سخنرانی استاد عابدینی
« نظام خانواده »
مکان برگزاری: قم، بنیاد هدایت
صوت مراسم
تصاویر مراسم
متن کامل جلسه
سلام علیکم و رحمه الله
بسم الله الرحمن الرحیم
« اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیک وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّاً وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکند اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً»
خب عرض سلام و خوش آمد خدمت همه دوستان عزیز زائرین حرم حضرت معصومه (س) و همچنین زیارت کنندگان مسجد جمکران هر چقدر عشق و علاقه به امام زمان داریم که ان شاءالله از یاران یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم صلواتی بلند مرحمت کنید هر چقدر مشتاق زیارت حضرات در دنیا که امروز روز تولد امام سجاد (ع) هست هر چقدر مشتاق زیارت حضرات در دنیا و محتاج شفاعت حضرات در آخرت هستیم صلوات دوم را بلندتر مرحمت کنید همه عشق و علاقه مان رابه حضرت زهرا (س) با صلوات بر محمد و آل محمد ابراز کنیم تبریک می گوییم روز ولادت امام سجاد (ع) را و ایام ولادت را به همه دوستان عزیز من فقط از باب اینکه ماه شعبان است و همه ما در این ماه واقع شدیم به عنوان اینکه ذکری شده باشد از ماه شعبان برای اینکه سلوکمان را الی الله را قوی تر قرار بدهیم عرض بکنم زمان ها منازل سلوک الی الله هستند و هر زمانی یک منزل خاصی است هر زمانی به خصوص زمان هایی که یک تعلق ویژه دارند مثل ماه شعبان ماه رجب ماه رمضان و به مناسبت ها مثل محرم هر کدام آن وقت اثر ویژه دارند مثل غذاهایی که انسان می خورد بعضی غذاها نسبت به انسان یک اثر ویژه دارند زمان ها منازل سلوک اند در نظام روحی و هر زمانی یک اثری دارد ولی بعضی زمان ها اثر ویژه دارند لذا ماه شعبان از آن مثلا ایام و زمان هاست در روایات ما می فرماید که شهر شعبان ماه شعبان ماه رسول خداست ماه رجب ماه ولایت بوده است و ماه امیر مومنان که از ماه ولایت وارد ماه شعبان که ماه رسالت است می شویم و از ماه شعبان وارد ماه رمضان که شهر الله هست می شویم پس از ولایت به رسالت در حقیقت نظام ربوبی الهی وارد می شویم اگر کسی حق هر ماهی را درست مطابق آن چه که باید ادا بکند از این به بعدی وارد می شود و الا این در باز نمی شود که به بعدی انسان حقیقتا وارد بشود به صورت فیزیکی و بدنی وارد می شود اما به صورت حقیقی وارد نمی شود لذا اگر کوتاهی در ماه رجب داشتیم در ماه شعبان جبران می کنیم تا ان شاءالله آماده ورود به ماه رمضان باشیم در روایت می فرماید که شعبان، پیغمبر اکرم می فرماید شعبان شهری ماه شعبان ماه من است رحم الله من اعاننی الی شهری خدا رحمت کند هر کسی را که مرا در ماهم یاری بکند و این نگاه که ما هر کاری در ماه شعبان این ماهی است امروز روز پنجم آن است که در آن قرار گرفتیم هر کاری انجام می دهدیم نگاهمان این باشد که این ارتباطمان را در این با پیغمبر تثبیت کنیم لذا در ماه شعبان از بهترین اعمال صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر است قطعا دوستان دارند که در ایامی که حالا دارند قدم می زنند ماشین سوار اند، کاری دارند می کنند می توانند با صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر آن حال خودشان رادر ارتباط حفظ کنند هر کاری هم که می کنند دارند خلاصه در خانه بچه داری می کنند دارند سر کارشان خدمتی می کنند دارند غذا می پزند هر کاری که دارند می کنند می توانند این را تقدیم کنند به پیغمبر اکرم به عنوان امت پیغمبر اگر این نگاه در این ماه ملکه بشود برای انسان ملکه بشود آن وقت انس با پیغمبر در وجود انسان تثبیت میشود که این ماه را ماه شعبان قرار دادند تا یک رابطه ویژه ای با پیغمبر در این ماه چی بشود برای انسان ورای ایام دیگه ایجاد بشود که انسان احساس کند حشرش در این ماه با پیغمبر اکرم است احساس بکند رابطه اش ویژه است با پیغمبر و دارد یک انس بیشتر و محبت بیشتری را تجربه می کند ان شا الله خدای سبحان توفیقمان بدهد در امروز که شب جمعه و شب رحمت است در جوار جمکران و حرم حضرت معصومه (س) و همچنین به عنوان روز ولادت امام سجاد (ع) عهدی را در این چند روزی که باقی مانده است با خدای سبحان داشته باشیم که در این ماه یادمان و محبتمان و ارتباطمان را با پیغمبر بیش از گذشته قرار بدهیم یک صلوات با محبت (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) خب بحثی که در خدمت دوستان ان شاءالله در این دقایق هستیم بحثی است که با توجه به طیف دوستانی که تشریف آوردند سعیمان بر این است که مرتبط با نظام خانواده و ارتباطی که دوستان دارند هر دو دسته که از دوستان تشریف آوردند باشد یک نگاه اولی را ببینید بحث در عین اینکه سعی می کنیم عمومی باشد یک قدری تخصصی هم هست یعنی جمع بین دو تای آن تا خلاصه ان شاءالله از این جا خواستیم برویم یک نگاه دقیقی به آن چه که تا به حال داشتیم و بعد از این بیشتر برایمان ایجاد بشود ببینید اساس عالم بر اساس نیاز خلق شده است یعنی چی؟ یعنی خدای سبحان عالم را با نیاز خلق کرده است هر موجودی در ارتباط نیازش با خدای صبح به مقدار نیازش به سوی خدا حرکت می کند هر نیازی گامی به سوی خداست لذا در موجودات موجوداتی که هستند انسان نیازمندترین موجود است از همه موجودات نیازش بیشتر است چرا چون قدم های بالاتر و بیشتری رامی خواهد به سوی خدا بردارد در تمام هستی هر ذره ای راکه دست بزنید می بینید این موجود محتاج است و خود خدای سبحان هم نسبت به انسان می فرماید یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله شما را ما فقیر خلق کردیم منتهی این فقیر نه فقیری که پول ندارد این فقیر یعنی از اولی که تو ایجاد می شوی وجودت محتاج است هر کاری که می خواهی بکنی جلو بروی می بینی با احتیاج است یعنی سر تا پای وجودت احتیاج است آن هم نه فقط احتیاجات بدنی که فقط نظام مادی باشد بلکه تو نظام روحی هم داری نفسی هم داری آنها هم محتاج هستند آن ها هم نیازمندند لذا ببینید یک موجود مثلا سنگ جماد یک مقداری نیاز دارد نیازهاش خیلی ساده تر و وسیع تر است گیاه نیازش بیشتر است لذا می بینید آب می خواهد غذا می خواهد نور می خواهد این برای بقایش حتما یک شرایط بیشتری را می خواهد یک حیوان نیازش بیشتر از گیاه است به همین نسبت کمالش بالاتر است در بین همه موجودات انسان از همه نیازمندتر است دقت بکنید که وقتی یک انسانی به دنیا می آید ببینید چقدر طول می کشد تا به کمال برسد تا روی پای خودش بایستد در حالی که یک سنگ سنگ و از اولش که سنگ سنگه و روی پای خودش است یک دانه گیاه ببینید دانه که ایجاد شد دانه دیگه از درخت جدا می شود دیگه از این بعد چی هستش؟ نیازش را با خودش باید برطرف کند اگه در دل زمین قرار بگیرد خودش است و خودش برای دانه زدن. دیگر مادرش که آن گیاه بود کاری به او ندارد و این دانه جدا شده است شاید هزاران کیلومتر دورتر از خود مادر این چی بشود؟ جوانه بزند و در دل زمین قرار بگیرد و رشد بکند حیوان باز دو دسته است در حیوانات بعضی حیوانات تخم گذارند یعنی وقتی تخم گذاشتند مثل بعضی از ماهی ها و اینها تخم می گذارند و می روند کاری به بقیه آن ندارند بعضی حیوانات تخم گذار نه مادر روی تخم می خوابد تا تخم چی بشود؟ این به اصطلاح به اصطلاح از جوجه از آن تخم سر بزند و بعد دوباره او راپرورش می دهد به اصطلاح تغذیه می کند یاد می دهد و بعضی از حیوانات خب پستاندار هستند به دنیا می آورند ولی هر کدام از اینها در نظام عالم وجود مرتبه ای از نیاز در آن ها قرار داده شده است که هر کدام از نیازها آثاری ایجاد می کند آن وقت انسان در اوج نیاز است یعنی اگر شما خواستید هرم نیاز را ترسیم بکنید هرم نیاز یعنی ببینید از همه محتاج تر کیست در این هرم انسان در تمام جهات زندگیش از همه موجودات نیازمندتر است لذا ببینید که وقتی این نیاز برای انسان این طور قرار داده می شود آن موقع به مناسبت این نیاز ماموریت خدا قرار داده است یعنی هر موجودی در نظام هستی ماموریتی دارد مطابق آن ماموریتی که خدا برای او قرار داده است خلقتش را قرار داده است اینها دارم عمدا می چینم مقدمه تا آن نقشی که ما می خواهیم به عنوان نقش خانواده در نظام هستی ببینیم چه نقشی دارد آن هم در نظام انسانی آن هم با نگاه ماموریتی که خدای سبحان در هستی قرار داده است این نقش را با کاملا معرفت نگاه بکنیم با عمق ببینیم پس تمام موجودات در عالم ماموریت دارند این طوری نیستش که هر کسی جدا باشد منفصل نیست عالم از هم بلکه عالم یک ارتباط تنگاتنگی همه هستی با هم دارند و ما امرنا الا واحده خدا می فرماید آنچه که ما خلق کردیم یک حقیقت واحد است و مرتبط خب اگر یک حقیقت واحد مرتبط است و هر موجودی ماموریت خاص خودش را دارد اگر این ماموریت رعایت نشود چی میشود؟ اختلال در آن وحدت و نظم ایجاد می شود به مقداری که موجودی ماموریت خودش را انجام ندهد و اختلال ایجاد کند آن وحدت به هم می خورد به مقداری که آن وحدت به هم بخورد بازخورد و عکس العمل نسبت به این رفتار ایجاد می شود دقت می کنید اینها همه مقدمه است تا به بحث برسیم منتهی مقدمات مهمی است پس هر موجودی در این عالم ماموریتی دارد هیچ کدام از ماموریت خالی نیستند هر چه موجود نیازمند تر باشد رفع نیاز برای او بیشتر قرار داده شده است چرا چون رفع نیاز و اجابت و فاعلیت های حق به مقدار تقاضاست هرچه تقاضا بیشتر باشد از وجودی اجابت خدا بیشتر است یسئله من السماوات و من فی الارض همه آنچه که در آسمان ها و زمین هستند دائما از خدا تقاضا دارم کل یوم هو فی شان خدا هم دائم دارد اجابت می کند پس هر چقدر تقاضا بیشتر باشد اجابت بالاتر است می ترسم نظم بحث بهم بخورد هرچه تقاضا بیشتر باشد اجابت بالاتر می شود با این نگاه وقتی میایم در زندگی انسان می بینیم که انسان همه آن حاجاتی راکه یک سنگ دارد، دارد همه حاجاتی راکه یک نبات دارد گیاه دارد دارد همه حاجاتی که حیوان دارد، دارد حالا اینها تفسیرا جای بحثش را دارد و غیر از آن حاجاتی را دارد که اینها نداشتند تمام حاجات عالم را انسان دارد به اضافه ای که حاجاتی دارد که این موجودات ندارند پس اجابتی که برای این انسان صورت می گیرد چیه ؟ بالاترین اجابت است خب حالا این به مقدار ماموریت کلان انسان در بین موجودات و نقش نیاز و حاجت در چی؟ اجابت ها و ارتباط با حق پس هر چقدر نیازها بیشتر باشد اجابت ها بیشتر است هر چقدر اجابت ها و نیازها با هم بیشتر شد رابطه با حق بیشتر میشود کمال بالاتری صورت می گیرد درسته؟ پس نیاز نقص نیست در این نگاه نیاز نقص نیست در مورد خدای سبحان این “اگر که کولر را امکان داشته باشد چون امکان دارد دوستان اینو ثابت بالا نگه دارند که این پایین نزنه هستن دوستان آره اگر امکان دارد ببخشید” پس هر چقدر این نیازها بیشتر می شود رابطه بالاتر قرار می گیرد و این نیاز میشود چی؟ یک کمال یک امتیاز که در انسان خدا قرار داده است خب از این جا می خواهیم به کجا برسیم وقتی می رسیم در نقش ارتباطات و نیازها می بینیم که انسان ها نیازهای مختلفی دارند و هر انسانی گاهی می بینید که انسان ها یک نیازهای مشترک دارند که آن نیازهای مشترک همین است که انسان غذا می خواهد هوا می خواهد انسان خلاصه نظام نفسی دارد روحی دارد بدنی دارد حاجات بدنی اش هست حاجات این نیازهای مشترک است بین همه انسان هاست درسته اما در بین انسان ها می بینیم نیازهای خاص هم در کار است بین نیازهای خاصی که انسان ها دارند دو صنفی که انسان در آن هست که زن و مرد این ها هر کدام یک نیازهای اختصاصی پیدا می کنند که این نیازهای اختصاصی اجابتش گاهی با واسطه است یعنی چی یعنی خدا وقتی می خواهد این را اجابت بکند اجابت این نیاز را از طریق در حقیقت دیگری قرار می دهد از طریق واسطه قرار می دهد لذا می بینید که نظام نیاز زن و مرد در شکل گیری یک خانواده از طریق نیاز زن به مرد و مرد به زن شکل می گیرد که این هم نیاز است و اجابت