بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع برنامه: سيره تربيتي حضرت موسي عليهالسلام در قرآن کريم
برنامه سمت خدا
تاريخ پخش: 29-01- 1402
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله و عرض ادب خدمت همهی بینندگان و شنوندگان عزیزمان بنده هم تبریک میگویم و امیدوارم این طهارتی که در نفوس همهی ما در این ایام ماه مبارک ایجاد شده است انشاالله ادامه پیدا کند و جزء آزاد شدگان جهنم همهی ما باشیم انشاالله، ما هنوز نمیدانیم که آزاد شدن از جهنم چه نعمت عظیمی است که شیطان قسم خورده است که همهی ما را از اهل بیت و ولایت و خدا جدا کند و این قسمش را هم پای آن ایستاده است لذا در ماه رمضان که در قید و بند است در غل و زنجیر هست انشاالله آن طهارت در وجودمان و در ارتباطمان ایجاد شود و آن قلعهی ولایت اهل بیت انشاالله ما را راه بدهند و حفظ کنند و بعد از این انشاالله خودشان ما را نگه دارند ما قدرت نداریم که باقی بمانیم انشاالله هر چه که انجام شده است بدن ما یک بیروح است انشاالله آنها روح در آن بدمند «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» روح در آن بدمند حیات به آن بدهند و این حیات را هم انشاالله خودشان حفظ کنند.
شریعتی: انشاالله، چهطورید شما؟
حجت الاسلام عابدینی: الحمدالله.
شریعتی: الحمدالله ربّ العالمین، قبل از جلسه با حاج آقا که صحبت میکردیم ایشان فرمودند که یک ارتباطی بین سه قصهی موسی و خضر که قبلاً هم ایشان فرموده بودند که همهی اینها یک داستان است درسه فصل در واقع، این ارتباطش را حاج آقا کشف کردند و من گفتم چیست؟ گفتند در برنامه انشاالله به آن خواهیم پرداخت من منتظر و مترصد هستم که انشاالله بحث امروز شما را مثل همیشه بشنوم و استفاده کنم.
حجت الاسلام عابدینی: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً انشاالله عرض وجود ما به طاعت ولی عصر آراسته شود و انشاالله این طاعت ما نسبت به حضرت دائمی باشد. خب البته شما فرمودید کشف ولی اینها کشف نیست اینها همان به دست آوردن و نتیجه گرفتن از کلماتی است که بزرگان داشتند و آنها ذکر کردند ما حد اکثرش این است که راهمان بدهند و آنها را بتوانیم ببینیم و آنها را نقل کنیم برای دیگران و البته خود قرآن کریم هم ذکری که ایجاد کرده است خودش گویا است منتها ما غافلیم، غفلت ما است که از این گویایی غفلت میکنیم الحمد الله ربّ العالمین که حشرمان با قرآن است در این جلسات و با قرآن محشوریم انشاالله در دنیا و آخرت حشرمان با قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام باشد انشاالله.
شریعتی: انشاالله.
حجت الاسلام عابدینی: هر کدام از این ارتباطات که گاهی یک لحظه هست و هر آیهای از قرآن یک اتحاد با وجود ما با خواندن، شنیدن، فهم کردنش، عمل کردن به آن یک اتحادی ایجاد میکند و لذا در روز قیامت به ما امر میشود اِقرَأ وَ ارقَ، بخوان و بالا برو، این بالا برو همهی این رابطهها را شامل میشود هر انسی که انسان با قرآن داشته آنجا إقرأ و ارقَ، که این إقرأ و ارقَ فقط تلفظ لفظی نیست هر انسی که ایجاد شده تلفظ لفظی هم یک مرتبه است هر بالا رفتنی هم مطابق انسی است که اینجاست منتها ضرب در بینهایتش کنید.
شریعتی: چهقدر از آن به جانت نشسته است.
حجت الاسلام عابدینی: انشاالله که به جانمان در این ماه مبارک رمضان قرآن کاملاً محبتش به جانمان بنشیند احساس کنیم که بعد از این به قرآن یک محبت دیگری داریم خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت را، ایشان میفرمود: قرآن از راه محبت و خدمت به آن فهمیده میشود و حتی ایشان میفرمود که تسهیل حفظ قرآن هم با محبت قرآن آسانتر میشود و سهلتر میشود. یعنی کسانی که در صدد حفظ قرآن هم هستند اگر نگاهشان محبت آمیز به قرآن باشد در صدد حال حبی بیشتری با قرآن باشند حفظ قرآن راحتتر میشود و سهلتر میشود. این هم اثری است که قرآن همین ظاهر قرآن برای وجود ما دارد انشاالله. خب بحث ما در مورد حضرت موسی و خضر علی نبینا و علیهم السّلام بود و مدتی است با این دو بزرگوار محشوریم در قرآن و سلام میکنیم بر حضرت موسی و حضرت خضر و اذن میگیریم از این دو بزرگوار که انشاالله اجازه بدهند ادامهی بحث را در محضرشان باشیم امداد کنند ما را برای بیان بهتر این مسئله. در آیاتی که در سورهی کهف در محضرش بودیم و آیات سورهی کهف از آیهی 60 تا 82 راجع به این مسئله بود که تک تک آیات را ما الحمدالله خواندیم و جلو آمدیم و توانستیم تا حدودی این بحث را جلو ببریم در تک تک آیاتش الحمدالله، بعد ادامهی آخرین بحثهایی که مطرح شد بحث این بود که: بسم الله الرّحمن الرّحیم «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ ۚ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ۚ ذَٰلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا» این