش میرفتیم؟ اختلافِ بیشتر، عدهای داشتند از آقای رئیسی میبریدند عدهای به طرف دیگری عدهای به طرفِ [دیگری] همینجوری هی اختلاف داشت روز به روز در مسائلی پیش میآمد هی بیشتر میشد، درست است؟ اما خدا یکدفعه تغییر داد مسیر را دلها را منعطف کرد، خیلی کار سنگینی است! خیلی نعمت بزرگی است! میگوید این را یاد بیاورید “وَاذْكُرُوا” این را، آنوقت دنبالِ این که انتهایش هم میفرماید که “وَاذْكُرُوا … كُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ” بر لبۀ آتش بودید یعنی کینهها اینقدر داشت شعله میکشید اینقدر داشت برافروخته میشد اگر یک انتخاباتی به طور عادی بعد از دورۀ آقای رئیسی محقق میشد بعد از 4 سال این اختلافها اینقدر شدید داشت میشد و زمینه چیناش هم دشمن کرده بود برنامهاش هم ریخته بود خدا یکدفعه زد در پرِ نقشۀ دشمن آنها برای یک سالِ دیگر نقشه کشیده بودند برنامههایشان را زمانبندی کرده بودند کلی طراحی داشتند یکدفعه همۀ آن طراحیها چه شده؟ به هم خورده اگر میبینید دشمن الآن مات است متحیر است مبهوت است چون او برای کارش زمانبندی کرده بود آمادگی چنین حرکتی و چنین حالتی را نداشت برایش قابل پیش بینی نبود لذا گاهی خدای سبحان لطف خفی دارد که این بهاصطلاح “أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ” را ایجاد کرد، درست است؟ قبل از اینکه آن نقشههای آنها بخواهد پیاده بشود قبل از او در یک کاری کرد که نه فقط آنها خنثی بشود نه فقط آنها دفع بشود نه رفع بشود، رفع آن است که بیاید بعد انسان بخواهد بردارد آن را، مقابله کند، اما دفع آن است که قبل از اینکه بیاید کاری بکند که نیاید، این را میگویند دفع، مثلاً میگویند واکسن بزنید تا چه بشود؟ تا مثلاً مریضی دفع بشود اما وقتی بیمار شدید باید دارو بخورید تا بیماری رفع بشود، یعنی میخواهم بگویم در یک چیزی میگویند پیشگیری است یک چیزی درمان است، اینجا که خدای سبحان این واقعه را پیش آورد و این بهاصطلاح واقعهای که تلخ هم بود اما درعین حال خدا آنجایی که واقعهای پیش میآید واقعه قدرت دارد که این واقعۀ تلخ را که به ظاهر سخت هم هست برای مؤمنان خودِ همین را لطف قرار بدهد، در نقل دارد که هود سلام الله علیه وقتی آن بادِ سموم بر قومش وزید برای هلاکتِ قومِ بهاصطلاح هود همان باد برای هود واهل ایمان قابلیتِ تنفس ایجاد میکرد یعنی خدا عاجز نیست دستش بسته نیست که اگر عذابی میخواهد بیاید بگوییم تر و خشک را با هم میسوزاند نه، همان چیزی که میآید به ظاهر این است که یک بهاصطلاح از دست دادن است یک تلخی و بهاصطلاح به ظاهر این است که انسان خیلی نامرادیِ انسان است از این مسأله بودنش یک توقعاتی داشت که یکدفعه همۀ آنها انگار بر باد رفته اما اگر رفتارِ مؤمنان صبورانه و شاکرانه به درگاه الهی باشد خدا بلد است تبدیل بکند دستش بسته نیست، چطور عصا اژدها میشود چطور آب میایستد آبی که دارد حرکت میکند و قدرتِ غرق دارد یکدفعه میایستد مثل یخِ منجمد میشود تا اینها از دریا عبور بکنند دستِ خدا بسته نیست همان چیزی که به ظاهر تلخی است همان میتواند نتیجهاش شیرینیِ کامل باشد، این خدا اینجوری است هیچکس غیر از خدا این قدرت را ندارد، اگر این باور را کردیم آنموقع در این جریان قدرتمان که آن الفتِ بینِ مؤمنان بود را دوباره در این بهاصطلاح انتخابات باید چه کار بکنیم؟ این نعمت حفظ بشود، میشود این نعمت حفظ بشود درعین حال رقابت باشد؟ میگوید چرا نمیشود، رقابت باشد تسابق باشد سبقت گرفتن باشد اما یک نفر هم ممکن است برنده باشد بالأخره در اینجا اما درعین حال چه باشد این تسابق؟ ایمانی باشد، ما باید این فرهنگ را اصلاً ایجاد کنیم، مؤمن باید فرهنگ ساز باشد، در جامعۀ آرمانی نشان بدهد که جامعۀ ایمانی آنجایی است که اگر مسابقۀ در انتخابات هم هست مسابقهاش بر، با اینکه یک نفر هم انتخاب میشود دیگران هم بازنده ممکن است بشوند در آنجا اما در کل جامعه احساسِ چه میکند؟ پیروزی برای همه میکند، ببینید آقای رئیسی کاری که کرد آن کسانی هم که رأی نیاورده بودند یا کنار رفته بودند را هم چه کار کرد؟ به کار گرفت یا نگرفت؟ این یعنی مسابقه را تبدیل کرد به چه؟ به یک جامعۀ ایمانی، نمود است دیگر، عملیاتی کرد مسأله را دیگر، میشود این کار را کرد، شدنی است، یعنی دعوت کرد از همهشان به کار، عدۀ زیادی از آنها را به کار گرفت، توانست درحقیقت نشان بدهد که این کینه نیست دشمنی نیست برد و باختی که یکی بازنده [باشد نیست]، نه، مسابقه است در اینکه در اینجا بالأخره مردم بار را روی دوشِ یکی میگذارند، بقیه احساس میکنند خدای سبحان این بار را از دوششان برداشته نه اینکه باختند، احساس میکنند چه شده؟ بار را بر دوش دیگری [گذاشته]، میگویند پس کمکش کنیم تا او بار را بهتر به مقصد برساند، اگر این نگاه در هواداران باشد با این نگاه هواداری بکنند خب اگر لازم شد یکی به نفعِ کسی کنار برود آنموقع برای ما ناراحت کننده است؟ نه، اگر دیدیم یکی، دیگر آن نامزدِ ما خودش را مضطر نمیبیند که چون هوادارانم اینجوری انتظار دارند من باید حالا دیگر نگاه به نگاهِ هوسِ هوادارانم بکنم، نگاه میکند تکلیفش چیست، اگر واقعاً تکلیف این است بماند بماند تکلیف این است که این کنار برود برود کنار، بعد میدانند هوادار هم میداند که این برای خدا آمد برای خدا ماند برای خدا کنار رفت، همهاش مقبول است، همهاش تکلیف است، این نگاه باید در ما اول ایجاد شود بعد هم به آنها القا کنیم بعد هم آنها هم این را ببینند، درست است که آنها باید خواصند در این مسأله عالیتر باشند اما ما وظیفهمان را درست انجام بدهیم ما این نگاه را ایجاد بکنیم، لذا این تعبیری که در قرآن میفرماید که: “وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ” خدا بینِ دلهای شما اگر این کار را کرده آنوقت اگر کسی شروع بکند به اینکه اختلاف ایجاد بشود دو سه آیه بعدش است “وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ”[5]، مرحوم علامه میفرماید چرا هم “تَفَرَّقُوا” را آورد هم “وَاخْتَلَفُوا” را؟ “تَفَرَّقُوا” با “وَاخْتَلَفُوا” که یکی است که؟ تفرّق با اختلاف یک چیز است که؟! میفرماید اگر اینها تک تک بیایند معنای هر دو را میدهند معنایشان یکی است اما اگر کنارِ هم بیایند دو معنا دارد آنوقت آنجا بیان میکند“وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا” یعنی اختلاف ابتدا از عمل شروع میشود، تفرّق تفرّقِ در ابدان است یعنی بدنها پشت میکنند به هم از هم رو برمیگردانند، اینجور نیستش که اختلاف اعتقادی باشد اختلاف عملی است، اختلافِ عملی جزئی است اما میگوید از اینجا شروع میکند شیطان “وَلَا تَكُونُوا” نباشید “كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا” اختلاف را آغاز کردند جدا شدن را شروع کردند عملی، یعنی در عمل هی از هم کناره گرفتند گروه گروه شدند دسته دسته شدند حزب حزب شدند هی کثرتها ایجاد شد کثرتهایی که مؤیدِ هم نیستند کثرتهایی که چه هستند؟ پشت به هم کردند جدای از هم هستند مثلِ ابدانی که جدای از هم هستند، “وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا” میگوید اول از اینجا شروع میکند شیطان، آدم میگوید اینکه عیبی ندارد که، اینکه مشکلی نیستش که، اینکه بهاصطلاح من با او مخالفم در عمل، میگوید از اینجا شیطان شروع میکند میکشاند به اختلافِ اعتقادی، “وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ”، این “اخْتَلَفُوا” را آورد “مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ” تا نشان بدهد که اختلاف اختلافِ اعتقادی است که چه چیزی مقدمه شد برایِ اختلاف اعتقادی؟ تفرّقِ عملی همان کنارهگیریهای بهاصطلاح ابدانی، کنارهگیریهای ابدانی، یعنی در نگاهِ ارتباطِ ابدانی با هم سرد شدند بی میل شدند روابط ضعیف شد، هرچه روابطِ بینِ ابدان ضعیف میشود این نتیجهاش اختلافِ در اعتقاد را نزدیک میکند، به او منجر میشود، منتها ممکن است فاصلهاش گاهی نزدیک باشد گاهی ممکن است فاصله یک خرده طولانیتر باشد ولی دارد قرآن پیش بینی میکند، قرآن است خدای سبحان است یک حرفی را قاعدهای را دارد بیان میکند که قطعی است احتمالی نیست که بگوییم شاید اینجوری بشود شاید نشود، درمقابلِ چه چیزی آورده این را؟ میگوید آن که الفتِ بین قلوب چه بوده؟ کارِ من بوده، نعمتِ من بوده، من ایجاد کردم، من خیلی درحقیقت آنجا هزینه کردم برای شما تا آن الفت ایجاد شد، یک کسی مثل شهید آیت الله رئیسی خونش ریخته شده آنجا، شهدای خدمت آنجا فدا شدند تا این الفت ایجاد شده، یک مخلصی و مخلصانی آنجا از دست رفتند تا قیمتِ خونِ آنها به ضمیمۀ خونهای دیگری که قبل از این هم بوده و اخلاصِ مخلصان در کارها و افعالشان که انجام دادند همۀ اینها را سرمایهگذاری کردم در اینکه چه بشود؟ آن ارتباط و الفتِ بین مؤمنین ایجاد بشود، حالا اگر کسی این الفت را پاس نداشت دقت نکرد قدر ندانست این چه شده؟ درمقابلِ این همه سرمایه که خدای سبحان هزینه کرده، خدا هزینه کرده، آنجا میفرماید “وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ” چه کسی تألیف کرد؟ خدا “أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ” آنجا که میگوید “وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ” “وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ” “أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ” خدا بین قلوب این [را ایجاد کرد[ لذا این ائتلاف بینِ قلوب یک نعمت الهی است، در انتخابات میشود این ائتلاف را بیشتر کرد؟ میگوید میشود، چون اساسِ انتخاب ارتباط است یعنی من وقتی دارم انتخابات میخواهد صورت بگیرد یعنی داریم چه کار میکنیم؟ یعنی داریم حیات اجتماعی را تقویت میکنیم یعنی داریم ارتباطِ مثل بیعت رأی دادن نحوهای، ظهوری، رابطهای از نحوۀ چه هستش؟ ارتباط اجتماعی است که عدهای مردم جمع میشوند یک کسی را از بین خودشان انتخاب بکنند که این به عنوانِ منتخب اینها شروع به کار بکند، نحوۀ زندگیاش اصلاً الفتِ اجتماعی است، پس اساسِ این مسأله براساسِ شدتِ الفت است، مسأله باید تأکیدِ الفت باشد، اما شیطان از این استفاده میکند به تعبیری که ملّاصدرا دارد خیلی تعبیرِ دقیقی است میگوید کارِ شیطان این است که هیچ چیزِ جدیدی نمیآورد حیلۀ جدیدی ندارد کارِ جدیدی نمیکند فقط درمقابلِ حقایق یک آینه میگیرد که آن حقایق را سرابش را در آینه نشان بدهد انسان به جایِ اینکه برود دنبالِ حقیقتی که بیرون است میرود در تصویری که از آن حقیقت در آینه است دنبال آن میرود، وقتی رفت رسید به آن تصویر میبیند هیچ خبری نیست، این واقعیت ندارد، شیطان چیز جدیدی نمیآورد میداند آنچه که برای انسان لازم است را خدا ایجاد کرده لذا تصویر میگیرد آینه میگیرد تا تصویرِ آن را، یعنی همان مطلوبی که انسانها دارند به دنبالش هستند را تصویرش را به جایِ حقیقت بروند دنبالش، آن عکسش را به جای واقعیت بروند دنبالش که “كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً”[6] مثل یک سراب است که تشنه از دور که نگاه میکند فکر میکند این چیست؟ آب است اما وقتیکه میرود به سمتش میبیند که چه هستش؟ هیچی خبری نیست آنوقت سرمایهاش هم از دست داده، لذا شیطان همین دوستی و همین رابطۀ اجتماعی را یک سرمایه میخواهد بکند آینهای بگیرد تا سرابش میشود اختلاف آنوقت، به اسمِ رأی دادن اختلاف ایجاد بکند، به اسمِ وحدتِ اجتماعی ایجادِ اختلاف بکند، اگر هر کسی باور کرد این را هر کلامی از کلماتِ او که بوی اختلاف و تخطئهای بین مؤمنین را بدهد این کلامش فقط یک واقعۀ ساده نیست، درمقابلِ این الفتی که خدا به این قیمتِ سنگین ایجاد کرده دارد درحقیقت میایستد لذا اگر یک موقعی آدم دید در بعضی از این انتخاباتها ممکن است عدهای از عاقبت بخیری را از دست بدهند، عاقبت بخیری را از دست بدهند، چون شیطان سلطه پیدا کرد بر آنها، بعد کم کم میبینی که از این اختلافها هم میکشند به اینکه بعد از انقلاب وقتی میبینند مطلوبشان محقق نشد از انقلاب میبرند بعد کم کم میبینی از انقلاب هم که بریدش به این هم شیطان قانع نمیشود بعد کم کم میبینی که اصلاً، آن دفعه مثال زدم دیگر گفتم یک کسی تلفن زده بود میگفت من مثلاً نزدیکم اینجور بود آنجور بود اینقدر انقلابی بود اما الآن نه انقلاب را قبول دارد نه این همه خون شهدا را نه فقط اینها را بلکه هتاکی به اهل بیت میکند، مراقب باشیم، سرمایهای که یک کشور تا اینجا آمده خیلی سرمایۀ اخلاص است سرمایۀ ایماناست سرمایۀ شهداست، این سرمایه تا حالا ذخیره شده حفظ کرده این کشور را درمقابلِ این همه توطئۀ خارجی، مجاهدتهای بینظیرِ مادرانِ بهاصطلاح مجاهدان و شهدا و صبر اینهاست، اینها همه سرمایه است، اینها همه سرمایهای است که همه کنارِ هم قرار گرفته آنوقت با همدیگر این را ایجاد کرده، درست است؟ آنوقت یک کسی که به این بی اعتنا بشود به این همه سرمایه بی اعتنایی کرده، اگر از اول به او بگوییم بیا به شهدا فحش بده بدش هم میآید من مریدِ شهدا هستم من بهاصطلاح عاشقِ شهدا هستم اما کاری میکند که با سرمایۀ شهدا همان کار را میکند بدون اینکه به ظاهر فحش [بدهد] اسمش را هم میگذارد من تابع شهدا هم هستم اما همان کار را میکند، شیطان اینجوری میآید جلو، نمیآید، خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت را ایشان میفرمود که شیطان نمیآید به ما بگوید بهاصطلاح