دارد که اگر این نیاز در اجتماعی خفه بشود سرکوب بشود برخورد باهاش بشود یک کمالی از آن اجتماع چی شده است از دست داده شده است و آن کمال ایجاد نشده است لذا این نیاز نیاز مذموم نیست چون نیاز تکوینی نیست نیاز اعتباری نیست اعتباری یعنی چی یعنی یک نیازی نیستش که من قرار داده باشم یک نیازی است که در وجود من قرار دارد که انسان وقتی که به دوره بلوغ می رسد چه زن و مرد درسته یک نیاز جدیدی را در وجودشان احساس می کنند که این در نظام تکوین است در حیوان هم هست در گیاه هم به نحو خودش است ضعیف ترش اما یک حقیقتی است که در نظام تکلیف خدا قرار داده است هر چقدر با این مقابله بشود به طوری که زندگی به سمت فردیت جلو برود یعنی این نیاز اشباع نشود و خانواده شکل نگیرد این چون جزء نیازهایی است که انسان وقتی از سطح زندگی عمومی می آید بالاتر به یک مرتبه ای از کمال می رسد تازه این نیاز خودش را نشان میدهد نشان میدهد اوج نیاز است برای قبلی ها یعنی انسان خوردن داشت خوابیدن داشت رشد داشت همه اینها مقدمه بود تا چی بشود به مرتبه ای از بلوغ برسد که قدرت تشکیل خانواده شکل بگیرد و به دنبال تشکیل خانواده آن وقت فرزندآوری شکل بگیرد و بعد این وحدت محقق بشود یعنی نیازها منشا وحدت میشوند چقدر بحث دقیقی اگر دوستان توجه بکنند که نیازها در ارتباطشان با هم سبب چی میشود؟ وحدت میشود یعنی وقتی نیازی شکل می گیرد به دنبال نیاز میل ایجاد می شود به دنبال این میل ارتباط ایجاد می شود به دنبال این ارتباط کثرت به وحدت تبدیل می شود یعنی هر نیازی که رفع نیاز می خواهد بشود بین نیاز و آن چیزی که نیاز را برطرف می کند یک وحدت ایجاد میشود من غذا را که می خورم غذا با من وحدت پیدا می کند درسته تنفسی که میکم تنفس با من آن هوا چی میشود در وجود من با من واحد می شود درسته این نیازها سبب می شود کثرت عالم به سمت چی حرکت بکند به سمت وحدت و چون حرکت عالم توحیدی است و همه از خدا نشئت گرفتیم و به سوی خدا حرکت می کنیم یعنی از خدا نازل شدیم و ان من شی الا عندنا خزائنه همه هستی از مرتبه اسما الهی نازل شده است خزائنش نزد خداست از آن جا نازل شده است و و ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا به قدر معلوم همه کثرت ها از یک وحدت نشئت گرفته است خالق همه عالم کیست خدای سبحان است که یک واحد است میگوید بعد دوباره در بحث عود و برگشتن همه کثرت ها باید به وحدت برسند تا برسند به خدا هرچه کثرت ها به سمت وحدت حرکت بکنند حرکت به سمت خدا چی شده قوی تر شکل گرفته است سمت و سوی کمال محقق شده است که به سمت وحدت دارندحرکت می کنند درسته پس عالم بعد از اینکه کسرت در آن محقق شده حالا به سمت وحدت دارد حرکت می کند آن وقت نیاز برای این است که ارتباط ایجاد شود ارتباط وحدت ایجاد می کند وحدت حرکت به سوی خدا را ایجاد می کند چقدر زیباست آن وقت هر قدر این نیاز شدیدتر باشد محبت به رفع نیاز چی میشود بیشتر میشود شدت نیاز هرچه بیشتر باشد سرعت حرکت اگر یک تشنه تشنه آب ببیند یک طور حرکت می کند یک کسی که حالا اگه آب بود می خورد بدش نمی آید یک طور حرکت می کند چون آن شدت نیاز را دارد ولی این آن شدت نیاز را ندارد در نظام وجود خدای سبحان کاری کرده است که این رابطه ها با شدت نیاز بیشتری هر جا قرار داده نشان میدهد آن علامت وحدت بیشتری است علامت توحید بالاتری است یعنی هر جا شدت نیاز است علامت این است که او در توحید و ایجاد توحید در جامعه چی دارد نقش اساسی تری دارد توانستم عرضم راببینید اینها مقدمات را بله؟ صدای نامفهوم 21:05 با این چینش نگاه بکنید آن وقت ببینیم تا برسیم آن وقت ببینید در به اصطلاح نظام موجودات وقتی که در نظام خانواده می خواهد شکل بگیرد در نظام حیوانات تمام آن چه که وقتی آن نیاز به سمت حیوان شکل می گیرد حاضرند در کنار با هم مقاتله بکنند برای رفع نیازشان اینها را دیگه دیدید در فیلم هایی که تلویزیون نشان می دهد که چقدر رقابت ها بر سر تحقق این نیاز و آن به اصطلاح رفع این نیاز شدید می شود که اگر با مسالمت شد اگر با خلاصه طراحی های مختلف برای خیلی چیزهای زیبایی در تشکیل خانواده در حیوانات نشان میدهند این مال آن هست که شدت نیازی که در حیوان ایجاد می شود در طرفین درسته آن وقت انواع به اصطلاح آن امکاناتی راکه یک حیوان دارد به کار می گیرد تا برای رفع این نیازش اقدام بکنند آن وقت در انسان این شدت بالاتر از تمام حیوانات هم هست لذا این قوه که در انسان شکل می گیرد که قوه مولده هستش که به دنبال قوه مولده آن رابطه بین به اصطلاح خانواده شکل می گیرد شدت نیاز باعث میشود ببیند در جوانی چه عشق ها چه حرف ها و چه افسانه ها چه قصه ها چه کارها چه چیزهایی شکل می گیرد که هیچ کدام به اندازه اینکه یک کسی یک چیزی می خواهد بخورد نیست یک جوانی بود در دانشگاه عاشق شده بود خب ما خیلی سال در دانشگاه با این دانشجوها شاید بیست و شش هفت سال من با این دانشجوها ر خوابگاه می خوابیدم حتی مثلا در خوابگاه های دانشجویی بودم عاشق شده بود بعد این آن چنان در حقیقت عشق وجود این را فرا گرفته بود به طوری که دیگه از خواب و خوراک افتاده بود یک دانشجوی به اصطلاح ممتاز کشوری بود یعنی دانشجویی بود که در سال خودش که بود جایزه بهترین دانشجوی کشوری راگرفته بود یعنی بین همه دانشجوهای در کشور این دانشجوی اول شده بود اما در عشق که ایجاد شده بود براش حالا نمی گم که چی بود چه طوری بود فقط اصلش را بگم به طوری شده بود که این از خواب افتاده بود یعنی اصلا نه غذا می خورد نه خوابی داشت من سر بالای سرش می رفتم بعد می گفت حاج آقا نمی شود کسی از عشق بمیرد گفتم چرا این هم میشود از عشقم کسی بمیرد یعنی وقتی به آن حاجتش نمیرسد ممکن است اما خیلی نادر است گفتم شاید مثلا در صد هزار یک نفر هم این طوری بمیرد گفت من همون یکنفرم که در صد هزار می میرد خلاصه این آن چنان بود که غذا را نمی توانست حتی دیگه بردار بخورد قاشق یک ذره یک ذره