آیهای بود که در محضرش بودیم نکتهای را جلسهی گذشته به اصطلاح قبل از این دو جلسهی گذشته عرض کردیم «وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا» این را مدتی راجع به آن در آن جلسه صحبت کردیم خیلی نکتهی دقیقی است که خدای سبحان در تعلیماتش دائماً کثرت را به سمت وحدت میبرد یعنی اینطور نیست که عالم کثیر بماه کثیر باشد عالم کثیر بماه واحد است یعنی چون واحده است این کثرتها به یک وحدت برمیگردد همهی کثرتها به وحدت، آن وقت در تمام تعالیم آن همین رعایت شده است اگر مثلاً ما نگاهمان به این است که قرآن و اهل بیت را میبینیم میگوید که این دو، لم یفترقا، هستند یک واحدند اگر حضرات معصومین را میبینیم کثیر هستند میفرماید که: اینها نور واحد هستند یک حقیقت واحد هست، اگر پیغمبر و امیرمومنین را میبینیم میفرماید: أنفسنا و أننفسکم، یک حقیقت واحد هستند اگر انبیاء را میبینیم همهی انبیاء را با هم میبینیم میفرماید تمام اینها در حقیقت یک مأموریت واحد دارند غیر از اینکه «جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً» پیغمبر تو وحدت بین همهی انبیاء ایجاد کردی تو شاهد بر همه هستی انبیا شاهد بر امتهایشان هستند یعنی وحدت امت به نبی آن است بعد بین انبیا وحدت انبیا و پیغمبر است «جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً» اگر در هر جایی از معارف که دست میزنیم که الان شاید من ده پانزده موردش را بیشتر نوشتم ولی نمیخواهم حالا فرصت نیست همه این است که این کثرتها را دائماً سوق میدهد به وحدت، آن وقت بین انسانها هم این انسانها است میفرماید شما را از یک پدر و مادر خلق کردیم از نفس واحده خلق کردیم این هم برمیگردد به یک واحد که همهی انسانها برگشت میکنند به یک پدر و مادر واحد خیلی خودش زیباست که از أب و در واقع مادر و ام واحدی همهی انسانها شکل گرفتند.
شریعتی: و آخرش هم شما برخواهید گشت.
حجت الاسلام عابدینی: و در عین حال هر رابطهای که این کثیر در عالم این ازدواجها که شکل میگیرد دوباره کثرتها را به وحدت تبدیل میکند هر ازدواجی یک وحدت است یک توحید است که خانواده مظهر توحید است وقتی که ایجاد میشود و الا ماشاءالله ظاهر توحیدی که خدای سبحان در عالم ایجاد کرده است تا ما را از محسوسترین روابطمان به وحدت بکشد یعنی توحید را در متن زندگی ما آورده است نه توحید یک مفهومی باشد که باید برویم سر کلاس بنشینیم فقط بخوانیم آن هم برای یک عدهای برای احتیاجات مسائل دیگری لازم است اما توحید در متن زندگی است وقتی توحید در متن زندگی بود یعنی انسان دارد خانواده تشکیل میدهد توحید را دارد محقق میکند ازدواج میکند بچهدار میشود توحید دارد محقق میشود هر فرزندی که میآید مظاهر اسماء الهی دارد در آن تجلی پیدا میکند توحید دارد در آن محقق میشود که حالا بیان اینها خودش یک لطافتی دارد که اینجا هم «کانَ أبوهما صالحاً» از همین سنخ است بعد میگوید این «کانَ أبوهما صالحاً» آیا این پدر و مادر بلافصل این بودند؟ میگوید نه، این ارتباط رابطه محفوظ است ولو اینکه هفتاد نسل فاصله باشد بین این دو فرزند و آن پدر و مادر که این گنج را برای اینها حفظ کردیم أبوهما صالحاً از سر فعلی که هفتاد نسل گذشته بودند هنوز در هفتاد نسل بعدشان این رابطه باقی است و همچنین از این هفتاد نسل بعد هفتاد هم عدد محصور کننده نیست برای اینکه نشان بدهد این رابطه دائماً برای انسانها و در ارتباط انسانی برقرار است این خودش یک توحید است یک وحدت است یک رابطه است اینها تجلی توحید در عالم است که ما دائماً به آن مرتبط هستیم این را اینجا شروع میکنیم یاد میگیریم توحید را و از این توحید به بالاتر آن وقت در نظام ظاهری این نسبت توحیدی هست «کان أبوهما صالحاً» در نظام باطنی هم همین توحید هست که أبوهما صالحاً میتواند همان نظام أبا هفتاد نسل گذشتهی اینها باشد أبوهما صالحاً میتواند چه باشد؟ عقل کل و نفس کل باشد که امیرمومنان و حضرت زهرا(س) است این هم أبوهما صالحاً یعنی به لحاظ آن روحانیت لحاظ آن ابوت معنویه همومت معنویه به آن لحاظ هم أبوهما صالحاً صدق میکند این رابطه صدق میکند لذا از نظام ظاهری توحیدی در رابطه با نسب کشیده میشویم به رابطهی باطنی نسب که نظام رحم ولایی است این هم رحم ولایی است این رحم طینی بود که در نظام ظاهری و خونی است آن هم نظام رحم ولایی است که رابطهی معنوی است و حقیقتاً رحم است یعنی نظام روحی ما که هر فطرتی در آن ایجاد میشود فطرت ما که هست و هر فعلیتی که ایجاد میشود مرتبط با این نظام ولایی محقق میشود همانطور که جلسهی گذشته عرض کردیم که امیرالمومنین(ع) فطرت همهی انسانهاست یعنی آن تحقق کمال هر انسانی به ارتباط با آن حقیقت شکل میگیرد و هر رشدی در آن رابطه دیده میشود و این اساس وجود انسان ابدیت انسان و بقای انسان به آن رشد است.
