بسم الله الرحمن الرحیم
حقیقت ظهور
تا کنون مباحث حقیقت غیبت را مطرح میکردیم، از حالا وارد بحث «حقیقت ظهور» میشویم. در بحث ظهور پس از «دوران غیبت»، یک «دوران قیام حضرت» است که از ابتدای ظهور به مدتی طول میکشد تا برسد به «دوران استقرار جزئی»، و از آن هم برسد به «دوران استقرار مطلق و تامّ حاکمیت حضرت» است. ابتدا این مرحله نهایی را که حقیقت ظهور مطلق است تبیین میکنیم تا شاهکلید معرفتی بحث را بیابیم و با آن مراحل قبلی ظهور را هم بتوانیم معنا کنیم.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان جلد 2 ص106 تا 109 یک بحثی دارند ذیل آیه 210 سوره بقره، که برخی آیات در روایات هم به ایام ظهور تطبیق شده اند، و هم در نقل دیگر به ایام رجعت تطبیق شده، و هم در نقل های دیگری به ایام قیامت تطبیق شده است. مثل همین آیه 210 بقره «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور». علامه طباطبایی با تبیینی میفرمایند که هرسه دسته روایات و تطبیقشان صحیح است، و نه نیاز به رد برخی از آنهاست، و نه نیاز به توقف در فهم آنهاست، بلکه تبیین میشود با این بیان که این سه دسته، بیان سه مرتبه از تطبیق یک حقیقت هستند که آن حقیقت «بروز امر توحید» است که نور خدای سبحان در سه مرتبه از عمق برای عموم انسانها و خلقت آشکار میشود.
ظهور امر الهی، بروز توحید در تمام سببیت هاست، که بیابند سبب قاهر بر تمام اسباب، خدای سبحان است
در قیامت حقیقت توحید الهی آشکار بودنش، به بروز این حقیقت است که مُلک و فرمانروایی و سلطنت قاهر از آن امر الهی است که تمام اسباب در سببیت های خود دیگر بروزی از خود ندارند، و تمامِ بروز و ظهور و مالکیت و سلطه و سببیت را می یابند که فقط برای خداست، و تمام اسباب تقطّع و تکویر و خاموشی دارند (تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب) و خاصیتِ ضدّ خود را آشکار میکنند که نشان دهند تمام خاصیت و ظهور و بروزشان برای خداست و چیزی از خود نداشتند. کوههایی عامل استحکام و استقرار بودند، سیر و حرکت یافته و سراب دیده میشوند (وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَرابا)، خورشیدی که عامل نورافشانی بوده تکویر و تاریک میشود (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَت)، نجوم و ستارگان که روشنی بخش بودند کدورت و خاموشی می یابند (وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَت)، دریاها و اقیانوسها که در آبشان خنکی و سرد کردن آتش داشتند خودشان جوشان و آتشین میشوند (وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَت). آنجا آشکار میشوند همه سببیت هایی که برای انسان اجر و قربی داشتند هیچ از خود ندارند و تمام سببیت قاهره و سطوت و سلطنت و تاثیر و غلبه و مالکیت از آن خداست و هیچ اثر و غلبه و مالکیت دیگری نیست.
اولین کسی باشید که برای “انسانشناسی قرآنی | جلسه 36” دیدگاه میگذارید;