در دهانش می ریختند یعنی این کسی که در زندگیش موفق بود و در اوج موفقیت ها بین جوان های دیگه بود یک دفعه وقتی به این واقعه رسید چی شد افتاد نتوانست تحمل بکند چون این نیاز یک نیاز عظیمی است که خدای سبحان در وجود انسان قرار داده است و آن هم به سادگی زود هم مسخره نکنید ممکن است سر پیری هم سراغ انسان بیاد بالاخره سر پیری و معرکه گیری امکان پذیر است این طور نیست که آدم بگوید ما دیگه بری هستیم نه ان شاءالله خدای سبحان همه را حفظ بکند و زندگی ها و عشق هامان رادر درون همان جایی که خلاصه برایمان تقدیر کرده است قرار بدهد و راحت باشد اما خیلی قوه عظیمی است این قوه عشق و طلب طرف مقابل که این بالاترین جزو بالاترین نیازهای مادی انسان است که شکل بگیرد یعنی از خوردن و خوابیدن گاهی انسان فدا می کند برای اینکه به این برسد مقامش راحاضر است فدا بکند تا به این برسد اگر قدرتمند باشد جنگ راه بندازد تا به این برسد ببینید چقدر این نیاد آن وقت این نیاز آیا نیاز مذمومی است یا ممدوح است؟ ممدوح است نیاز غلطی نیست ممکن است طریق اشباع اش غلط شکل بگیرد به انحراف بیفتد اما اصل نیاز که می خواهد کثرت را به چی تبدیل بکند به وحدت یعنی اساس نیاز در زندگی خانواده تشکیل خانواده اساس توحید است یعنی اگر بخواهیم بگیم خدای سبحان توحید را اگر بخواهد تمثل اش بکند تجسم اش بکند شکل ظاهری به آن بدهد در زندگی اجتماعی چی میشود می گوییم یکی از بالاترین مظاهرش این علاقه بین دو جنس زن و مرد است که در نظام انسانی قرار می گیرد که در اوج ارتباط این دوتا باهم دیگه چی میشوند علاقمند به هم می شوند تا به هم برسند تا توحید شکل بگیرد خیلی زیباست اگر پیغمبر اکرم می فرماید که حب و الی من دنیاکم ثلاث من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم از دنیای شما سه چیز را دوست دارم می فرماید الطین و نسا و قره عینی فالصلاه عطر رادوست دارم که عطر حالا بحثش را الان نمی کنیم که آن چه نتیجه ای در نظام توحیدی دارد که آن کشف شمی و بحث شمی آن را الان بحثش را نداریم و نسا که آن توحیدی است که در نظام دنیایی محقق می شود و قره عینی فالصلاه یعنی این رابطه در کنار نماز مطرح می شود قره عینی فالصلاه تعبیر حبی من دنیا الی خدا این را برای من محبوب قرار داده است یعنی یک چیز مذمومی نیست یک چیز محبوبی است خب این خیلی بحث زیبایی آن وقت می بینیم در این نظام انسانی روابطی که آن به اصطلاح ابزار و جهاتی که خدای سبحان در نظام وجود مرد و زن قرار داده است متناسب با ماموریتشان است یعنی هر کدام ماموریتی دارند و آن ماموریت در نظام وجود مرد و زن هر کدام ابزار آلاتی مناسب با این ماموریت قرار داده شده است آن وقت ببینید در روایت اگر می فرماید که اینها خیلی زیباست اصلا روایت ما معجزه است می فرماید که عقول النسا فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم خیلی تعبیر زیبایی است می فرماید عقول النسا فی جمالهن عقل زنان در جمالشان جلوه گر می شود نمی گوید عقل ندارند جمال دارند دقت بکنید می گوید عقول النسا فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم مرد باید جلوه عقلانیت در وجودش بروز بکند و زن باید جمال در وجودش جلوه گر باشد چقدر این بحث دقیق است لذا با توجه به ماموریتی که خدای سبحان “این را اگه میشود خاموش بکند میترسم سرما بخورم من دیگه چون عرق داشتم اومدم عذر می خواهم ازتون ” با توجه به ماموریتی که خدای سبحان قرار داده است این دوتا نگاهی که در روایت می فرماید چقدر کار بزرگی ازش می آید که زن در خانواده نقشی به عهده دارد نقش محوری زن در خانواده مثل یک به اصطلاح ساختمانی که این ساختمان اجزایی دارد و این اجزا پیوستگی شان با هم با ملاط ایجاد می شود ملاط پیوسته می کند اجزای ساختمان را اگر آجر را بلوک نمی دانم آهن را و نمی دانم در و دیوار همه اینها هست چی اینها را به هم مرتبط می کند؟ آن ملاتی که چسبندگی بین اینها را ایجاد می کند درسته بله آن وحدت را بین این کثرات آن در حقیقت ملاط ایجاد می کند نقش زن در خانواده با توجه به ماموریتی که دارد نقش ملاط است در بین کثرت ها که این کثرت ها را با آن نظام محبتی که خدا در زن قرار داده است با آن نظام جلوه گری و جمالی که خدا در زن در خانواده قرار داده است با نظام احساسی بودن و عاطفی بودنی که خدا در زن قرار داده است آن احساس و عاطفه این نقش قوام این کثرت ها را به هم و ارتباط این کثرت ها را به هم ایجاد می کنند که اگر در جایی این نقش ضعیف بشود یا نباشد کثرت ها روی پای خودشان ایستادند و به وحدت نمی رسند و آن خانواده چیه؟ متلاشی است آن خانواده متکثر است و وجه وحدت ندارد هر چقدر بخواهند وجه وحدت را در خانواده قوی تر بکنند توحید در خانه بیشتر شکل بگیرد نقش زن در محبت در آن خانواده قوی تر اگر باشد آن خانواده استحکامش چی میشود؟ عاطفی و احساسی بودنش وقتی بیشتر باشد وحدت درون آن خانواده شدیدتر است لذا می فرماید تعبیر خیلی زیباست که عقول النسا فی جمالهن آن وقت این عقول النسا فی جمالهن یک تعبیر زیبایی به دنبال این می آید وقتی در خانواده نقش فرزندی می خواهد شکل بگیرد و فرزند به دنیا بیاد پدر و مادر مظهر خالقیت حق هستند خیلی زیباست خدا خالق است موجودات راخلق کرده است درسته پدر و مادر نقش خالقیت را در تحقق فرزند دارند حالا اینها بحث دارد در نظام معرفت حالا فعلا داریم فقط کلیاتش را القا می کنیم که نقش خالقی که پدر و مادر در تحقق فرزند دارند که این نقش تقسیم شده که نقش فاعلیت به پدر واگذار می شود نقش قابلیت و پرورش به مادر واگذار می شود به طوری که کار پدر و مادر یک نقش مکمل است آن جایی که خدا هم رب است هم خالق است هم پرورش دهنده است هم خلاصه ایجاد کننده است هم روزی دهنده است هم مهر و عطوفت و رحمانیت با خدای سبحان است در کل نظام عالم نازله این کار وقتی می آید در خانواده تقسیم میشود بین نقش پدری و نقش مادری نقش پدری و