شریعتی: و في أنفسکم أفلا تبصرون، فقط باید بگردی پیدایش کنی.
حجت الاسلام عابدینی: پس این أبوهما صالحاً هم به نظام ظاهر میخورد و أبوهما صالحاً به نظام چه میخورد آن وقت تحت کنزاً لهما هم متناسب با آن معنا میشود تحت کنزاً لهما یک ارثی میراثی معنوی ظاهری مربوط به آن دو تا بود که عرض کردیم لوحی بوده است طلایی که در حقیقت آن کلمات عالی در آن نوشته شده بوده که هم جسم بوده هم روح بوده است آن وقت اگر أبوهما صالحاً را نظام باطنی و رحم ولایی گرفتید کنزی هم که بر او ایجاد میشود همین است.
شریعتی: آن کنز چیست؟
حجت الاسلام عابدینی: آن وقت همان نظام حقیقت ارتباط ولایتی که بر ما ایجاد میشود با آنها، این کنز آنهاست ارث آنهاست لذا در زمان ظهور دارد که وقتی حضرت میآید همهی زمین کنوز خودش را آشکار خواهد کرد گنجهای خودش را آشکار خواهد کرد بعد آنجا میگوید فکر نکنید این کنوز و گنجها طلا و زهب هستند بلکه نفوسی هستند که مستعد کمالند به دنیا میآیند و تمام کمالات را پیدا میکنند این کنزً لهما است یعنی آن کنزی است که آنجا آشکار میشود.
شریعتی: حالا قبل از اینکه آنجا آشکار شود همین الان همین محبت و ولایت کنز است.
حجت الاسلام عابدینی: محبت و ولایت کنز است که در درون فطرت ما خفته است و این دیوار که بنا شود آن چه شود؟ اقامه شود اینها خیلی عالی است که از نظام ظاهر دائماً انسان به نظام باطن جلو برود. این یک اشارهای بود به بحث گذشته که… اما اینکه سه واقعه را اینجا اشاره کرد که در آیات 60 تا 82 که…
شریعتی: سوراخ کردن کشتی بود.
حجت الاسلام عابدینی: سوراخ کردن کشتی بود و قتل غلام بود و بعد اقامهی جدار. اولاً ببینید چند مرتبهی تطبیق دارد در نظام زندگی موسی عرض کردیم این سه تا سرایت داشت هر سه هم به ترتیب بوده است در زندگی موسی(ع) یعنی اینجا ترتیب این سه را ببینید آنجا هم به ترتیب بود اولی این است که تشبیه شده است خرق سفینه به انداختن آن صندوق به آب که همان خرق سفینه است که به ظاهر این است که این را سوراخ کردند به آب انداختند…
شریعتی: اما برای حفظ کشتی بود.
حجت الاسلام عابدینی: برای حفظ کشتی بود لذا این را گرفتند و حفظ شد.
شریعتی: موسی به آب انداخته شد در کودکی برای حفظ او.
حجت الاسلام عابدینی: بعد دومی که قتل غلام بود همان قتل قبطی بود که دست موسی محقق شد آن هم به این ترتیب دنبالهی این واقع شده سومی که اقامهی جدار بود همان در حقیقت سیراب کردن گوسفندان دختران شعیب بود که آن هم بدون اجر با تمام گرسنگی با ضعف موسی(ع) داشت احتیاج به یک لقمهی نان داشت ولی اجری طلب نکرد و آنجا در حقیقت چه کار کرد؟ آنها را سیراب کرد این در نظام مرتبه تطبیق اینها، این سه تا که در اینجا ذکر شده است خیلی زیباست به ظاهر آدم میبیند اولی یک مرتبه از شدت دارد که خرق سفینه است ممکن است غرق کشتی و از بین رفتن عدهای را به دنبال داشته باشد دومی خیلی…
شریعتی: گفتیم جزء پیچیدهترین است.
حجت الاسلام عابدینی: پیچیدهترین است که آن اگر در حقیقت سخت است این سختتر است یک نوجوان یا جوانی را به قتل رساندن آن وقت به قاعده باید سومی از اینها چه باشد؟ پیچیدهتر باشد، اما یک دفعه میبینیم که سومی انگار راحتتر است به ظاهر میآید که مسئله تحملش سادهتر است که حالا اینها یک دیواری را غذا ندادند ولی اینها ایستادند یک دیواری را ساختند و اعتنایی به غذا ندادن اینها نکردند ولی یک کار عمرانی را آنجا کردند و رفتند این سه تا اما در آن واحدی که در میآید که گفتیم قصهی واحد است حالا معلوم میشود که باید همینطوری باشد اصلاً این سبک و سیاق است که این معنا را پیدا میکند.