شراب بخوریم مست کنیم بیایم سر کوچه عربده بکشیم، چون میگوید اگر هم بخواهید رویمان نمیشود این کار را بکنیم که از اولش برویم بخوریم تا بعد اینجوری بشویم، رویمان نمیشود، لذا با ما اینجوری نمیآید، با ما ما مطابقِ خودمان میآید، میداند با ما چه جوری بیاید قبول میکنیم، آن را که به ما بگویند درمقابلِ شهدا بایستیم میدانند ما قبول نمیکنیم، بگوییم درمقابلِ ایمان و اخلاص بایستیم میداند ما قبول نمیکنیم اما کاری میکند در فکرمان همان کار را بکنیم بدونِ اینکه اسمِ این بیاید، بدونِ اینکه درحقیقت احساس بکنیم اینجوری است، لذا ذره ذره ما را مقابل قرار میدهد، من اینها را فقط به عنوان تحذیر میگویم نه واقع شده باشد، انشاءالله واقع نشده و نمیشود اما بترسیم از اینکه این سرمایه سرمایۀ [عظیمی است] لذا قدر بدانیم دنبالِ این باشیم که انشاءالله با تضرع با دعا خدای سبحان ما را به سمتِ یک جامعۀ ایمانی که داریم به سمتش، ما الآن خیلی جلو رفتیم، با همین درحقیقت پستی و بلندیها، اوج و حضیضها، خداییش یک کشوری که در محاصرۀ همۀ درحقیقت بهاصطلاح تحریمها و فشارها بود الآن یک کشوری شدیم دنبالِ این هستند که ما به دیگران اسلحه ندهیم ما به دیگران کمک نکنیم دیگران ناز ما را بکشند ما تأییدِ کسی را نکنیم، کشورهای ابرقدرتی مثل حتی روسیه مثلاً مایلند که ایران با آنها ارتباط داشته باشد، چین دوست دارد که بالأخره با ایران ارتباط [داشته باشد]، این کم نیستش این حرفها! آمریکا میترسد که با ایران درگیر [بشود]، اینها خیلی حرف است! خیلی قدرت است! محور مقاومتی که خدا به لحاظ خون شهدا ایجاد کرده مجاهدتِ مجاهدان کارِ درحقیقت با اخلاصِ مخلصان ایجاد کرده رهبریِ درحقیقت امام و مقام معظم رهبری که یک نقشِ بیبدیلی الهی دارند مثل نقش انبیا در دایرۀ همان نقش، این ایجاد کرده اینها را، این یک سرمایۀ خیلی سنگینی [است]، خیلی جلو آمدیم الآن، یعنی اگر کسی از آن روز را بوده باشد، ما چون بودیم ما قبل از انقلاب را دیدیم، ذلتهای آنموقع را دیدیم، ابتدای انقلاب را دیدیم، بعد از انقلاب دوران دفاع مقدس را دیدیم، تا رسیدیم این فتنههای مختلف را دیدیم که در هر فتنهای چقدر خلاصه خون دلها خورده شد چقدر درحقیقت خونها ریخته شد چقدر مؤمنین حرص خوردند تا این فتنه عبور کرد از آن فتنه و بعد مؤمنان دوباره دیدند خدای سبحان لطف کرد و آن فتنه را سببِ کمالِ بالاترِ جامعه قرار داده، الآن در اوجِ بهاصطلاح ابتلاءِ بالاتریم، دیدم یک کسی یک مثالی زده بود میگفت یکموقع رقابت بین بنی صدر بود و مدنی بود، مدنی جاسوس بود بعداً گرفتند اعدامش هم کردند، کاندید ریاست جمهوری بود 2 میلیون و خردهای هم آنموقع رأی آورده بود، بنی صدر بود و مدنی بود و یک امثال اینها خب آدم بینِ اینها چه کسی را انتخاب بکند؟ حالا یکموقع هست بین مؤمنینِ خوب است که بینِ اینها [باید انتخاب کرد]، گاهی انسان میگوید چند تا مؤمن خوب هستند، همهشان امکانِ اداره را دارند کدامشان را من انتخاب بکنم، یک موقع انتخاب بینِ اینهاست یک موقع انتخاب بینِ چند تا آنجوریست مجبور هم هستی شرکت بکنی رأی سفید هم باطله است چه کند آدم آنجا؟ که انتخاب بین اینهاست، خیلی ابتلاء [سخت است]، حالا ببینید اما اینجا نتیجۀ این ابتلا جهاتِ دیگرش را شیطان سخت میکند، اگر اینش آدم یک برایش راحتی ایجاد میشود حتی اگر آقای پزشکیانی که در جانبِ اصلاحات است بالأخره یک رزمندهای بوده بالأخره حرف ارزشی میخواهد الآن بزند هر چند ما مثلاً آن چیزش را قبول نداریم اما بالأخره در این دایره حرف میزند تا وقتیکه حرفها این بودش که هرکسی ضدِّ دینتر حرف بزند هرکسی تخطئه بکند ارزشها را او پیشِ ممکن است مردم بگوید رأیآورتر بشود، خیلی فرق کرده اما درعین حال اگر مراقبِ نتیجه و فعلِ خودمان نباشیم همین انتخاب میتواند بدترین انتخابات بشود اگر که ما رعایتِ ایمان را نکنیم، جوری میشود که آدم میبیند اینجایی که توقع بود هر کدام از این بزرگوارها اگر انتخاب بشوند بالأخره جامعه به سمتِ بالاتر میرود چون آن حالِ رعایتِ ایمانی و اخلاصی رعایت نشده باشد آدم میبیند بهترین هم که انتخاب میشود وقایعی پیش میآید که آن وقایع کلاً قدرتِ ادارۀ مملکت را از دست خارج میکند. پس انشاءالله آن تضرعاتمان، دعاهایمان، حالِ حفظِ وحدتمان، “وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ”، دیدنِ اینکه این الفت را خدا ایجاد کرده، دنبال این باشیم این الفت بیشتر بشود، دنبال این باشیم نکند ما قدمی در رابطه با تفرّق و اختلاف برداریم، اگر یک موقعی از ما حرکتِ اینجوری صادر شد بهسرعت جبران بکنیم، بهسرعت درحقیقت این را چه کار بکنیم؟ در صددِ جبرانش بربیاییم.
انشاءالله خدای سبحان ما را به بهترین شخصی که بهترین نتیجه را میتواند برای کشوری که اینقدر عزیز است، رهبر دارد، میزان دارد، آقا دارد، امام زمان دارد، کشوری که اینقدر خلاصه بالأخره خدا روی آن هزینه کرده سرمایه گذاری کرده، انشاءالله دلهای ما را به سمتِ بهترین هدایت بگرداند. انشاءالله ما را از شرِّ شیطان در اعمال و رفتار و گفتارمان حفظ بفرماید. قدر نعمتِ اخوّت و ولایتِ بینِ مؤمنین را بیش از گذشته بدانیم. قدرِ این محبتهایی را که ایجاد کرده انشاءالله قدردان باشیم.
تا انشاءالله تشریف میآورند استفاده بکنیم، اول عمامه گذاری است؟ خب یک عمامه گذاری داریم انشاءالله سه دقیقه تمامش میکنیم بعد هم یک توسل داریم که در محضرِ جناب آقای میریانِ عزیزمان هستیم انشاءالله. پس انشاءالله با سرعت هم انجام بدهیم که وقتِ دوستان هم [گرفته نشود].
[1] برگرفته از این حدیث رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: «حُبُّكَ للشَّيْء يُعْمي و يُصِمُّ». عوالی اللئالی- ابن ابی جمهور- ج 1- ص 290 و در اینجا هم گویا برگرفته از مسند احمد بن حنبل است.
[2] «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ صَالِحٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ إِنَّ حَدِيثَكُمْ هَذَا لَتَشْمَئِزُّ مِنْهُ قُلُوبُ الرِّجَالِ فَمَنْ أَقَرَّ بِهِ فَزِيدُوهُ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فَذَرُوهُ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ يَكُونَ فِتْنَةٌ يَسْقُطُ فِيهَا- كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِيجَةٍ حَتَّى يَسْقُطَ فِيهَا مَنْ يَشُقُّ الشَّعْرَ بِشَعْرَتَيْنِ حَتَّى لَا يَبْقَى إِلَّا نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا.» الکافی- الشیخ الکلینی- الاسلامیة- ج 1- ص 370
[3] انعام/ 42
[4] آلعمران/ 103
[5] همان/ 105
[6] نور/ 39
در این مورد یک بازخورد بنویسید