نقش مادری این ها دو نقش مکمل می شوند برای همان نقشی که خدای سبحان دارد اینها هر کدامش خیلی لذت بخش است وقتی خوب دقت بشود و کاری که ما داریم می کنیم و توجهی به آن نداریم آن موقع در این نقش مکمل تعبیر خدای سبحان و در روایات این است که نساءکم این آیه شریفه نساءکم هرس لکم فسون ان شم نسا شما زمین و کشتزار هستند ببین یک کشتزار وقتی دانه در آن قرار می گیرد در دل زمین چقدر این زمین اگر مناسب باشد زمین نمکزار نباشد زمین رطوبتش بیش از حد نباشد که خراب کننده تعادل این زمین باعث می شود که چی بشود دانه به بهترین وجه حاصلخیز باشد جوانه بزند به ثمر بنشیند و هرگاه این درخت و این بذر و این به اصطلاح نهالی که به اصطلاح به ثمر نشست هر چقدر ارتباطش با زمین بهتر شکل گرفته باشد آن رابطه قوی تر باشد چی میشود ثمر دهی دائما بیشتر هست یا نیست هرگاه این درخت از زمین ارتباطش قطع بشود چی بشود خشک میشود و ثمر دهی ندارد نقش مادر در خیلی تعبیر زیباست بگذارید من این جا یک روایتی را برایتان بخوانم یک خورده دلتان هم حال بیاد البته خانمم ها دلشان حال بیاد آقایون با توجه به اینکه دل خانمم ها هم حال می آید آقایان هم در روایت شریف دارد که این دل منصور سیوطی نقل بکند که اسما بنت یزید انصاریه یکی از دخترهای انصار بود اتت النبی و هو بین اصحابه آمد خدمت پیغمبر در حالی که پیغمبر بین اصحابش نشسته بود یعنی مردها نشسته بودند این خانمم هم آمد وارد شد بر پیغمبر فقال بابی انت و امی جان و مالم، پدر و مادرم فدای تو انی وافد النساء الیک من مامور و به اصطلاح فرستاده زنان به سوی شما هستند انی وافد النساء الیک بعد دنبالش هم می فرماید که و اعلم نفسی و انی فداک همه جان هم فدای تو بدان که من عمره کائن فی شرق و غرب خانمم ها امروز چی هستند نماینده شان همان اسما بوده است مگر هیچ زنی در شرق و غرب عالم نیست الا این که وقتی بشنود سمعت بمخرجی هذا که این جایی که من آمدم از شما سوال می کنم این سوال من بر آنها هم هست الا و علی مثل را این سوال را همه آنها دارند فقط سوال من نیست سوال همه زنها است در همه جهات هر جا که باشند هر کجای عالم که باشند بعد می گوید سوالش را مطرح می کند می گوید خدا شما را ان الله بعسک بالحق الی الرجال ونساء شما خدا شما را فرستاد بر همه مردان و زنها دعوت شما مخصوص عده ای نیست همه رادعوت کردید و املاک ما هم ایمان آوردیم و به الهک الذی ارسلک و انا معشر النسا اما در ماموریت خدا طوری قرار داده است که ما زنان مقصورات، مقصورات محدودیت هایی داریم یک حصر هایی را برایمان در نظام خلقت قرار دادی قواعد بیوتکم ما را به امر کرده ای که در خانه آن در حقیقت اثاث خانه به عهده ما باشد و مغزی شهواتکم آن به اصطلاح محل آن محبت و میل در خانه را شکل بدهیم و همچنین حاملات و اولادکم آن فرزندان را حاملش ما باشیم که ایجاد می کنیم چقدر اینها تعبیرات دقیق است خیلی با دقت یکی یکی را به کار برده است آن هم جلوی پیغمبر بعد هم به عنوان نه یک سوال یک خانمم هم بلکه به عنوان سوال چی؟ همه خانمم های عالم همه خانمم ها و انک معاشر الرجال اما از آن طرف خدا شما مردان را فضلت علینا تفضیل داده است به اینکه می توانید بیرون بروید نماز جمعه بروید جماعات بروید عیادت مرضا بروید نمی دانم به تشییع جنازه بروید حج بعد حج بروید درسته بر زن هم حج واجب است اما برای مرد خیلی راحت است حج بعد حج برود عمره برود همه اینها برایش راحت است و افضل من ذالک از همه اینها بالاتر الجهاد فی سبیل الله شما برایتان خدا قرار داده است در مقابل آن که بر ما قرار داده بود که در خانه باشیم بچه بیاریم اینها را ببیند چقدر تقسیم بندی و ان الرجل منکم اذا خرج اگر یکی از شما میرود حج میرود عمره میرود جهاد میرود این طرف میرود آن طرف ما حافظ اموالش هستیم ما حافظ اولاد هستیم ما را در حقیقت این ماموریت داده است که و همچنین ما برای شما وسایل راحتی در خانه را فراهم می کنیم یکی یکی اینها را اسم می برد بعد می گوید که اگر این طوری است آن ماموریت ها بر عهده مردها است و این ماموریت به عهده زن هاست که ما فما نشارککم من اجری یا رسول الله آن اجری که مردها می برند با این کاری که ما می کنیم چه نسبتی دارد اجرش چه طور میشود اجر ما را با اجر آنها چه طوری قیاس بکنیم ما چه طوری شریک باشیم با شما با اینکه اسلام برای همه ماست هدایت برای همه ماست دعوت شما برای همه ماست ما را به یکجا دعوت کردید خیلی زیباست نمی دانم سوال را دیدید چقدر سوال قشنگ است فالتفت نبی (ص) پیغمبر این قدر متحد شدند از این سوال مگوید برگشتند رویشان را به سمت مردها رویش را نگاه می کرد کسی که داشت سوال می کرد فالتفت نبی (ص) الی اصحابهی بوجهه کله با همه رو برگشت به سمت آقایان ثم قال هل سمعتم من قالت مسئلت فی امر دینها مناظر37:30 تا حالا دیدید یک خانمی سوالی به این زیبایی بکند من ندیدم پیغمبر می فرماید ندیدم تا به حال یک خانمی سوالی به این زیبایی به این خوبی به این در حقیقت جامعی سوال بکند فقال یا رسول الله ما زننا ما هم ندیدیم ما هم یک همچنین سوالی با این دقت با آن اقتدار بیاد بگوید من نماینده همه زن های همه عالم هستم با اینکه آنها راندیده است اما می گوید این سوال همه است هر کسی که دارد می گوید وقتی نگاه به دین می کند سوال برایش هست بعد آنجا دارد فالتفت النبی (ص) دوباره پیغمبر رو کرد به آن خانم هم ثم قال لها ان صرف فیث ایتها المرا برگرد و اعطا من خلف من النسا بگو به همه زنانی که نماینده شان بودی بگو به همه ی آن ها واعطی من خلفک من النسا ان حسن تبعل اهدا من زوجها آنی که خوب شوهرداری هر کدام از شما دارد ماموریت را نشان میدهد ان حسن تبعل اهداکن من زوجها و طلب حال مرضاته اتباع ها موافقته دنبال این باشید که خانه راچی بکنید یک محل امن قرار بدهید یک محل در حقیقت چی آرامش و سکون قرار بدهید که وقتی شوهر شما در خانه می آید اینجا یک آرامشی در بهشت خانواده