شریعتی: چهطوری میشود؟
حجت الاسلام عابدینی: اول این است که در آنجا ذکر شده که خرق سفینه میشود این حالت نفسی موسی(ع) است که یک ریاضتی برای او ایجاد میشود که آن ریاضتی که موسی(ع) ایجاد میکند برای خودش در رشد که این ریاضت خرق سفینه است. یک شعری را هم مثنوی دارد:
خضر کشتی را برای آن شکست** تا تواند کشتی از تجار رست** چون شکسته میرهد اشکسته شد** از این چه استفادهای شد؟ چون شکسته میرهد اشکسته شد. تو هم شکسته شو که این انسان را میرهاند که خضوع و خشوع و تواضع، چون شکسته میرهد اشکسته شو** امر در فقر است اندر فقر** فقر فخری بهر آن آمد سنی**(یعنی سنت شد) تا ز طماعان گریزم در غنی** گر خضر در بحر کشتی را شکست** صد درستی در شکست خضر هست** وهم موسی با همه نور و هنر** یعنی وهم نبی است نور و هنر است همه چیزش الهی است. شد از آن محجوب تو بیپر مپر** یعنی پر را باید خدا بدهد اینجا خضر پر میشود برای موسی خیلی زیباست بعد بعضی دیگر هم خلاصه که میگویند حقیقت این خرق کشتی شکستن تن است مراتب هم دارد برای کسی مثل موسی کلیم است شکستن یک مرتبهای است که احساس کرده بود که این آخر علم است آن هم یک مرتبه است، بله، آن مرتبه در اوج نورانیت هم هست برای موسی اما همانطور کن حسنات الابرار و سیئات المقربین است ما نمیتوانیم قیاس کنیم که ما هم با شکستن، شکستن موسی رسول اولوالعظم است همان که الواح بر او نازل شده است و او را همهی علم میدهد باید شکسته شود بالاتر برود آن هم یک شکستن است مثل استغفار، ما استغفار داریم انبیاء هم استغفار دارند انبیاء از توجه بع غیر التفات سر استغفار میکنند ما هم نعوذ بالله از گناه و معصیت و غفلت استغفار میکنیم آنجا اینها مطرح نیست اما در عین حال استغفار صدق میکند دقت میکنید؟ اینجا هم بحث در این است که موسی کلیم به یک مرتبهای میرسد که در آن مرتبه باید از آن شکسته شود تا به بالاتر برسد لذا همراه خضر میشود و میرود این در مرتبهی اول در مرتبهی دوم وقتی که این شکسته شدن محقق شد وقتی این ملکه شود و به آن اوج خود برسد این شکستگی که میشود حالت فنا این میشود قتل نفس،
شریعتی: باید نیست بشوی.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی دیگر هیچ چیزی از خودت نداری منتها این هم با حفظ مراتبی که در هر موطنی هست وقتی که آن ریاضت شد شکستگی و بعد این قتل نفس که فنا است محقق شد آن وقت اقامهی جدار میشود که اقامهی جدار تحقق آن نفس مطمئنه است.
شریعتی: چهقدر خوب، چهقدر خوب.
حجت الاسلام عابدینی: که آن نفس مطمئنه حالا نتیجهی آن دو است عظیمتر از آن دو است آن دو خراب کردن بود و جدا شدن بود این یک عمران است به دنبال آنها محقق میشود.
شریعتی: باید مرا بکوبی و از نو بسازی.
حجت الاسلام عابدینی: اگر نفس اماره آن هم میگوییم نفس اماره در وجود ما، در وجود موسی(ع) با آن مرتبهای که نفس امارهای که ما میگوییم نفس اماره بسو باشد نه، اینها معلوم است محفوظ است دیگر، اگر این نگاه در وجود به عنوان یک قصه که پیمانه است و دانه در آن گوهرش است قصهی پیمانه است اگر با این نگاه دیدیم که قصه پیمانه است آن موقع خلاصه آدم میبیند حالا باید این را تطبیق با آن بدهیم خدا نفرموده که اینها فقط یک خبر باشد از دانیترین مرتبهی قصه امکان اقتدا به آن هست که ریاضت نفس تا اینکه نفس اماره را کنترل کردن تا اینکه نفس اماره را کاملاً مهار کردن و به قتل رساندن که تعبیر بعضی روایات شیطاني أسلم علی یدي، در حقیقت کشته شد به دست من همهی اینها نقل شده است أسلم بِیَدي، اصلاً اسلام دیگر از بین رفت تا این مرتبه که قتل آن نفس پلید وجودی که این هم میگوید أبوهما صالحاً و این کافر بود در آنجا و این بچه در حقیقت بعداً به کفر مبتلا میشود و پدر و مادر را به کفر میکشید یعنی بعداً نفس انسانی تابع این میشد و این میشد امیر، همهی وجود انسان میشود تحت این اسیر این امیری که در حقیقت نفس اماره است که این أبوهما که همان نفس و عقل ما ست نمیخواهم بگویم که قصه فقط بر این صدق میکند دارم میگویم این قصه مراتبی از بیان است در حادثهی بیرونی بوده است در عینی که اشاره به قصهی سرگذشت موسی(ع)…
شریعتی: اگر بخواهیم از ظاهرش عبور کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: بله در عینی که این بحث انفسی بود همهی اینها و این بحث وقتی که معلوم میشود قصهی بیرونی چرا اقامهی جدار به ظاهر عادیتر میآید به دنبال آن دو است؟ اینجا خوب نشان داده میشود که اینجا ابتدا نفس باید تحت ریاضت با او در حقیقت او را تحت کنترل گیرد و بعد در اوج وقتی مسلط شدی او را به قتل برسانی آنجاست که نفس مطمئنه آشکار میشود و آنجاست که اقامهی نفس مطمئنه محقق میشود این نگاه، ببینید در جریانات مختلف نظیر این نگاه است مثلاً جریان ابراهیم خلیل(ع) را که ببینید ابراهیم(س) بعد از سالیان طولانی حدود نود سالگی خداوند به او فرزند میدهد بلافاصله به او خطاب میشود که ابراهیم هاجر و اسماعیل را ببر آن جای دوری که به امر الهی است که در صحرای غیر ذی زرع بواداٍ غیر ذی زرع، آنجا قرار دهد این یک مرتبه بیان، بعد مرتبهی دوم بعد از اینکه این نوجوان میشود امر میکند به ابراهیم که برو او را به قتل برسان و ذبح کن، و بعد از اینکه جریان ذبح مطرح میشود که بعد برای او فدا محقق میشود اقامهی جدار و «يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ» آنجا بیت محقق میشود خیلی زیباست تطبیق این که ببینید آنجا هم بعد از آن همه وقت خدا به او اسماعیل را داده بعد میگوید او را دور بگذار آن ریاضت اولیه است خرق کشتی به ظاهر این است که این خرق و گذاشتن هلاکت آنهاست به وادی ذی زرع…
شریعتی: ولی حفظ آنهاست.