را ایجاد بکنید در خانه بهشت ایجاد بکنیم می گوید اگر این کار را کردید یک یعدل و ذالک کله این کار شما معادل چی هستش تمام آن کارهایی است که برای من یعنی مرد اگر می خواهد برود به این مرتبه برسد باید جهاد برود با فلان بکند اما شما در خانه می توانید این کار را بکنید چون آنچه که خدا برای تو قرار داده است ماموریتت مطابق با آن ابزاری است که برای تو قرار داده است لذا رسیدن به آن کمال نهایی با همین محقق می شود خیلی سخته ها چرا این مطابق آن اگر کسی بخواهد که این را این یک امر تعبدی نیست یک زن در خانه اگر بخواهد قوام خانه راحفظ بکند باید از خیلی خواسته های خودش عبور کند باید منیتش راچکار بکنند فدا کند یعنی یک مردی که میرود جهاد منیتش را در راه امر الهی و دیگران فدا می کند که جانش را فدا بکند می گوید این مثل جان دادن در راه خداست مثل جهاد، جهاد است این حقیقتش جهاد است چون منیش را باید بگذارد کنار میل خودش را که این بود باید کم کند ببیند آن قوام خانه با چه شکل می گیرد خیلی کار سختی است هر لحظه مردن است یعنی اراده خودش را کنار گذاشتن و اراده جمع و خانواده را شکل دادن هر لحظه مردن است اگر باورمان به نظام خانه و خانواده با این نگاه بشود ماموریتی را که خدا برای خانم ها قرار داده است با این نگاه ببینیم آن موقع می فهمیم اگر می فرماید این معادل همه آن هاست مثل همه آن کارهایی که مرد. مرد برود از صبح تا شب جان بکند برود حج برود عمره برود جهاد برود این کار را بکند آن کار را بکند می گوید کار تو در خانه که یک کار نرم افزاری سنگین و دقیقی است که آن محبت را در خانواده ملاط وحدت را ایجاد بکنی همه آنها مقدمه برای این است درسته همه آنها چی هستش که انهو آن کارهایی که مرد می کند ثمرش وقتی به ثمر می نشیند و نتیجه می دهد که چی بشود زن در خانه این نقش را اجرا بکند اگر زن در خانه این نقشه را اجرا نکند تمام آن اعمال مرد هم چی میشود بی ثمر می ماند چون ثمر وقتی محقق می شود جامعه از درون به قوام برسد جهاد مال این است که دشمن بیرونی را حفظ بکنند اما اگر درون جامعه سست باشد و متکثر و آن وحدت در آن ایجاد نشده باشد این جامعه وحدتی ندارد کمالی ندارد رشدی ندارد هر چند دشمن بیرونی هم نداشته باشد مثل یک مشت شکر می ماند در دست وقتی باز میکنی همه هم می پاشد هیچ ارتباطی ندارد آنی که جامعه را از درون به هم جوش میدهد وفق ایجاد می کند هسته خانواده است و هسته خانواده بر دوش زن بار اصلیش که آن نظام حبی است شکل گرفته است اگر این نگاه آن وقت نقش مردها در اینکه اهمیت نقش زن رابفهمند در خانواده کمک بکند تا این نقش اجرا و ایفا بشود معلوم می شود به عهده مرد هم چیه هرگاه مرد این نقش را تضعیف بکند زن را در اجرای نقشش در حقیقت ضعیف بکند مرد هم چوب کار خودش را خورده است هم چوب گسست خانواده را، هم چوب گسست اجتماع را می خورد و اگر زنی کوتاهی بکند در این مسئله به همین نسبت مورد چی قرار می گیرد مواخذه اما یک نگاه زیبایی هم که حالا وقت هم دارد تموم میشود ببینیند زن در خانه دارد نگاهش این است که خانه یک حرم است خانه میشود یک حرم کسی که در خانه نقش خادم الحرم را ایفا می کند نعوذبالله نه اینکه کلفت خانه باشد نگاهت به خانه به عنوان افراد نیست به عنوان اینکه اینها شیعیان اهل بیت اند به عنوان که این حرم در حقیقت الهی است درسته این حرکت به سمت توحید است ایجاد وحدت و پیوست جامعه است درسته کسی که خادم در توحید باشد خادم حرم الهی است آن وقت تمرین این خدمت در نظام زن غیر قابل قیاس با نظامی است که مرد دارد ایفا می کند آن وقت خود خانه که نقش زن در حضور در خانه پررنگ می شود یک اعتکاف است یعنی زن دائما در حال اعتکاف در لفظش در روایات به کار رفته که اعتکاف در خانه است مرحوم علامه هم حتی خلاصه می فرماید که کان الاشتغال بهذا شئون ولاعتکاف علی ای اعیای عواطف یعنی کار زن این است معتکف است بر احیای عواطف در خانه ایجاد وحدت معتکف بر ایجاد وحدت است یعنی اعتکاف دائم آن اعتکاف ظاهر که چند روز ممکنه باشد یک دست گرمی است که این جا می آید در اعتکاف دائم و از آن طرف یک خادمی که آن هم نه خادمی که چند روز باشد یک خادمی که چی باشد خادم حرم این نگاه حسن تبهل 44:43 یعنی همین حسن تبهل یعنی چی یعنی آن نگاهی که انسان را می رساند به اینکه خودش راسراپا نیاز به خدا می بیند خودش را فقیر الی الله می بیند آن وقت فقیر الی الله خادم الی الله می شود لذا ما تمام افتخارمان این است که در زمانی که یک هیئتی به پا می شود خادم الهیئه باشیم این عنوان خادم الحسین بودن خادم الامام بودن جزو بالاترین افتخارات است انتم الفقرا الی الله بالاترین کمال برای انسان است نمی گوید تو فلانی تو می گوید نه تو فقیری تو فقیر الی الله منتهی فقیر به خدا فقیر به کسی که همه کمال است اگر آدم حاجت المحتاج سوال المحتاج سفه 45:30 را اگر کسی محتاج محتاج دیگری باشد این سفاهت است اما اگر انسان محتاج خدا باشد این عین عقل است محتاج خدا بودن انت الفقرا الی الله والله غنی الحمید خدا غنی محض است تو فقیر محض درسته هر چقدر این فقر شدت پیدا کند ارتباط با آن غنی بیشتر می شود درسته آن وحدت عبودیت با ربوبیت سازگار میشود خیلی بحث زیبا است اگه با این نگاه ببینیم که خانم ها دائما در خانه چی هستند معتکف اند دارند مظهر آن المرعه ریحانه و لیثت بقهرمان زن سر کارگر نیست زن در حقیقت چی هستش تعبیر قهرمان سرکارگر نیست اما زن چی هستش ریحانه است این ریحانه محل وحدت عاطفه احساس آن وقت اینکه عقول الرجال عقول نساء جمالهن دیگه وقت گذشته است که وقتی که زن مظهریت احساس عاطفه در خانه می شود بچه که می خواهد در دامن زن رشد بکند زنی موفق است که عقلش تا مرتبه ی احساس کشیده شده باشد یعنی می تواند برای بچه ای که تازه همان طوری که ببینید همون طوری که خدا برای بچه غذا رادر سینه زن قرار بدهد که جامع همه آنچه که بچه نیاز دارد درون شیر است درسته همون نسبت را در نظام تربیت برای زن قرار داده است یعنی آنچه که جامع است برای تربیت کودک است را استعدادش را خدا در زن قرار داده است که اگر مرد و زن همکاری بکنند که زن این استعدادش به فعلیت برسد همان عقول النساء فی جمالهن آن جمال یعنی به فعلیت رساندن آن مراتب عقل تا مرتبه احساس رساندن این و مرد کارش این است که بعد از اینکه زن را به کمال رساند حالا این مرتبه در حقیقت احساس را به مرتبه عقل برساند و جمال الرجال فی عقولهم دنبال این می شود که این کار دو ماموریتی که خدا قرار داده است ان شا الله خدای سبحان ما را در فهم مردان را کمک قدرت بدهد کمک بکنند در این اعتکاف که خانم ها در حقیقت خدا برایشان قرار داده است در ماموریتی که خدا برایمان قرار داده است ما را به ماموریتمان مطلع بیشتر بکند و کمک بکند به اینکه بدانیم چه نقشی را در هستی داریم ایفا می کنیم توحیدی که ثمره ایجاد خانواده و شکل دهی ماموریت ها در خانه است را ان شاءالله خدا آن معرفتش و توفیق عملش را به ما بیش از گذشته عنایت بفرماید ان شاءالله خانواده های ما مظهر توحید و عاطفه و مظهر مهر و محبت و مظهر رضای خدای سبحان بیش از گذشته قرار بگیرد عشق مردان و زنان و خانواده ها را به همدیگه بیش از گذشته قرار بدهد ان شاءالله خدای سبحان به ما بچششاند که چه حقیقت عالی را با یک تشکیل خانواده در خانه چه حقیقتی شکل می گیرد چه غوغایی در عالم به پا می شود و چه وحدتی ایجاد می شود قدر این وحدت و توحید را ان شاءالله بیش از گذشته بدانیم ان شاءالله خدا بهمان عزم و اراده برای آن چیزی که فهمیدیم بیش از گذشته عنایت بفرماید ان شاءالله معرفت امام زمان مان معرفت حرکت به سمت جامعه امام زمان مان را بیش از گذشته به ما عنایت بفرماید امام زمان را از ما راضی و خشنود بگرداند فرج حضرت را نزدیک و نزدیک تر بگرداند جمهوری اسلامی راکه حرم الهی است را قدردان باشیم و دشمنانش را ان شاءالله نیست و نابود بگرداند فرج امام زمان را نزدیک و نزدیک تر بگرداند والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اگر می خواهید شما اعلامی داشته باشید
سلام علیکم تشکر می کنم از حضرت استاد ما به خیلی زمان تا اذان نداریم ولی اگر اجازه بفرمایید بله سوالی داشته باشم توفیق داریم یا نه ؟
مانع ندارد عزیز نه بفرمایید
اگر بزرگواران سوالی در رابطه با مطالب دارند بفرمایید که ما در خدمتشان باشیم
استاد ببخشید
استاد : جانم
سوال کننده : بنده ضمن تشکر از جناب عالی خواستم عرض کنم که جناب عالی یک کتاب چهارصد صفحه ای را در این ایام گفتید و ما هم استفاده کردیم
استاد : بزرگوارید، بفرمایید تشکر از شما از اینکه خلاصه شما هم انقدر قشنگ گرفتید من تشکر می کنم من این طوری بود که شما می گویید واقعا خیلی معارف را خلاصه و چکیده کردم اما اینکه شما هم گرفتید برای من خیلی قابل تقدیر است لطف کردید
خواهر بزرگواری آن سمت سوالی مرتبط با داشتند بفرمایید
سوال کننده: سلام علیکم برای مباحثی که ارائه دادید یک سوالی برایم پیش آمد اینکه یک خانمی اگر همسر نداشته باشد به هر دلیلی حالا بچه نداشته باشد این طوری آن جهاده آن مسئولیته چه طوری برایش تعریف می شود
استاد : قطعا اگر که در جامعه ای همه نمی توانند تشکیل خانواده بدهند یا ممکن است بعضی تشکیل خانواده بدهند فرزند دار نشوند اما اگر در راستای ترویج این فرهنگ قدم بردارند بالاخره قدرت ترویج فرهنگ را دارند در استحکام خانواده ها می توانند چی داشته باشند نقش داشته باشند در ترویج فرهنگ فرزند آوری می توانند نقش داشته باشند این می تواند مکمل آن نقش باشد یعنی یک موقع خودش هست خودش اقدام می کند و تبلیغ می کند اما اگه یک موقع اقدامش به هر دلیلی به دست خودش هم نبوده است این امکان پذیر نباشد اما تبلیغش امکان پذیر هست این جبران کننده است لذا خدا راه جبران را حتما قرار داده این راه جبران است که نقش بیشتری در تبلیغ این کار در اجتماع انجام بدهد
سلام علیکم خیلی ممنون استفاده کردیم اول بحثتان فرمودید که نیاز را باید در خودمان به وجود بیاوریم حالا در بحث خانواده بود می خواهم یک کم گسترشش بدهید حالا مراحل دیگر این نیاز را چطور در خودمان بیشترش کنیم ؟
استاد : نیاز موجود هست اما ادراک نیاز گاهی به اصطلاح اشکال دارد یعنی انسان انقدر غافل میشود نیاز را درک نمی کند و الا نیاز خدا قرار داده است هیچ موجودی نیست مگر اینکه مراتبی از نیاز در وجودش هست ولی کمال آن است که ادراک نیاز بشود گاهی انسان فکر می کند هیچ نیازی ندارد لذا خدای سبحان خیلی روایت زیباست روایت می فرماید که خدا برای اینکه انسان سرش را فرود بیارورد برای اینکه سرش یعنی احساس نیاز را بکند لولا ثلاث فی ابن آدم ما تحت راسه عن شیء اگر این سه نیاز نبود سر انسان فرود نمی آمد انقدر سرکش است می فرماید که آن جا المرض و الفقر و الموت سه چیزی است که همه مبتلا بشوند می بینند حالا مرض مریضی هیچ کسی از مریضی در امان نیست فقر نیاز خود اصل فقر نه فقیری به معنای همین فقیری رایج که زیر خط متوسط باشد نه یعنی احتیاجاتی دارد که همه کسانی که در یک سطح زندگی عالی هم هستند احساس می کنند چی هست یک چیز بالاتری را می خواهند این حال فقر و نیاز را دارد دیگری موت هیچ کسی از موت خارج نیست می گوید در حالی که این سه تا هستند این را قرار داده است اما وانه مع ذلک و وصی 53:30 با اینکه این سه تا نیاز هم هست اما انقدر از اینها غافل می شود بازم چیست دائما چنگ زننده و پرش کننده است می خواهد خلاصه اینها را نبیند لذا ببینید نیاز هست ادراک نیاز هم انسان رابه کمال می رساند ادراک نیاز انسان را میرساند به سمت رفع نیاز رفع نیاز میرساند انسان را به رافع نیاز رافع نیاز می شود خدا یعنی هر نیازی رابطه با رافع نیاز است درسته پس نیازها چیزی که رفع نیاز را گاهی محقق می شود ولی انسان احساس خدا را نمی کند یعنی خدا رفع نیاز را به رافع نیاز گفت گذاشته لاحول ولا قوه الا بالله همه با خدا محقق می شود اما ما به اسباب چی می شویم می گوییم آب سیراب کرد غذا رفع گرسنگیمان کرد درسته به آن واسطه چی می شویم مغفول و غافل از چی می شویم غافل از آن لذا می فرماید دیده ای خواهم سبب سوراخ کن تا حجب را برکند از بیخ و بن که انسان متوقف نشود در این سبب ها بلکه خودش را به سبب های عالی که آن آفرین نیاز این است که هر نیازی رابطه انسان با خداست این را اگر دیدیم در عین اینکه به اسباب رجوع می کنیم اسباب را چه کسی قرار داده است اسباب خودش قرارداده است اصلا اسباب را قرار داده تا ما خودمان متوجه بشویم تا ما از این به آن برسیم لذا غافل نشویم پس نیاز هست ولی ادراک نیاز مهم است