حجت الاسلام عابدینی: ولی حفظ آنهاست و یک حقیقتی بعد از این محقق میشود که نسل اسماعیلی و دین خاتم از او شکل میگیرد و بعد هم به دنبالش قتل و ذبحش آنجا مطرح میشود که حالا برو ذبحش کن اینها البته نمیخواهیم بگوییم روایت دارد که خدای ناکرده نسبت به روایت بدهیم اما یک آدم میتواند یک استحسانی یا استشمامی از اینها استفاده کند که نمیشود گفت حتماً مقصود این است اما به عنوان یک برداشتی که آدم بتواند این مراحل سه مرحله سرایت دارد منتها در بعضی مسائل دیگر هم هست من این را تطبیق نمیکنم در انبیا دیگر هم یک نکاتی… اما چون بحث روایی نیست آدم نمیخواهد نسبت بدهد که خدایی ناکرده بعد باعث به اصطلاح سوء تفاهم شود اما این قصهی پیمانه است این حقیقت آن دانهی درونش است که آن دانهاش را باید گرفت از او اقتدا کرد و مطابق او حرکت کرد.
شریعتی: یک الگو است در واقع.
حجت الاسلام عابدینی: که آن شعر اولش این است: ای برادر قصه چون پیمانهایست. این نگاهی که در اینجا آمده است با این سه بیانی که شد آن موقع مسئله را خیلی عظیم میکند بعد از اینکه به موسی(ع) در جریان سورهی طاها هم آمده بود که به موسی خطاب شد که موسی خدای سبحان تو را در آزمایشهای مختلفی قرار داده است «فَتَنَّاكَ فُتُوناً» بعد میشمارد برای او که این آزمایشها چیست در سورهی طاها در ذیل آیات سی و خردهای به بعد که میآید در آنجا ببینید این آیات خیلی جالب است ببینید این آیات را که میآورند در این آیات میشمارد بعد «قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَىٰ» آیهی 36 سورهی طاها «وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَىٰ» أُوتِيتَ سُؤْلَكَ، یعنی تو خواستی که برادرم را وزیر خودم قرار بدهم ما هم قبول کردیم اما بدان که ما به تو منتهای زیادی گذاشتیم «إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّكَ مَا يُوحا» از نمونهاش یکی همان بود که «أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ» در آب بینداز این را و انداخت در آب و دشمن تو و دشمن «عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ» این خیلی زیباست که آنی که عدو من و تو بود از آب گرفت «وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي» من محبت خودم را بر دل همهی اینها انداختم «وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي» این نسبت به همهی اولیای الهی است نسبت به ما هم هست منتها ما خودمان را دور میکنیم «وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي» تو رشد کنی جلوی چشم من ساختهی منی تو دست پروردهی منی، تو تربیت شدهی منی، خدا میگوید «وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي» بعد دنبالش میگوید که خواهر تو را فرستادیم که دنبالت دوباره برگرداندیم تو را «فَتَنَّاكَ فُتُوناً» است، دوباره خواهر تو رفت و دنبال کرد بعد گفت «هَلْ أَدُلُّكَ» بر این خانواده که این را شیر بدهند و اینها دوباره تو را برگرداندیم پیش مادرت، یعنی در وانفسایی که فرزندها را میکشتند تو را در دریا انداخته این مادر آن هم با آن وضعی که گفتیم میرفت آب برمیگرداند دوباره مادر به امر الهی… چهقدر دل کنده شد از مادر که «لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَىٰ قَلْبِهَا» اگر نبود که در حقیقت داشت میمرد مادر اما دوباره این را برگرداندیم شیر دادنش را هم دامن مادر بود و آنجا دارد که «فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا» که مادر خوشحال شود میتوانست همان جا اما « كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا» این نیاز مادر بود.
شریعتی: اصلاً آنجا هم قول داده بود به او «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ»
حجت الاسلام عابدینی: «وَلَا تَحْزَنِ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْنَاکَ مِنَ الْغَمِ» یک کسی را هم کشتی اما ما تو را نجات دادیم «فَتَنَّاكَ فُتُوناً» تو را آزمایشهای زیادی کردیم امتحانات سختی کردیم «فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» خیلی زیباست اینها، اینها را خدا به موسی(ع) میگوید چون موسی چه شده است؟ دارد در مسیر کمال میرود هر کسی که این مسیر را شروع کند و طی کند با هر اطاعتی «وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي» این «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي»…
شریعتی: یعنی خطاب این «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» شامل ما هم میشود.