ببخشید یک سوال دیگه هم دارم . خب من فکر می کنم حالا بیشتر از اینها مربی هایی هستند که با بچه هاش کار می کنند حالا این طوری که حالا فعال فرهنگی فعال تو زمینه بچه ها هست این بحثی که حالا انجام شد و شما ارائه دادید در بحث تربیتی بچه چطوری می توانیم این را پیاده کنیم ؟
استاد : خیلی زیباست که اگر ما توانستیم در بچه ها آن نگاه نیاز و رفع نیاز را در آن ها زنده بکنیم که ادراک نیاز را بکنند یعنی وقتی طرف در حقیقت بچه می خواهد آب بخورد دیگر این جزو ادراکات اولیه است دیگه احساس اینکه این یک نیاز است و رفع نیاز میشود را بکند لذت برایش داشته باشد از این جا شروع میشود بعد کم کم این ملکه شدن ادراک نیاز و رفع نیاز و عادت نکردن به این عادت نکردن به این که این را ادراک بکند آن وقت انسان را می کشاند به آن نظام فطری که هر نیازی انسان را به درگاه رافع نیاز می کشاند لذا بچه ها نیاز را ادراک می کنند می توانند هم بهتر از بزرگتهرا چون برایشان اولی است ابتدایی است بعضی نیازها اولین بار است دارد ایجاد میشود نگاه اول به نیازهایی که تازه دارد ایجاد میشود این نگاه اول را بتوانیم در آن ها چکار بکنیم حفظ بکنیم که درک نیاز را بکنند یک چیزی راکه دوست دارد تا حالا نداشته این ادراک نیاز است دیگه درسته طوری بکنیم که این ادراک نیاز برایش عادت نشود رفع نیازش عادت نشود اگر این را بتوانیم برایش برنامه بچینیم این ذهن آماده می شود به هر نیازی به آن نگاه بد منتقل می شود و قانع به آن هم نمی شود می داند این هم یک نیاز در یک مرتبه است امام ره می فرمودند اگر آقای کارتر آن زمان کارتر بود اگر آقای کارتر کره زمین راهم به اصطلاح تصرف بکند باز کرات دیگر هم می خواهد یعنی قانع نیست چون انسان نامتناهی خواه است چون انسان نامتناهی خواه است هیچ نیازی او را به اصطلاح قانع نمی کند وقتی رسید به او نیاز و رفع نیازش تازه بالاترش رامی خواهد بعد بالاترش را می خواهد این ممدوح مطلوب این را باید زنده کرد در بچه نه حرص باشد بلکه عبور کرد از سطح چی باشد نیازهای عادی به رافع نیاز باشد
استاد : بفرمایید
سوال کننده : اذان هم شده به عنوان آخرین سوال باشد
استاد : بله بفرمایید
سوال کننده : سلام
استاد : سلام علیکم و رحمه الله ممنون
سوال کننده : حاج آقا سوال من این است که فرمودید نقش زن(…نامفهوم.. 57:41 )و انجام تکلیف اجتماعی که به تعبیر حضرت آقا البته استاد که برای انجام وظایفش که در هر بدهد و آن اهتمام اجتماعی که ایشان تاکید دارند من هستم مشکل یا ولایت اجتماعی زن با جمع بین این ها البته فکر کنم یک سرفصلی باشد
استاد : همین را در حد اشاره اگر بخواهیم عرض بکنیم که آقا هم تقریب همین را چند بار فرمودند خودشان این است که ما وقتی ماموریت اصلی را ببینیم با ماموریت فرعی دقت می کنیم اینها مکمل هم میشوند ایشان فرمودند که ماموریت اصلی خانم هم ها همین نظام خانواده است اما حتما منحصر به این نمی شود وقت دارد گاهی می توانند با یک تعامل صحیح با همسر اوقات اضافی شان را در نظام در حقیقت اجتماعی صرف صرف کنند آن وقت اگر کسی ماموریت اصلیش را درست انجام بدهد قدرت در انجام ماموریت اجتماعی برای این چی میشود بیشتر و بهتر و با برکت تر هم میشود اما اگر کسی به قیمت صرف نظر کردن از ماموریت اصلیش به ماموریت فرعی بپردازد آن موقع آن هم برکت نمی کند آن هم مثل خاک زیادی که در تعبیر قرآن روی یک سنگ سفتی باشد که یک باد بیاید این خاک نرم چی میشود همش پراکنده میشود و چیزی باقی نمی ماند لذا ماموریت که اگر تعارض ایجاد شد اگر تعارض نبود که به آن ماموریت می پردازد ماموریت اجتماعی هم درسته اما اگر تعارضی اینجا ایجاد بشود معلوم میشود اصل و فرع بودن که ماموریت اصلی انسان با حفظ ماموریت اصلی به ماموریت فرعی و الا خانم ها هم می توانند و بودند و هستند که در کنار اینکه بهترین وجه ماموریت اصلی شان که خانواده است را انجام دادند اصلا با همین مظهریت در جامعه حضور پیدا می کنند لذا می دانید آقا تقدیر از این جهت می کند کسانی که در ماموریت اصلی شان موفق هستند اما ماموریت های اجتماعی شان رابر پایه ی این ماموریت می توانند انجام بدهند حتما هم موفق تر هم می شوند ان شاءالله خدای سبحان هممان رادر ماموریت هایی که به عهد مان قرار بدهد و بر دوش ما قرار می دهد بیش از گذشته حالا این جا ما مخاطبمان خانم ها بودند اما اگر در نقش خانواده یک موقع بحثمان بر مردها باشد آن موقع و نقش خانم ها و مردها باشد من در جلسه خانم ها بودم آقایان بودند نقش زن ها را برای خانم ها آن جا گفتم بعد آقایان گفتند که کاشکی ما زن بودیم یعنی برخلاف آن که خیلی از اوقات خانم ها گاهی می گویند که ما سختمان است که زن هستیم کاشکی مرد بودیم اما اگر آنچه که در نگاه روایی ما آیات ما در رابطه با نقش زنان که گوشه ایش را من اشاره واقعا آن جا آقایان دانشجوها بود گفتند کاشکی ما با این نگاه زن بودیم آن راه رسیدن را خدا برای خانم ها راحت تر و دائمی تر قرار داده است ان شا الله خدای سبحان نظام اجتماعی ما را بر اساس آن چه که خانواده محوری است بیش از گذشته قرار بدهد والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اولین کسی باشید که برای “سخنرانی | بنیاد هدایت” دیدگاه میگذارید;