حجت الاسلام عابدینی: شامل همه میشود ماه رمضان شبهای قدر است ماه رمضان است گذشته شبهای قدر انشاالله طاهر شدیم همهی ما «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» خدا ما را برای خودش انتخاب کرده است ما دوباره خرابش نکنیم این را اگر باور کردیم که ما در آغوش خدا هستیم دیگر به این راحتی رهایش نمیکنیم «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» و دنبالهاش و این را میخواستم عرض کنم که «فَتَنَّاكَ فُتُوناً» بعد اینجا خضر در انتها میگوید «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» که این خیلی زیباست که من این را از جانب خودم انجام ندادم آیه این است «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» اول میگوید که «فأردت أن أعيبها» من میخواستم که خضر میگوید کشتی را سوراخ کنم این سیری که عرض کردم سه مرحله در خود آیه هم «فأردت أن أعيبها» من میخواستم کشتی را سوراخ کنم خضر میگوید و در مرتبهی دوم وقتی جلوتر میرود وقتی جریان قتل آن غلام است بیانش این است که میفرماید که: أردنا، ما این کار را کردیم اول گفت: « فأردت أن أعيبها وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا» ما یعنی خضر با خدا در دستگاه الهی، أردتُ شد أردنا، پس یک مرتبه بالاتر آمده است سومی که آن نفس مطمئنه است دیگر آن چیزی از خودیت و منیت باقی نمیماند آنجا أردتُ بوده اینجا أردنا است «أراد ربّک» در اینجا میفرماید که «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا» این با نفس مطمئنه چهقدر سازگار است خیلی زیباست اینها یعنی همه چیز قرآن درس است و رشد است که این «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» اینجا واقعاً خضر(س) مأمور خدا بود موسی هم مأمور خدا بود با دو مأموریت.
شریعتی: او در نظام تکوین این در نظام تشریع.
حجت الاسلام عابدینی: این شعر را هم شما با همین شعر او در نظام تکوین این در نظام تشریع، در دو نظام دارند بیان میکنند و موسی(ع) هم میداند او در نظام مأمور الهی است اما روش را میبیند، ببینید اگر جبرئیل(س) تشریع را میآورد خدای سبحان ملائکهی مدبر عالم را هم دارد تدبیر عالم هر اتفاقی که میافتد مأموران الهی دارند انجام میدهند هر مأموری دارد کار خودش را میکند اگر سیل میآید، زلزله میآید، باران میآید، اگر هوای خوبی برای تنفس هست اگر مشکلی ایجاد میشود همهی اینها به تدبیر الهی دارد محقق میشود همهی اینها مأموران خدا هستند که دارند کارهایشان را انجام میدهند اگر مأموران خدا دارند کار را انجام میدهند آنجا اگر زلزلهای میآید دیگر کسی اعتراض نمیکند که با نظام تشریع سازگار نیست نظام تشریع حاکمیتش بین بشر است یعنی بشر باید تابع تشریع باشد که امر خداست اما نظام تشریع بر خدا حاکم نیست. تعبیر ابن سینا «وجبَ عنه» است از خدا واجب شده است نه وجبَ علیه، بر خدا واجب نیست یعنی خدای سبحان دو نظام را ایجاد کرده است یک نظام تشریع یک نظام تکوین ولی خودش تحت هیچ یک نیست. تعبیر امیرمومنان(ع) خیلی زیباست «بِتَشْعِيرِهِ اَلْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لاَ مَشْعَرَله» خدایا تو شعور را برای همه قرار دادی تو مشاعر و مدارک و قوا را قرار دادی ولی معلوم شد خودت مدارک قوا نداری که آلت بخواهی برای درک، لازم باشد یک وسیلهای باشد برای ادراک، مشاعر در واقع همین قوای ما است «بِتَشْعِيرِهِ اَلْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لاَ مَشْعَرَله و بتجهيره الجواهر عرف ان لا جوهر له» اینها نیاز است با اینکه کمال برای مرتبه است این نظام تشریع و تکوین دو نظام است که از خدای سبحان نشأت گرفته است.
شریعتی: با هم منافاتی هم ندارد.
حجت الاسلام عابدینی: با هم منافات ندارد و در عین حال بر خدا حاکم نیست نمیتوانیم بگوییم خدا اینطور کند خدا باید مثل ما حق ندارد اگر یک کسی در کودکی از دنیا برود اینها که دیگر… ما هستیم که باید در این قواعد در نظام تشریع باید مواظب باشیم کسی اگر در حقیقت اینطوری است این جزا اگر آن کار شد… این نظام مربوط به ما است.
شریعتی: این تقید مال نظام ما است.
حجت الاسلام عابدینی: نظام ما است که بشر به این نظام… بله خدای سبحان وعده میدهد چون وعده میدهد لازم الوفا هم هست اما این هم خودش این وعده را داده است و لازم الوفا میخواهد. این وعده دیگر در نظام بیان حاکمیت تشریع نیست بر خدای سبحان. خب این هم یکی از نکاتی است که باید خلاصه من بحث «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» یکی از آن بحثهای مهمی است که باید روی آن خیلی چیز کرد که موسی(ع) میخواهد به یک مرتبهی بالاتری از ما «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» برسد یعنی میداند تا به حال هر کاری کرده معصومانه بوده است به امر خدا و تحت اطاعت خدا بوده و محقق شده است اما خدا میخواهد این را بیاورد در یک رشد بالاتری به او نشان بدهد در آن جریان ربوبی خود، ببیند در عین اینکه تو معصوم هستی در عین حال تمام وجود تو تحت اختیار خداست آن وقت این را با وجود خضر دارد نشان میدهد «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» هیچ کار من بدون امر نبود چون انسان معصومانه دارد کار را انجام میدهد چون هدایتگری هم باید داشته باشد اما این معصومانه کار را انجام دادن علم به اینکه «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» در تمام مراتب غیر از آن مراتبی که برای بشر هم هست در مراتب بالاترش این دارد در آنجا رشد میکند که همهی هستی اینطوری است همهی هستی «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» دارند زبانشان این است همهی هستی زبانشان این است گویا به این هستند که «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي».
شریعتی: و همه انگشت اشاره را به سوی او گرفتند.
حجت الاسلام عابدینی: همه مأموریم یعنی خضر(س) زبان بیان بشر شده است کانّه همهی هستی که میشکفد دریا یا رودی که جاری میشود آبی که میبارد از آسمان، بادی که در زمین میوزد، سنگی که آرام میگیرد در جایی، دانهای که شکافته میشود، همهی اینها دارند میگویند «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» خیلی زیباست این یعنی آدم وقتی اینطوری به عالم نگاه میکند میبیند خداست دارد در حقیقت خدایی میکند به تعبیر علامه حسن زاده رحمة الله علیه، انسان باید این را بیابد خداست که دارد خدایی میکند خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهادری میفرمود: این دستگاه خداست کلام هر دو بزرگوار خداست دارد خدایی میکند. این خداست دارد خدایی میکند همین «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» است هر کاری، گلی که میشکفد آدم ببیند خدا است دارد «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» زبانش گویا است برای «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» من را دارند میشکافانند شکفتن من به امر است، وزیدن باد به امر است، جاری شدن آب، آدم این را ببیند…
شریعتی: خیلی نکتهی لطیف و دقیقی است یعنی همان حاکمیت توحید در واقع.
حجت الاسلام عابدینی: همه جا من که دارم نفس میکشم «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» من که دارم میفهمم «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي».
شریعتی: هیچ چیزی دست خودمان نیست.
حجت الاسلام عابدینی: اگر نسبت به پیغمبر اکرم باز این را آشکار میکند و «وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلٰكِنَّ اللَّهَ رَمىٰ» این را میخواهد خضر(س) برای موسی(ع) آشکارتر کند این نظام معرفت را با این چند جریانی که پیش آورده است. «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» نگاه کن به هستی حالا هر چه که میبینی همه امر خداست نه امر او، اگر خورشید میتابد اگر ماه در آسمان میآید اگر ستاره میدرخشد به امر الهی است فقط. لحظه به لحظه «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» داد میزنند دائم.
شریعتی: و حتی حاج آقای عابدینی جدای از اینکه در همه جا او را میبینی از این طرف چهقدر آرامش و سکینه بر قلبت نازل میشود در بلاها در مصیبتها.
حجت الاسلام عابدینی: که «أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» اگر آدم بداند یک خداست نه ارباب متفرق نه اینکه خورشید و ماه و ابر و زمین و اینها بر خودشان یک حاکمیتی دارند ارباب متفرقه باشند هر کدام هر کاری دلشان میخواهد بکنند تنازع نزاع تضاد است نه…
شریعتی: تحت یک حاکمیت.
حجت الاسلام عابدینی: همه یک چیز را دارند میگویند یک کار را دارند میکنند اگر یک موقع تو تضاد میبینی مثل دو کفهی ترازوست که به ظاهر میآید پایین یکی بالا میرود اگر یکی بالا نرود و یکی پایین نیاید معلوم نمیشود این وزن چهقدر است، دارند یک کار را میکنند که نشان دادن وزن است ولی به ظاهر یکی نگاه میکند یکی بالا میرود یکی پایین میآید تضاد است این دو تا چرا با هم نمیسازند؟ ولی کسی که نگاه را به آن میزان میکند میفهمد این دو کفه دارند یک کار میکنند این تضادهایی که دیده میشود در عالم که این باران میآید و زمین خشک در حقیقت چه میشود؟ اگر باران نیاید زمین خشکیده میشود اگر در حقیقت…
شریعتی: سیل میآید، زلزله میآید.
حجت الاسلام عابدینی: سیل و زلزله میآید اینها دارند با هم انگار نزاع میکنند این نزاع نیست کسی که با آن نگاه دو کفهی ترازو به عالم نگاه کند همه دارند یک کار را نشان میدهند یک حقیقت را دارند رشد میدهند تمام اینها در مسیر رشد انسانند همه با این زبان گویا هستند «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي».
شریعتی: به به، خیلی نکتهی مهمی است.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی اگر در ماه رمضان روزی ما شود که «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» در وجود خودمان و اطراف، حداقل گاهی متذکر به آن باشیم که «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي»غیر از خدا کجاست که بخواهد حاکمیتی داشته باشد؟ «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» لذا همین مسئله در قیامت میشود کمال نهایی بشر که اگر اینجا نفهمید آنجا حتماً برایش آشکار میشود ولی خسران است آنجا.
شریعتی: دیگر دیر شده است.
حجت الاسلام عابدینی: دیگر آنجا عقاب میشود برایش که «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ»
شریعتی: «لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»
حجت الاسلام عابدینی: این «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ» همان «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» است که آنجا همه میبینند که «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ» همهی اینها دارند نشان میدهند ضدشان را آشکار میکنند چون آنی که قبلاً آشکار کردند دست خودشان نبود آنجا باید خورشید میدرخشید اما اینجا چون به امر است تکدیر و کدر میشود آنجا در حقیقت دریا تر کننده و مرطوب کننده بود اما میشود آتش ضدش را اشکار میکند چون به امر الهی است اگر آتش برای ابراهیم نمیسوزاند چون «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» است آتش هم «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» است لذا اگر ما آب میخوریم سیراب میشویم ببینیم که «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» سیراب کردن تو الان با امر محقق است غذا میخوریم…
شریعتی: هستند کسانی که مینوشند و سیراب نمیشوند.
حجت الاسلام عابدینی: سیراب نمیشوند و لذا ابراهیم این را یافت که «يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ» تو اطعام میکنی تو اسقا میکنی سیراب میکنی یعنی «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» را دید، خیلی زیباست اینها، که «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» که در اینجا آمده است که چند واقعه را ذکر کرد که آنچه که در هستی دارد اتفاق میافتد از این سنخ است و در انتها از «فأردت أن أعيبها و أردنا أن یُبدِلهما و أراد ربّکَ» سه مرتبه رساند به آخرش میگوید «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي».
شریعتی: این را یک نوع دیگر هم به حضرت موسی نشان داده بود که چه در دستت است یا موسی؟
حجت الاسلام عابدینی: اینجا هم آن یک مرتبهاش بود آنجا به ابراهیم خلیل یک مرتبه اینجا که میرسد قضیهی کلی میکند که هستی تمام «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» است.
شریعتی: آنچه که ما میگوییم و ما اراده میکنیم.
حجت الاسلام عابدینی: و این نشان میدهد لحظه به لحظه است نه یک اراده کردیم این دیگر همینطوری به جلو میرود که دیگر حالا اگر بخواهیم جلویش را بگیریم باید یک ارادهی جدا نه، لحظه به لحظه همهی هستی «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» دارند میگویند. همهی هستی لحظه به لحظه دارند میگویند «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» به امر خودمان نیستیم ما همه قائم به یک اراده هستیم دارد لحظه به لحظه ارادهی او در ما… آن وقت لحظه به لحظه ارادهی خدا به هر چیزی که میرسد و ما داریم آن را رؤیت میکنیم روزی ما میشود حشر با خداست چون لحظه به لحظه او دارد تجلی میکند خدا در این و من دارم با این ارتباط برقرار میکنم این لحظه به لحظه حشر است. خود من که نفس میکشم، خود من که قدرت شعور پیدا میکنم، خود آن چیزی که به آن ادراک پیدا میکنم، نفسی که میکشم هر کدام از اینها دارند دائماً میگویند «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» وقتی این را میگویند و امر را دارند آشکار میکنند لحظه به لحظه انسان دیگر آن وقت با کسی جز خدا حشر ندارد «یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ» ما به غیر خدا محشور نبودیم روز قیامت که میرسد و آنجا میفهمیم که با غیر خدا محشور نبودیم اما این را ندیدیم و خودمان را «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ» این همه نامگذاری کردیم که این، این است، آن آن است، این اسمائی است که «سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ» شما نامگذاری کردی این نامگذاری یعنی متوقف است نه نام نگذارید یعنی این را دیدید و «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» را ندیدید. متوقفش کردید این اسم یعنی متوقف کردن نه اسمگذاری ممنوع باشد اسمگذاری سر جایش است اما متوقف کردن ممنوع است «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ» این «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» میگوید عبور کن.
شریعتی: نمان توقف نکن.
حجت الاسلام عابدینی: اینطوری ببین دارد موسی را عبور میدهد از یک مرتبهی آن هم جنبهی ید الربّی موسی است این دیگر برای نبوت موسی برای قومش هدایتگریاش تام بود عصمت کامل بود اما در مدارج ربوبی انبیا در جنبهی رشد انبیا با خدای خودشان باز است مراتب ما لا نهایه ادامه دارد و رشد امکانپذیر میشود حالا ببینید که موسی(ع) چه رشدی برایش اینجا محقق شده است با این نگاه که هستی را ببیند همهی هستی همه تأویل دارد.
شریعتی: در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو** عالم پر است و خالی است جای تو.
حجت الاسلام عابدینی: همهی عالم صِدا یا صَدای نغمهی اوست صَدا باز گشت صِداست. همه عالم صَدای نغمهی اوست** که شنیده است چنین صدای دراز، خیلی زیباست. انشاالله…
شریعتی: بله زیباست ما که کیف میکنیم و از محضر شما سیر نمیشویم وقتمان تمام شده باید خداحافظی کنیم حسن ختام برنامهی امروز تلاوت آیات کلام وحی باشد صفحهی 278 را دوستانمان تلاوت خواهند کرد برای مشارکت در قربانی ماه شوال هم از همین حالا میتوانید با ما همراه شوید به کانال ما میتوایند مراجعه کیند هم به سایت ما یا عدد 14 را به 20000303 پیامک کنید راههای مشارکت برایتان ارسال خواهد شد انشاالله همگی معجور باشید. حاج آقای عابدینی دعا کنید و انشاالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: ماه مبارک رمضان زندگی به امر است «افطروا لرؤيته، صوموا لرؤيته» نخور به امر است بخور به امر است میخواهیم «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» را در نظام تشریع در وجودمان محقق کنیم که دیگر آن چیزی که در ایام عادی در خوراک ما عادی بود هر وقت گرسنه میشدیم میخوردیم اما دراین ماه همهی کارهایمان میخواهیم چه باشد؟ «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» اینطور باشد انشاالله خدای سبحان در روایت هم دارد که مومن به جایی میرسد زندگیاش به امر میشود مثل ملائکه، «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» فعلشان مطابق امر است فقط، مومن به جایی میرسد که زندگیاش مطابق امر میشود ماه رمضان تمرین «وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» است در نظام تشریع. انشاالله خدای سبحان این را در ما ملکه قرار دهد و باور کنیم که خدا در وجود ما حاکم میشود.
شریعتی: انشاالله، خیلی از شما ممنون و متشکرم خیلی ممنون و سپاسگزارم از لطف و مرحمتتان بهترینها را برای شما آرزو میکنم. اللهم لا تجعله آخر العهد من صيامنا إياه فان جعلته فاجعلني مرحوما ولا تجعلني محروما بحق محمّد و آل محمّد. تا سلامی دوباره و دیداری دوباره، خیلی از شما ممنون و متشکرم.
اللّهم صلي علی محمّدٍ و آله محمّد
اولین کسی باشید که برای “سمت خدا | سيره تربيتي حضرت موسي عليهالسلام در قرآن کريم” دیدگاه میگذارید;